گروه مطالعاتی روندهای فکری
برنامه هستهای ایران : نگاهی از منظر" تحلیل گفتمان
طی یک سده اخیر، ایرانیان حداقل پنج مناقشه سیاسی - حقوقی را پشت سر نهادهاند: ماجرای تخلیه شمال غرب ایران از نیروهای شوروی در سال 1946، ملی شدن صنعت نفت و نهایتاً عقد کنسرسیوم با شرکتهای غربی، قرار داد 1975، قطعنامه 598 و بالاخره پرونده هستهای. دیپلماتها در خلال این پنج پرونده قطور به خوبی با عقبه فکری و لوازم مادی – فنی چانه زنی آشنا شدند و به جای باخت پی در پی، این بار پروندهها را ملی کرده، طرف مقابل را مسئول در برابر دهها میلیون شهروند عادی گذاردند. گروه روندهای فکری با دعوت از خانم مهدخت ذاکری که اکنون دانشجوی دکتری در دانشگاه مدیترانه شرقی است و مقالاتی در باب چند و چون پرونده هستهای ایران نگاشته است، دعوت به عمل آورد تا از منظری نسبتاً تازه و احیاناً گویا، داستان پرونده هستهای ایران را روایت کند. آنچه در پی میخوانید نکتههای اساسی در بیان خانم ذاکری است.
چهار چوب نظری بحث
بنیاد نظری بحث خانم ذاکری براساس این فرض استوار بود که شکل گیری مفاهیم اساسی روابط بین الملل، ثابت و استوار نیست، و بر این اساس مفاهیمی چون پرونده هستهای متناسب با گفتمان کلان و مسلط، معنا می یابند. در همین راستا در قالب نگرش سازهانگاری انتقادی، هویتها نیز شکل میگیرند و هر خودی نیازمند یک "دیگری" است تا بتواند معنایی را شکل دهد. سخنران این نشست، به تفصیل معنا، مولفهها و شواهد و نظریه پردازان سازه انگاری انتقادی را تشریح و در ادامه به تحلیل گفتمان پرداخت. تعریف خانم ذاکری از تحلیل گفتمان بدین قرار بود: مطالعه استفاده از زبان در ورای مرزهای جمله، مطالعه روابط متقابل زبان- جامعه، مطالعه پارامترهای تعاملی و گفت و گویی ارتباط روزمره.
به تصریح ذاکری، در تحلیل گفتمان با دو چهارچوب متنی و فرامتنی مواجه هستیم که نوع متنی آن معطوف به سبک، نحو و معناست و قسم فرامتنی گفتمان ماهیتی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد.
تحلیل گفتمانی پرونده هستهای در سه بازه زمانی
سخنران نشست گروه روندهای فکری، در ادامه بحث خود، از وقایع عینی سخن گفت و با معرفی گفتمان مقام معظم رهبری به عنوان اصلی ثابت، و گفتمان دولتهای دکتر احمدی نژاد و دکتر روحانی به عنوان موارد پویا به این جمع بندی رسید که:
یک. گفتمان احمدی نژاد در سیاست خارجی ایران در پی متوازن ساختن حق-تکلیف، رویکرد تهاجمی، دیپلماسی مردم محور، مهرورزی و به چالش کشیدن هنجارهای جرم گونه نظام بین الملل بوده است و این نتیجه، بر آمده از واژگانی است که نامبرده در بیانات خود تصریح نموده است.
دو. حسن روحانی در قالب گفتمان تدبیر و امید، هیچگاه از کلمه امپریالیسم استفاده نکرده و با کاربرد مفاهیمی چون صلح، ملت ایران، تحریم و اعتدال، نگرشی دیگری را عرضه داشته است.
در نتیجه، درایران، گفتمان رهبری نوعی متادیسکورس یا فرا گفتمان است اما گفتمان دولتها، متغیر و پویاست و با تحول در گفتمان دولتهای محمود احمدی نژاد و حسن روحانی، سیاست هستهای کشور نیز پویایی ویژهای به خود دیده است.
گفتنی است پس از ارائه بحث، حاضرین در نشست پرسشهایی در باب تناسب چهارچوب نظری، روایی نتیجه و شیوه استحصال نتایج مطرح کردند که با بحث و پاسخ سخنران جلسه ادامه یافت.