گروه مطالعاتی روندهای فکری

معنا ، مولفه ها و اشکال خشونت

مقدمه


به طور کلی، همانگونه که «تمدن و ناخرسندی‌های آن» نشان می‌دهد، هر شکلی از تمدن سرکوبگر است، چرا که تمدن به واسطۀ ضرورت ذاتی‌اش باید بسیاری از امیال، رانه‌ها، غرایز، نیروها و مناسبات را محدود سرکوب کند تا بتواند اجتماعی پایدار و متعین را ممکن سازد. در نتیجه، هر شکلی از تمدن در ذاتش واجد پتانسیل تولید خشونت است. این خشونت به طور کلی در دو سطحِ در واقع متقابل، عمل می‌کند. یکی از بالا: خشونت برآمده از فرآیند تحکیم، استقرار و استمرار تمدن؛ و دیگری از پایین: خشونت ناشی از واکنش‌ها و دافعه‌های افراد یا گروه‌ها نسبت به این فرآیند. صرف نظر از نقصان مفهوم مدرنیسم برای پذیرفتن هرگونه تعریف یا تحدید در معنای کلاسیک آن، می‌توان در اینجا بر تمایزی کلیدی میان امر مدرن در مقام ایده و فکر، و مدرنیزاسیون در مقام فرآیند مدعی اعمال و رواج این ایده در ساحت‌های خاص اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، معماری و ... دست گذاشت. فرآیند مدرنیزاسیون پیش و بیش از آنکه ایجابی باشد، سلبی و نفی‌کننده است و ذاتا با خشونت پیوند می‌خورد.