فرازهایی از سخنان دکتر برزگر دبیر علمی همایش دیپلماسی هستهای
دبیر علمی همایش دیپلماسی هستهای در آغاز سخنان خود گفت: از زمان آغاز مسأله هستهای ایران در سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲)، دیدگاههای متضاد ایران و غرب در تداوم و گسترش فعالیتهای هستهای کشور سبب شده تا موضوع فراتر از یک موضوع ملی و مربوط به انرژی صلحآمیز با ابعاد توسعهای، به موضوعات امنیت منطقهای و بینالمللی ارتباط یابد.
وی افزود: چالش ایران و غرب در این روند به سه دوره تقسیم میشود:نخست، دوره بیاعتمادی (۲۰۰۶- ۲۰۰۲) که دو طرف با هدف شناسایی اهداف و خواستههای یکدیگر و دسترسی به یک راه حل وارد مذاکره شدند اما به نتیجهای نرسیدند.دوم، دوره تقابل و تعامل (۲۰۱۳-۲۰۰۶) که البته خود به دو دوره تقسیم میشود. یکی تا ۲۰۰۹ که ارتباط چندانی بین دو طرف نبود، دیگری از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ که دو طرف وارد مذاکرات جدی شدند اما باز هم به نتیجهای نرسیدند. سوم، دوره تعامل (تاکنون- ۲۰۱۳) که دو طرف تلاش گستردهای را برای دستیابی به یک راه حل مورد توافق نسبی آغاز کردهاند که تا به امروز ادامه دارد.
برزگر با تاکید بر روند دیپلماسی هستهای ایران با قدرتهای بزرگ گفت: این روند از لحاظ موضوعی ابعاد مختلفی را شامل میشود: درسهای تاریخی، مسائل روابط قدرت، مسائل ارزشی و هویتی، معادلات سیاست داخلی، مسائل حقوقی و تکنیکی، مسائل اقتصاد سیاسی و تحریمها و نهایتاً ابعاد مربوط به تداوم منازعه، مدیریت بحران و احتمال جنگ و ... همگی در این روند قابل بررسی و تجزیه و تحلیل هستند.
وی ادامه داد: دیپلماسی هستهای ایران در بستر سه ویژگی اصلی تداوم دارد. یکی اینکه این دیپلماسی در یک شرایط و تاریخ خاص یعنی دوران بعد از جنگ سرد و شکل گیری یک جهان چند جانبه اتفاق میافتد که خود بر پیچیدگیهای موضوع از لحاظ نقش بازیگران اصلی میافزاید. دوم اینکه در یک منطقه خاص یعنی خاورمیانه اتفاق میافتد که در آن هر موضوع ملی به نوعی به موضوعات منطقهای و بینالمللی با ابعاد ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک ارتباط مییابد. و سوم اینکه با یک کیفیت خاص و یک مدل جدید اتفاق میافتد که غنیسازی مستقل اورانیوم در یک کشور خارج از جریانهای اصلی غربی شکل میگیرد.
رپیس پژوهشکده مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه تصریح کرد: واقعیت این است که هر گونه فعالیت هستهای در این جهان فراتر از جنبه استفاده صلحآمیز در حوزه انرژی به نوعی به جنبه تسلیحاتی آن هم ارتباط مییابد. مسأله اصلی در اینجا برقراری نوعی تعادل بین این دو جنبه از فعالیتهای هستهای است که خود منجر به تضاد و رقابت بین کشورهای دارنده توانایی هستهای و کشورهای خواهان انرژی صلح آمیز میشود. چیزی که از آن به عنوان «آستانه» یا «گریز هستهای» یاد میشود و اینکه چگونه عنصر «زمان» بین یک فعالیت هستهای صلح آمیز و حرکت به سوی تسلیحاتی شدن در روند یک دیپلماسی هستهای حایز اهمیت میشود. در مورد ایران، طرف غربی از این عنصر به عنوان ابزاری برای محدود کردن دامنه فعالیتهای هستهای کشورمان استفاده میکند.
دکتر کیهان برزگر در ادامه گفت: در اینجا رقابت اصلی بین دارندگان توانایی هستهای و قدرتهای بزرگ برای حفظ انحصار بر جریانهای حاکم در آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) و NPT، شیوه بازرسی و اعمال قواعد آژانس، استفاده از قعطنامه شورای امنیت، بسیج افکار عمومی جهانی، فشارهای سیاسی، تحریمهای اقتصادی و حتی احتمال استفاده از ابزار جنگ برای محدود کردن دامنه فعالیتهای هستهای یک کشور از یک سو و مقاومتهای یک کشور برای حفظ و تداوم فعالیتهای هستهای بر مبنای حقوق بینالمللی، واقعیتهای تاریخی، جغرافیایی، استقلال کشور، هویت و پرستیژ و مهمتر از همه توسعه پایدار اقتصادی از سوی دیگر آغاز میشود. بر پیچیدگی و اهمیت موضوع وقتی افزوده میشود که مبنای یک دیپلماسی موفق باید بر مبنای رضایت سیاست داخلی دو طرف یا به عبارتی تامین منافع ملی شکل گیرد.
دبیر علمی این همایش تاکید کرد: اینجاست که دیپلماسی هستهای یک کشور در مرزهای فوق آغاز میشود و پژوهشها، خلاقیتها و استراتژیها با یک نگاه رو به جلو برای مدیریت بحران و دستیابی دو طرف به یک راه حل مبتنی بر توافق نسبی دو طرف شکل میگیرد. در واقع، ماهیت موضوع هستهای و خطرات اشاعه بحران، دو طرف را مجبور به تعامل با یکدیگر میکند.
دبیر همایش در خاتمه اذعان داشت: برگزاری کنفرانس دیپلماسی هسته ای بعد از ضرب الاجل هسته ای 24 نوامبر 2014(3 آذر 1393) وقتی حائز اهمیت بیشتری می شود که یک دوره تاریخی دیگر را در این روند پشت سر می گذاریم. این خود کمک می کند که پژوهشگران این حوزه به نوعی تعادل در شناخت از بازیگران اصلی پرونده هسته ای ایران و منافع و نیات واقعی آن ها در این روند دست یابند.