نشست مشترک پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و دانشگاه هلسینکی
در نشست فوق از سوي دانشگاه هلسينكي دكتر هانو جوسلا (Hannu Juusola)، خانم پائولا ترواينن (Paula Tarvainen) و خانم آيشي زيدان (Aishi Zidan ) و از سوي پژوهشكده مطالعات استراتژيك خاورميانه نيز دكتر كيهان برزگر رئيس پژوهشكده و خانم مهدخت ذاكري پژوهشگر مهمان پژوهشكده در اين نشست به بیان دیدگاه های خود پرداختند.
در آغاز، دکتر برزگر به حضار خوشامدگویی گفت. سپس، وي به اهميت اين نشست مشترك، از لحاظ اينكه در آن ديدگاه هاي اروپايي و ايراني در قبال تحولات منطقه مطرح خواهند شد، اشاره كرد.
سپس، دكتر هانو جوسلا، استاد مطالعات خاورميانه در دانشگاه هلسينيكي فنلاند، به عنوان نخستين سخنران به بحث درباره "پيامدهاي جنگ سوريه در لبنان" پرداخت. وي درآغاز بيان كرد كه طي سال هاي گذشته، از آغاز انقلاب هاي عربي، اين منطقه بسيار آشفته بوده است. پيش بيني نتايج منطقه اي جنگ هاي داخلي، خيزش ها و ... غيرقطعي است؛ هيچ كس نمي داند كه سرانجام برنده و بازنده چه كسي خواهد بود. اما آنچه مشخص است، اين است كه تحولات منطقه اي به انحاء مختلف كشورهاي گوناگون را تحت تاثير قرار داده است. به عنوان نمونه، در لبنان، تحولات منطقه اي به شدت اوضاع داخلي اين كشور را تحت تاثير قرار داده است.
در ارتباط با لبنان، وي به اين نكته مهم اشاره كرد كه سياست [داخلي] لبنان تحت تاثير اوضاع سوريه بوده است. جنگ سوريه تنش هاي قومي را در لبنان تشديد كرده است. از نگاه او، اين امر بدان معنا نيست كه پيش از جنگ سوريه، تنش ها در اين كشور وجود نداشته است. مناقشه سوريه حوادث جديدي را در لبنان ايجاد نكرد؛ نزاع ها و تنش ها به مدتي طولاني در آنجا وجود داشته است اما آشكار است كه از آغاز جنگ داخلي سوريه، اوضاع لبنان بدتر شده است. در ادامه، وي گفت كه مساله اصلي در لبنان اين است كه از يك سو، نيمي از جمعيت اين كشور طرفدار رژيم اسد و از سوي ديگر، نيمي ديگر مدافع اپوزيسيون سوري هستند. اين نوع تقسيم بندي به ويژه ميان جمعيت شيعي و سني قوي است. در زمان جنگ داخلي لبنان، تقسيم بندي ميان مسيحيان و مسلمانان وجود داشت. اما درحال حاضر، در لبنان و در كل منطقه، نزاع ميان سني ها و شيعيان بسيار چشمگير شده است.
سپس، وي تاثير سرایت بحران سوريه به لبنان را در سه سطح توضيح داد. اين سه سطح عبارتند از: سطح امنيتي، اجتماعي ـ اقتصادي و سياسي. او در اتباط با سطح اقتصادي بيان كرد كه تحولات موجب شده تا درحال حاضر، گردشگران كمتر و نيز سرمايه گذاري هاي كمتري در لبنان مشاهده شود. از همه مهم تر آنكه، بيش از يك ميليون پناهنده سوري در لبنان وجود دارد كه اين تعداد جمعيت زياد تاثيرات اقتصادي عظيمي بر لبنان دارد. در سطح امنيتي، او به اين نكته اشاره كرد كه تنش ها منجر به كشمكش ميان طرفداران اسد و گروه هاي مخالف او در لبنان شده است؛ شمال لبنان، شهر طرابلس و منطقه قضاء عكار نقطه اصلي اين كشمكش ها است. همچنين، مثال آشكار ديگر درباره سرايت تحولات سوريه به لبنان در سطح امنيتي، حملات موشكي و بمب گذاري هاي خودروها عليه حزب الله به ويژه در جنوب بيروت مي باشد. اين حملات درواقع، در راستاي تقويت جنبش اسلام گراي سني ـ سلفي است كه حزب الله را به دليل مشاركت آن در جنگ داخلي سوريه نشانه گرفته اند. علاوه بر اين، حملات عليه افراد و گروه هاي نظامي در كشور به ويژه در بقاع شايع است. در ارتباط با تاثير جنگ سوريه در لبنان در سطح سياسي، او عنوان كرد كه تنش ها منجر به شرايطي شده است كه بلوك هاي رقيب اصلي يعني ائتلاف 8 مارس و ائتلاف 14 مارس تلاش كرده اند تا نفوذ داخلي خود را افزايش دهند. بنابراين، رقابت ها به طور مكرر مانع روندهاي سياسي شده است. در اين خصوص نيز او چهار نكته را مطرح كرد: نخست آنكه، مي توان به نقل قولي از نجيب ميقاتي اشاره كرد؛ هنگامي كه دولت ملي وي در ژوئيه 2015 ساقط شد: « فشارها ميان اردوگاه هاي طرفداران اسد و مخالفان او تشدید شد». دوم آنكه، انتخابات پارلماني كه قرار بود در ابتداي تابستان سال گذشته برگزار شود، به اواخر آن سال موكول شد. سوم آنكه، درحال حاضر، پارلمان لبنان بايد رئيس جمهور جديد را در 25 مي انتخاب كند. تاكنون، پنج نشست وجود داشته است اما پارلمان موفق به انتخاب رئيس جمهور جديد نشده است. به نظر مي رسد كه يك بن بست در اين روند وجود دارد. سرانجام آنكه، گزارش هايي وجود دارد مبني براينكه ميشل عون ـ متمايل به ائتلاف 8 مارس ـ مي تواند كانديداي رياست جمهوري باشد.
همچنين، وي به يك پيامد مهم ديگر جنگ سوريه بر اوضاع داخلي لبنان ـ كه كمتر به آن توجه شده ـ اشاره كرد. نفوذ جنبش سياسي لبنان كه در نتيجه انقلاب هاي عربي، در 2011 در اين كشور رشد كرد، بسيار تقليل پيدا كرده است و ديگر نقش سياسي مهمي را در لبنان ايفاء نمي كند. دليل اين امر كاملا مرتبط به رشد فرقه گرايي در منطقه است. اين جنبش نيز متاثر از انقلاب هاي عربي خواهان سرنگوني رژيم سياسي لبنان كه از نگاه اين جنبش يك نظام فرقه گرا است، بود. در مقابل، اين جنبش خواهان شكل گيري «يك هويت مشترك لبناني» در اوايل 2011 بود.
در ادامه، دكتر هانو جوسلا بيان كرد كه با وجود همه اين مشكلات، لبنان تاكنون موفق به حفظ صلح در اين كشور شده است و نشانه هاي خوبي در اين كشور وجود دارد. نخست آنكه، در فوريه امسال، دولت وحدت ملي صائب سلام شامل مشاركت كنندگان هر دو بلوك رقيب يعني ائتلاف 8 مارس و ائتلاف 14 مارس تشكيل شد. دوم آنكه از آغاز ماه آوريل، دولت وحدت ملي در پي ريزي يك طرح امنيتي موفق بوده است و اوضاع به طرز چشمگيري بهتر شده است. در مقابل، وي به اين نكته نيز اشاره كرد كه متاسفانه، اين نشانه ها ممكن است ناكامل باشند؛ مادامي كه جنگ در سوريه ادامه دارد، خطرات زيادي براي لبنان باقي خواهد ماند.
در پايان، دكتر جوسلا به مشكلات پيش روي لبنان اشاره كرد. پس از مساله جنگ سوريه و تاثيرات آن بر اوضاع داخلي لبنان، مشكل بعدي مربوط به خلا رياست جمهوري احتمالي در لبنان ـ عدم توانايي لبناني ها براي انتخاب رئيس جمهور در موعد مقرر است. مشكل ديگر، مساله انتخابات پارلماني در اواخر امسال است. سپس، او نتيجه گيري كرد كه مشكلات زيادي بر سر راه لبنان در آينده نزديك وجود دارد و اين مشكلات بنيادي چنانچه جنگ داخلي در سوريه خاتمه پيدا نكند، نمیتوانند حل شوند. درحال حاضر، لبنان بيش از يك ميليون پناهنده سوري دارد که بيش از هر كشور ديگر در منطقه است و بايد به اين نكته مهم توجه داشت كه چگونه پناهندگان فلسطيني در دهه 1970، به آغاز جنگ داخلي در لبنان كمك كردند.
در ادامه، آيشي زيدان و پائولا ترواينن درباره "روندهاي پس از بهار عربي در مصر و تونس" به ايراد سخنراني پرداختند؛ آنها نكات خود را در اين باره به طور مقايسه اي و در بحثي مشاركتي با يكديگر مطرح كردند.
نخست، آيشي زيدان دانشجوي كارشناسي ارشد مطالعات خاورميانه در دانشگاه هلسينكي به توضيح درباره "روندهاي پس از بهار عربي در تونس" پرداخت. در اين راستا، وي عنوان كرد كه در تونس، نخستين انتخابات پس از انقلاب، در اكتبر 2011 برگزار شد و طي اين انتخابات، تونسي ها مجمع ملي را انتخاب كردند. مهم ترين وظيفه مجمع ملي تدوين قانون اساسي پساانقلابي بود. در ادامه، وي گفت كه در اين انتخابات، حزب اسلام گراي النهضه با كسب %40 آراء برنده انتخابات شد. احزاب سكولار تونسي از هم گسيخته بودند. در نتيجه، آنها نتوانستند در اولين انتخابات موفق شوند. پس از انتخابات، دولت تونس يك "حكومت ائتلافي" متشكل از النهضه و دو حزب سكولار كوچك تر تشکیل داد. پس از آن، آنها شروع به تهيه پيش نويس قانون اساسي كردند. از نگاه آيشي زيدان، به طور كلي، روند گذار در تونس بسيار دردآور بود. تونس درحال حاضر، جامعه اي كاملا قطب بندي شده است و پس از انقلاب، شكافي عميق ميان طرفداران اسلام گرا و تونسي هاي سكولار وجود دارد. اما نكته مهم از نقطه نظر زيدان اين است كه هيچ يك از آنها آنقدر قدرتمند نبودند كه بتوانند روند خود را تحميل كنند. از اين رو، روند مهم در تونس را بايد "روند چانه زني" ناميد؛ روندي كه هيچ يك از آنها نتوانستند ديدگاه خود را تحميل كنند و آنها مجبور به مصالحه شدند كه البته، اين امر براي تونسي ها بهتر شده است.
در ادامه، وي به اين نكته اشاره كرد كه گرچه احزاب سكولار در تونس كوچك هستند، اما اين كشور يك سنت سكولار واقعا قدرتمند دارد. بنابراين، آنها تاثير زيادي در روند سياسي تونس دارند و نيز اتحاديه هاي كارگري در اين كشور قدرتمند هستند. سپس، وي عنوان كرد كه به هرحال، بايد توجه كرد كه قطب بندي سياسي در تونس واقعا قوی است. وي درباره اوضاع سياسي تونس بيان كرد كه در 2013، اوضاع اين كشور بدتر شد و قتل هاي سياسي زيادي وجود داشت كه جامعه تونس را عميقا لرزاند زيرا تونسي ها واقعا عادت به خشونت سياسي ندارند. اپوزيسيون النهضه را متهم كردند كه اقداماتي جدي در مقابل سلفي ها و نيز گروه هاي افراطي در جنوب تونس انجام نداده اند. بعد از دومين قتل در تابستان 2013، بحران سياسي در تونس تشديد شد و اساسا كار مجمع ملي مسدود شد و در پاييز 2013، تونس شاهد يك بحران سياسي جدي بود. اما در اواخر پاييز، آنها به توافقنامه اي دست يافتند، النهضه موافقت كرد كه حكومت را رهبري كند و همچنين، آنها توافق كردند كه حكومت مستقلي را تشكيل دهند كه از اوايل امسال شروع به كار كرد. پس از آن، تونس قانون اساسي را نهايي كرد و هم اكنون، آنها دارند براي نخستين انتخابات پارلماني خود كه قرار است امسال برگزار شود، آماده مي شوند.
سپس، پائولا ترواينن دانشجوي كارشناسي ارشد مطالعات خاورميانه در دانشگاه هلسينكي، به توضيح درباره "روندهاي پس از بهار عربي در مصر" پرداخت. در ابتدا، وي به اين نكته اشاره كرد كه در تونس يك حزب قدرتمند وجود نداشت كه بتواند بر روندها مسلط شود. اما تفاوت بزرگي در اوضاع مصر با تونس وجود دارد. در مصر، با توجه به نقش تاريخي قدرتمند ارتش در سطوح گوناگون جامعه، اين مساله روندهاي پساانقلابي را در اين كشور كمي پيچيده كرده است. سپس، وي درباره روندهاي سياسي پس از انقلاب مصر بيان كرد كه هنگامي كه حسني مبارك سرنگون شد، او قدرتش را به شوراي عالي نيروهاي مسلح داد و روند تهيه پيش نويس قانون اساسي جديد و سازماندهي انتخابات پارلماني شروع شد. اسلام گرايان شامل اخوان المسلمين و حزب النور سلفي برنده اكثريت مطلق كرسي هاي پارلماني شدند. پس از آن، آنها شروع به سازماندهي انتخابات رياست جمهوري كردند كه در 2012 برگزار شد. اما هيچ يك از نامزدها نتوانستند برنده نخستين دور شوند. بنابراين، انتخابات به دور دوم كشيده شد و ميان اين دو دوره، زمينه براي كشمكش و رقابت بر سر قدرت ميان ارتش و اخوان المسلمين از يك سو و سپس، ميان حكومت جديد و قوه قضاييه ايجاد شد؛ چراكه در خلال اين دو دوره، ديوان عالي قانون اساسي مصر پارلمان را كه تحت تسلط اسلام گرايان بود، با اين استدلال كه آنها به طور غيرقانوني انتخاب شدند، منحل كرد. همچنين، ديوان به شوراي عالي نيروهاي مسلح اختيارات زيادي را داد كه آنها از جانب خود قدرت رئيس جمهور را محدود كردند و به خودشان قدرت بيشتري دادند.
در ادامه، وي عنوان كرد هنگامي كه مرسي به عنوان رييس جمهور مصر در دور دوم انتخابات انتخاب شد، موقعيت او قوي نبود؛ چراكه او نه از اكثريت اسلام گراي پارلمان برخوردار بود تا از او حمايت كنند و نه يك قانون اساسي وجود داشت كه نقش او را تعريف كند و همچنين، نقش ارتش بسيار پررنگ بود. سپس، وي اشاره كرد كه مرسي متهم به عمل كردن برخلاف قوه قضاييه و دادگاه ها شد و سرانجام، در تابستان 2013، فرمانده ارتش، عبدالفتاح السيسي اعلام كرد كه ارتش خود در امور مداخله خواهد كرد. پس از آن و درحال حاضر، اخوان المسلمين به عنوان يك سازمان تروريستي اعلام شده است و رهبران آن زنداني شده اند. از نقطه نظر پائولا ترواينن، تغيير جايگاه اخوان المسلمين از اكثريت در پارلمان به يك سازمان تروريستي طي يك سال كاملا يك تغيير عظيم و ناگهاني است.
سپس، ترواينن ضمن اشاره به برگزاري انتخابات رياست جمهوري مصر در ماه آينده، بيان كرد كه عبدالفتاح السيسي دارد براي رياست جمهوري رقابت مي كند و اوضاع سياسي در مصر بسيار قطب بندي شده است. بنابراين، اين انتخابات به نوعي يك نقطه عطف محسوب مي شود كه نشان خواهد داد مصر پساانقلاب به چه جهتي خواهد رفت. همچنين، وي درباره دلايل بنيادي بروز اعتراضات مردم مصر در 2011، به مشكلات اقتصادي، فساد، بيكاري و مسائلي از اين قبيل اشاره كرد؛ مشكلاتي كه همچنان هم در مصر و هم در تونس وجود دارند. در اين راستا، وي عنوان كرد كه بخش توريسم مصر آسيب ديده است و بدين دليل، السيسي گفته كه درحال حاضر، امنيت اولويت مصر است. از اين رو، آنها مجبورند كه اقتصاد و توريسم را بر اصلاحات ترجيح دهند.
در ادامه، آيشي زيدان، بيان كرد كه اين موضوع قطعا درباره تونس نيز صدق مي كند؛ زيرا بي ثباتي بخش توريسم و نيز سرمايه گذاران خارجي را تحت تاثير قرار داده است. اما بايد توجه داشت كه يك تفاوت بزرگ ميان تونس و مصر وجود دارد و آن مربوط به نقش ارتش است. در تونس، ارتش به طور سنتي كوچك شده است و در سياست درگير نمي باشد. وي همچنين، به اين نكته اشاره كرد كه آنچه در ارتباط با تونس مثبت تلقي مي شود، اين است كه روند سياسي همچون مصر خشونت آميز نبوده است و تونسي ها توانستند درخصوص روند سياسي به توافق دست يابند. اما قطعا مساله اقتصاد، حل كردن وضعيت قطب بندي شده جامعه و اعتمادسازي ميان احزاب گوناگون مسائلي مهم براي تونس خواهد بود.
به عنوان يك نكته نهايي درباره مقايسه ميان مصر و تونس، پائولا ترواينن بيان كرد كه در مصر، يك روند دربرگيرنده (شامل همه احزاب و گروه ها) براي تهيه پيش نويس قانون اساسي و ساختن يك كشور جديد وجود نداشته است. در زمان حكومت اخوان المسلمين، سكولارها و ليبرال ها احساس كردند كه آنها از روندها كنار گذاشته شدند و هم اكنون، اسلام گرايان محروم شده اند. بنابراين، يك روند دربرگيرنده كه شامل همه بخش هاي جامعه مصر شود، هنوز اتفاق نيفتاده است. در اين ارتباط، آيشي زيدان اشاره كرد كه اما در تونس، روند سياسي دربرگيرنده تر از مصر است.
سپس، پائولا ترواينن در ارتباط با تاثيرگذاري انقلاب مصر در منطقه، به تاثيرات انقلاب مصر بر ديگر جنبش هاي اخوان المسلمين اشاره كرد. در اين راستا، وي بيان كرد كه از لحاظ منطقه اي، بركناري اخوان المسلمين مصر يك ضربه بزرگ براي ديگر جنبش هاي اخوان المسلمين بوده است. به عنوان مثال، هم اكنون حماس و نقش آن، با بركناري اخوان المسلمين به حاشيه رانده شده است.
در اين خصوص، آيشي زيدان عنوان كرد كه بركناري اخوان المسلمين مصر قطعا بر حزب النهضه در تونس تاثيرگذار بوده است؛ هنگامي كه تونسي ها درخصوص يك حكومت مستقل جديد در اواخر 2013 به توافق دست يافتند [اشاره به كناره گيري حزب النهضه از قدرت]، يكي از عوامل مهم در اين زمينه بركناري اخوان المسلمين در مصر بود. درواقع، حزب النهضه به اوضاع مصر نگاه مي كرد و آنها مي خواستند كه مانع پيش آمدن همان سرنوشت براي خود شوند. وي درباره تاثير منطقه اي وضعيت تونس بيان كرد كه گرچه تونس يك كشور كوچك است، اما اگر انتخابات موفقيت آميز باشد و همه نتيجه را بپذيرند، آنها مي توانند يك نمونه مثبت براي روند تحولات عربي باشند.
سپس، مهدخت ذاكري پژوهشگر مهمان پژوهشكده به بحث درباره "روابط ايران و مصر پس از انقلاب هاي عربي" پرداخت. درآغاز، وي عنوان كرد كه از لحاظ تاريخي، روابط ميان اين دو كشور بزرگ مسلمان در منطقه مملو از فراز و نشيب بوده است. پس از انقلاب 2011 مصر، روابط دو كشور به طور چشمگيري شروع به بهتر شدن كرد. سپس وي درباره ارزيابي روابط ايران و مصر بيان كرد كه در اين خصوص، بايد به عوامل داخلي، منطقه اي و فرامنطقه اي توجه كرد.
پژوهشگر مهمان پژوهشكده درباره بعد داخلي روابط دو كشور بيان كرد كه ساختار قدرت هر دو كشور واقعا مهم و تعيين كننده است. هر دو روساي جمهور پيشين، مرسي و احمدي نژاد، از كشورهاي يكديگر، براي نخستين بار پس از سال ها، در سال هاي 2012 و 2013 با شركت در اجلاس كنفرانس عدم تعهد و كنفرانس سازمان اسلامي ديدار كردند. اما هيچ يك نتوانستند اقدامي موثر براي بهبود سطح روابط خود انجام دهند. درحال حاضر، در ايران رئيس جمهوري ميانه روتر وجود دارد. اما در مصر، بايد ديد كه چه اتفاقاتي پس از انتخابات در اين كشور خواهد افتاد.
مهدخت ذاكري ضمن اشاره به بعد منطقه اي روابط دو كشور بيان كرد كه در اين باره بايد به روابط ايران ـ عربستان سعودی، ایران ـ سوریه، ایران ـ فلسطین از یک سو، و روابط میان مصر، اسراییل و عربستان سعودی از سوی دیگر توجه كرد. همچنین، به اختلاف شیعی ـ سنی نیز بايد توجه کرد. وي درخصوص متغیرهای فرامنطقه ای عنوان كرد كه برنامه هسته ای ایران و رابطه این کشور با غرب، به ویژه ایالات متحده مهم است. همچنین، رابطه آمریکا و مصر تعیین کننده است.
سپس، ذاكري به اين نكته اشاره كرد كه گرچه، عوامل موجد همگرایی میان دو کشور بسیار است مانند حفظ ثبات و امنیت در منطقه ـ در مورد سوریه و فلسطین ـ عضویت در سازمان منطقه ای و بین المللی همچون جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی، برخی اشتراکات تاریخی و فرهنگی، اما در گام نخست، دو کشور باید به یکدیگر به طور متقابل درچارچوب منافع و ارزش هایشان احترام بگذارند.
در پايان، وي نتيجه گيري كرد كه ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای در تلاش برای تقویت روابط و تاثیرات منطقه ای خود است. در این راستا، از آنجایی که مصر یکی از مهم ترین کشورهای مسلمان راهبردی در منطقه است، روابط تهران ـ مصر برای ایران واقعا مهم است. اما در ارتباط با مصر باید گفت که از آنجایی که این کشور دچار بی ثباتی داخلي است، داشتن رابطه با ایران اولویت این کشور نمی باشد. بنابراین، شرایط در مصر درحال حاضر، غیرقطعی است و باید منتظر ماند تا حوادث آینده و نتیجه انتخابات رياست جمهوري آينده را دید.
در ادامه، دکتر کیهان برزگر به نکته مهمي درباره روابط ایران و مصر اشاره كرد. از نقطه نظر او، روابط ایران و مصر از دیدگاه ایران مهم است زیرا برای نخستین بار، مصر از سیاست سنتی خود دارد خارج می شود؛ یعنی گسترش احساسات ضدایرانی توسط حسنی مبارک. در اين راستا، وي بيان كرد كه آنچه برای ایران مهم است، دیدن مصری است که ضدایرانی نباشد و این اولویت نخست ایران است و اینکه چه نوع حکومتی در این کشور حضور داشته باشد در مرحله بعدی قرار می گیرد. درنتیجه، واکنش ایران پس از برکناری مرسي، به نوعی واکنشی ملایم بود. این امر نشان می دهد که ایران علاقمند به داشتن روابط بهتر با مصر است و منافع ژئوپلیتیک فزاینده ای میان دو کشور وجود دارد. اما وي اشاره كرد كه مصر حلقه نخست امنیتی ایران نیست؛ همچون سوریه. درنتیجه، ایران درخصوص اوضاع مصر رفتاري آرام تر دارد.
سپس، وي به تشريح ديدگاه خود درباره اوضاع منطقه و موضع ایران در قبال تحولات عربی پرداخت. در اين راستا، وي به سه نكته اشاره كرد. نخست آنكه، تحولات عربي بیشتر مربوط به ساختار سیاست و قدرت در جهان عرب می باشد و برای نخستین بار، یک نوع مفهوم جدید در اوضاع منطقه ظاهر شده است. دو مفهوم سنتی برای تجزیه و تحلیل سیاست جهان عرب، "ثبات و امنیت" و "توسعه اقتصادی" بوده است. اما این مفهوم جدید، مفهوم "توسعه سیاسی" می باشد. وي در توضيح بيشتر درباره مفهوم مزبور بيان كرد كه برای نخستین بار، نقش سیاست، نقش افکار عمومی و نقش مردم در خیابان ها در جهت دهی به سیاست خارجی دولت های عربی مهم شده است. بدین دلیل است که برای نخستین بار، انتخابات در شکل دهی به سیاست داخلی و خارجی دولت ها بسیار مهم شده است. به عنوان مثال، انتخابات در مصر و سوریه و حتی عراق ـ گرچه عراق در خارج از حوزه تحولات عربی است ـ برای تعیین ببنیان روابط این کشورها با ایران بسیار مهم است. بنابراین، این مفهوم انتقال سیاسی داخلی تاثیرات زیادی را در روابط منطقه ای به همراه داشته است.
رئيس پژوهشكده ضمن اشاره به همكاري هاي منطقه اي فزاينده پس از تحولات عربی، به دومين نكته خود اشاره كرد. با ایجاد حکومت های جدید و مستقل و تشکیل پارلمان های جدید در مصر، تونس و ... همکاری های منطقه ای بیشتری را می توان دید. دیگر همچون گذشته بازیگران خارجی "به نحو مسلطی" بر سیاست دولت های منطقه اي تاثیرگذار نيستند. بنابراین، این امر نقطه عطفی درچارچوب روابط ایران و این کشورها می باشد.
نکته سوم وي درباره افزایش موقعیت و نقش ایران در پرتو تحولات عربی بود. وي در اين خصوص، بيان كرد كه نتیجه انتخابات در عراق، ترکیه، سوریه، مصر و علاقمندی دولت های جدید یا حاکم در این کشورها به برقراری روابط نزدیک با ایران نشان دهنده افزایش نقش منطقه ای ایران است. در ارتباط با انتخابات عراق، وي اشاره كرد كه در عراق، پیروزی حزب نوری مالکی برای ایران مهم بود؛ زیرا روابط بهبود یافته ایران و عراق قطعا روابط ایران در خاورمیانه را در سطح وسیعی تحت تاثیر قرار خواهد داد. وي درخصوص ترکیه نيز به اين نكته اشاره كرد كه برای حزب عدالت و توسعه روابط با ایران از لحاظ اقتصادی و سیاسی بسیار مهم است. روابط ترکیه با ایران موجب حفظ رونق اقتصادی داخلی این کشور و درنتیجه، افزایش قدرت حزب حاکم در صحنه سیاست داخلی و حتی در خاورمیانه خواهد شد.
وي در ارتباط با سوریه نيز بيان كرد كه همه بازیگران درگیر در این کشور به راه حل سیاسی ایران نزدیک تر شده اند. در خصوص وضعیت سوریه، وي به ذکر چند نکته پرداخت.
نخست آنكه، منطق استراتژیک راه حل سیاسی ایران این است که طرفین را متقاعد کند که این وضعیت منجر به ایجاد شرایط خشونت آمیز و به قدرت رسیدن افراط گرایان خواهد شد. دوم آنكه، شرایط در میدان دارد تغییر می کند. رژیم اسد تاحدی برنده میدان و نبردها بوده است و این به معنای مجبور كردن ديگر احزاب و گروه های مخالف برای "پذیرش مشروعيت راه حل سیاسی" در سوریه است.
همچنين، در خصوص مصر، وي اشاره كرد که افزایش همکاری های منطقه ای بین دو کشور برای آینده منطقه بسیار مهم است.برای ایران داشتن روابط خوب و متعادل بسیار مهم است. برای مصر مهم است که ایران رقیب آن نباشد؛ زیرا برای مصر موازنه سیاست خارجی آن در خاورمیانه عربی از یک سو، و خاورمیانه در سطح وسیع از سوی دیگر بسیار مهم است. دكتر برزگر درباره افغانستان نيز بيان كرد كه گرچه افغانستان بخشی از تحولات عربی نیست، اما به قدرت رسیدن احتمالی عبدالله عبدالله به هرحال، به نفع ایران خواهد بود. بنابراین، نکته اصلی وي اين بود که قدرت منطقه ای ایران به وسیله برگزاری این انتخابات دارد افزایش پیدا می کند.
در پايان، وي اين پرسش را مطرح كرد كه با افزایش قدرت منطقه ای ایران، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ از ديدگاه او، با روی کار آمدن آقای دکتر روحانی در ایران و شخصيت میانه روی وي که در گفتمان سیاست خارجی ایران نیز دارد نفوذ و نمود پیدا می کند، به نوعی نقش سازنده ایران در پرداختن به ـ و مدیریت ـ بحران هاي منطقه ای به تدریج مشاهده می شود. از نقطه نظر وي، ایران باید از این شرايط به عنوان یک فرصت استفاده کند و همچنين، سعی می کند تا به جامعه جهانی و دیگر نیروهای درگیر در سوریه برای حل کردن بحران سوریه کمک کند. نكته مهم در اين باره اين است كه مشارکت دادن ایران در این روند، به سازنده تر بودن و وفق پذیری بیشتر نقش ایران در بحران ها کمک خواهد كرد.
در ادامه، پس از ايراد سخنراني سخنرانان، حضار اين نشست سوالات خود را مطرح كردند.
پائولا ترواينن در پاسخ به سوالي درباره اينكه آيا نقش ارتش مصر در انقلاب مصر مثبت بود و یا آن کودتایی بود علیه حکومت دموکراتیک مصر، بيان كرد كه درخصوص اینکه حوادث اخیر مصر کودتای نظامی بود یا یک نوع انقلاب درجه دوم، باید گفت که: «از دیدگاه اخوان المسلمین مصر، حوادث اخیر در این کشور کودتای نظامی علیه رئیس جمهور منتخب بود. اما از سوی دیگر، برخی معتقدند که مرسی برخلاف دموکراسی عمل کرد. به عنوان مثال، عدم احترام به استقلال دادگاه ها و ... . به طور کلی، پاسخ دادن به این سوال دشوار است. باید گفت که در جریان اعتراضات علیه اخوان المسلمین، جنبش های جوانان، گروه های مشارکت کننده در اعتراضات از جمله جنبش تمرد خواهان نوعی تغییر بودند. اما درحال حاضر، در حکومت جدید، نقش آنها واقعا بدتر شده است. به عنوان مثال، فعالیت جنبش جوانان 6 آوریل که یکی از سازمان دهندگان انقلاب 2011 مصر و نیز اعتراضات سال 2013 بود، هم اکنون با عنوان اقدام علیه منافع مصر غیرقانونی اعلام شده است. استنباط جنبش های جوانان این است که اوضاع مصر به سوی شرایطی دموکراتیک تر درحال حرکت كردن نیست، زیرا صداهای آنها محدود شده و آزادانه نمی توانند عمل کنند. خود السیسی گفته است که اولویت ما هم اکنون ثبات و امنیت است و روند واقعی دموکراتیک "ممکن است" اتفاق افتد که آن می تواند 25 سال یا بیشتر به طول انجامد». بنابراین، از نظر وي، روند حركتي به سوی دموکراسی درحال حاضر واقعا موفقیت آمیز نبوده است، بلکه از لحاظی مصر به وضعیت "پیش از انقلاب هاي عربی" بازگشته است.
در ادامه، دكتر برزگر به بيان ديدگاه خود در ارتباط با اين سوال مطرح شده پرداخت. وي اظهار كرد كه در نقش ارتش در حوادث اخیر در مصر به نوعی کودتا بوده است؛ زیرا در نتيجه روندهای دموکراتیک مرسی به قدرت رسید اما در نهايت، وی توسط ارتش برکنار شد. همچنین، السیسی خود توسط مرسی منصوب شد اما علیه وی اقدام کرد. درحال حاضر، جوانان از وضعیت کنونی مصر بسیار ناامید هستند و تعداد شرکت کنندگان در همه پرسی قانون اساسی جدید مصر (2014) بسیار کم بود. سرانجام آنكه، این وضعیت برای مصر در طولانی مدت خوب نخواهد بود.
همچنين، دكتر كيهان برزگر در پاسخ به اين سوال مهم درباره بحران سوريه مبني بر اينكه راه حل شما براي بحران سوریه چيست و چه اقدامی در اين كشور باید و می تواند انجام شود؟ و مذاکرات وین چگونه بر بحران سوریه تاثیر خواهد داشت، اظهار كرد كه «اساس راه حل سیاسی ایران در سوریه، مبتنی بر واقعیت های سیاسی ـ امنیتی منطقه ای است و بدین دلیل، بايد بر همکاری های منطقه ای تمرکز كرد. راه حل سیاسی بر سه رکن اصلی استوار است: 1) آتش بس فوری، 2) ارسال کمک های بشردوستانه و 3) انتخابات. منطق راه حل سیاسی این است که به مردم سوریه اجازه انتخاب نامزد خودشان داده شود و این امر به معنای "پذیرش مشروعیت راه حل سیاسی" در سوریه است. وي درخصوص تاثیرگذاری مذاکرات هسته ای وین نيز اظهار كرد كه «ارتباط مستقیمی میان این دو وجود ندارد. اما بهتر بود که همراه با توافق هسته ای با ایران نوعی همکاری برای حل بحران سوریه نیز وجود داشت. البته، این بدین معنا نیست که اگر میان ایران و غرب توافقی درباره برنامه هسته ای ایران وجود نداشته باشد، این مساله بتواند تاحدی سیاست منطقه ای ایران را تغییر دهد. اما به هرحال، اگر توافق هسته ای میان ایران و گروه 1+5 و به ویژه میان ایران و آمریکا وجود داشته باشد، نقش ایران سازنده تر در چاچوب همکاریهای مشترک خواهد بود؛ چرا که ایران از نفوذ خود بر اسد برای پذیرش برخی تغییرات مهم استفاده خواهد کرد. چنانچه توافق انجام گیرد، ایران وفق پذیرتر خواهد شد و نیز از ظرفیت کامل نقش خود برای مجبور کردن اسد به پذیرش برخی تغییرات استفاده خواهد کرد. درواقع، بايد پذيرفت كه بدون ایران هیچ اتفاقی برای حل بحران سوریه نخواهد افتاد زیرا اساسا بحران سوریه بدون اجماع سیاسی حل نمی شود."
سوال مطرح شده از دكتر هانو جوسلا نيز اين بود كه آيا نتیجه تحولات انقلاب هاي عربی موفقیت آمیز خواهد بود یا نه؟ و شما چگونه انقلاب های عربی را با اعتراضات می 1986 در اروپا مقايسه مي كنيد؟ وي در پاسخ به موفقیت آمیز بودن انقلاب های عربی بيان كرد كه «در کوتاه مدت شرایط خوب به نظر نمی رسد و كشورهاي انقلابي دارند به رژیم های امنیتی باز مي گردند. اما در طولانی مدت، تغییر اتفاق خواهد افتاد». در پاسخ به بخش دوم سوال مطرح شده، وي اظهار كرد كه «اعتراضات 1968 مربوط به تغییر در هنجارهای اجتماعی در اروپا بود. اما انقلاب های عربی، پدیده ای بسیار مهم تر و عمیق تر از اعتراضات 1968 اروپا بود.»
در ادامه، سوالي كه از آيشي زيدان پرسيده شد، اين بود كه تا چه حد ظرفیت های دموکراتیک تونس به یک دولت دموکراتیک منجر خواهد شد؟ وي در اين باره توضيح داد كه «تونس مشكلات زيادي را دارد. دموكراسي در يك كشور يك شبه به ثمر نمي رسد و همچنين، دموكراسي فقط انتخابات نيست؛ بلكه دموكراسي ساخت نهادهاي گوناگون به عنوان مثال، رسانه ها مي باشد. در تونس، آنچه بسيار مهم است، مساله اقتصاد و تفاوت هاي قومي است. مناطق روستايي تونس و حومه هاي آن بسيار فقير و غيرتوسعه يافته هستند. بنابراين، براي آينده كشور، بسيار مهم است كه همه مناطق توسعه يابند. اما بايد توجه داشت كه در تونس، واقعا نشانه هاي مثبتي وجود دارد؛ يكي آنكه، آنها توانسته اند مصالحه و سازش كنند. تونس يك كشور بسيار تحصيلكرده است و از اين لحاظ، آنها ظرفيت هايي دارند. اما به هرحال، پيش بيني اتفاقات آينده بسيار زود است.»
در نهايت، از مهدخت ذاکري نيز اين سوال پرسيده شد كه چه عاملی روابط ایران و مصر را پس از انتخابات مصر تحت تاثیر قرار خواهد داد؟ پاسخ وي به سوال مزبور اين بود كه «همان طور که گفته شد، به منظور تجزیه و تحلیل روابط تهران و قاهره باید به سه متغیر گوناگون توجه کرد: شرایط فرامنطقه ای، منطقه ای و داخلی دو کشور. به عنوان مثال، در روابط فرامنطقه اي، بايد به روابط آمريكا و مصر، و رابطه آمريكا و ايران توجه كرد. درچارچوب منطقه اي نيز مثلث اسراييل، مصر و عربستان سعودي از سوي مصر، و از جانب ايران، روابط ايران و سوريه، و ايران و فلسطين بسيار مهم هستند. ساختار قدرت هر يك از دو كشور نيز به عنوان آخرين متغير مطرح مي شود.»
این نشست با پذیرایی از مهمانان و عکس های یادگاری به پایان رسید.
گزارش: فهیمه قربانی، پژوهشگر پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه