گروه مطالعاتی مصر و شمال آفریقا
درآمدی بر فهم جنبش های اجتماعی از منظر سازمان فضایی شهر
روز یکشنبه 24 آذر 1392، گروه مطالعات مصر و شمال آفریقای پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، نشستی را با عنوان "درآمدی بر فهم جنبشهای اجتماعی از منظر سازمان فضایی شهر" برگزار کرد. در این نشست که با حضور دکتر سیدعبدالأمیر نبوی مدیر گروه، اعضاء و برخی از دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد تشکیل شد، آقای دکتر سیدابوالحسن ریاضی استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به ایراد سخنرانی پرداخت.
دکتر ریاضی در آغاز با این سخن از لوفور که چگونه می شود بدون رسیدن به مکان هایی که در اختیار قدرت است، قدرت را هدف قرار داد، اظهار داشت بحث امروز ناظر بر موضوع مکان های قدرت و شهر است. وی مبنای اصلی بحث را فضای شهری معرفی کرد و سه ویژگی مکان، روابط و انسانها را مختص آن دانست و تاکید کرد که با توجه به فضای شهری درخصوص روابط پیچیده اجتماعی، کالبدهای متنوع و همچنین انسانهای متنوع و متکثر صحبت می کنیم.
وی در روش شناسی تحلیل فضا به چند مورد اشاره کرد. نخست؛ سبک مکان، گاهی اوقات مکانها گسیخته و گاهی پیوسته اند. به طور مثال در شهر معمولا محله های جدید دارای مکان های گسیخته و محله های قدیمی دارای مکان های پیوسته هستند. دوم؛ مفصل بندی فضا، به عبارت دیگر یک فضا کارکردهای بسیار متنوعی دارد اینکه چگونه به هم پیوند می خورند جزء عناصری است که ما در تحلیل فضا به آن توجه می کنیم. سوم؛ روح فضا، در روح فضا یا مکان ما با معانی کانونی آن فضا مواجهه داریم . به طور مثال یک مکان مذهبی مثلا دارای روح مذهبی است در حالیکه روح و معنی کانونی دانشگاه ، علم و آموزش است . چهارم؛ خاطرات مندرج در فضا، فضاها به نوعی حاوی خاطرات هستند. هر چه یک مکان که تبدیل به فضا شده است به لحاظ تاریخی خاطرات بیشتری داشته باشد، فرد حس تعلق بیشتری نسبت به آن پیدا می کند. به عبارت دیگر خیلی از اوقات خاطرات مندرج در فضا رفتار و مناسبات بازیگران را سامان می دهد. پنجم؛ آرزوهایی که در یک مکان تجسد پیدا کرده است. این آرزوها به نوعی بحث آینده ای را که در مورد آن فضا در ذهنمان است را می تواند به همراه داشته باشد. ششم؛ توازن های زمانی، بسیاری از فضاها به شدت درگیر گذشته و برخی در گیر آینده اند اما اینکه ما چه نسبتی بین اینها برقرار کنیم بخشی از تحلیل فضا است. هفتم؛ مرزهای فضا، این که چه بخش هایی در فضا از هم قابل تفکیک اند و این که چگونه یک محله از محله دیگر جدا می شود، از این موضوع از آن جهت مهم است که ما را قادر می سازد تا گرایش ها، باورها و رفتارهای افراد را در مکان مرز بندی کنیم. هشتم؛ سازمان قدرت، یعنی تا چه حد یک فضا اقتدار گرا، گشوده، هژمونیک و یا دموکراتیک است.
این پژوهشگر ارشد در ادامه به تاریخچه مباحث شهر و قدرت سیاسی اشاره کرد. وی پیشینه این بحث را به یونان باستان و زمانیکه آگورا شکل گرفت نسبت داد و تاکید کرد آنچه که به شکل متاخر و موضوع بحث در نسبت میان شهر و قدرت سیاسی مرتبط است، عمدتا"به فوکو بر می گردد. فوکو باور دارد قدرت در خلا ناممکن است لذا هر قدرتی باید وجه عینی پیدا کند. به طور مثال بحث تیمارستان را مطرح می کند جایی که قدرت عقل را با جدا کردن غیر عاقل ها به نمایش می گذارد یا به کلیسا اشاره می کند و اینکه چگونه اقتدار خود را با جدا کردن بندگانی که مورد غضب قرار گرفته اند، به نمایش می گذارد. دکتر ریاضی بحث فوکو را از این جهت مهم دانست که وقتی در مورد ساختارهای قدرت و ساختارهای مکانی شده آن صحبت می کنیم می توانیم مصادیق جزیی تر این موضوع را در شهر به شیوه تحلیل فضا رد یابی کنیم. وی تاکید کرد بر اساس این رویکرد فوکویی است که لوفور وقتی در مورد مفهوم بازتولید فضا صحبت می کند می گوید هر جامعه بر مبنای تولید فضایش قابل شناسایی است. به این معنا که هر جامعه ای نوعی خاص از تولید فضا را سامان می دهد و الگوهای تولید و رژیم قدرت هر جامعه ای به نحو خاصی مکانی میشود. به طور مثال اگر ساختارهای مارکسیستی را در نظر بگیریم، نظام های مکانی قدرت آنها با ساختارهای مکانی شده قدرت در نظام های دموکراتیک و توتالیتر را می شود از یکدیگر تفکیک کرد. طبیعتا در نظام فوکویی آنهایی که درحاشیه قرار دارند بخشی از ریز قدرتهایی هستند که در بحث جنبش های اجتماعی به دنبال تعاریف مکانی جدی بر می آیند. این نشانگان مکانی از نظر لوفور در فضاهای قدرت شهری به دو بخش فضاهای همسان و ناهمسان تقسیم می شوند. در فضاهای همسان همه باید خود را با آن تنظیم کنند مثل نظم، قانون و ... اما فضاهای ناهمسان درحاشیه قدرت اند.
وی در خصوص بحث جنبش های اجتماعی و بحث تحلیل فضا به سه اصل از نظر آلن تورن اشاره کرد. نخست؛ اصل هویت، هر جنبشی باید یک شناسنامه داشته باشد به این صورت که مشخص کند متعلق به چه افرادی، نماینده چه ایده ای، مدافع منافع چه بخش هایی است. دوم؛ اصل ضدیت، هر جنبشی برای خواسته های خود دشمنانی دارد و سوم؛ اصل عمومیت، هر جنبشی برای تداوم، ارزشها و اهدافی را برای گروه های بزرگ تعریف می کند. وی ابراز داشت این منظومه به این نکته گره می خورد که اساسا جنبش های اجتماعی، جنبشهای شهری هستند.
وی در ادامه از شروع انقلاب کبیر فرانسه به عنوان اولین جنبش اجتماعی با مفهوم جدید یادکرد .فاصله زمانی شکل گیری انقلاب کبیر فرانسه با یک تحول بسیار بزرگ شهری همراه شد، چراکه در فاصله نه چندان طولانی شاهد تحول پاریس بودیم. تغییری که پاریس در دوره هوسمان با ایده های بناپارت انجام داد، بنیانگذار تغییراتی است که در دوره مدرن، تاریخ تحولات شهری را از آن دوره می دانند. هوسمان در بازسازی پاریس با نگاهی به تجربه انقلاب فرانسه و شورش های پاریس، ایده ی هندسی کردن گذرگاه ها برای کنترل را پیاده می کند. ذهنیت پنهان و شاید هدف آشکار وی سهولت کنترل،سرکوب و یا اداره شهر در شرایط اغتشاش و بروز حرکتهای اجتماعی در کوچه پس کوچه های تنگ بود. دکتر ریاضی با توجه به این تعاریف تاکید کرد که جنبشهای اجتماعی پدیده ای مدرن و ناشی از شهری شدن، شکل گیر ی روابط اقتصادی، ارزشهای جدید، انتظارات و تحرکات جدید اجتماعی هستند. بنا براین به باور لوفور فضاهای شهری برای تضادهای گسترده تر سیاسی، عمارت ها و یادمان ها و یا هر جای ممکن و مناسب را به نقاط نمادین مبارزه بدل می سازد. از این منظر شهر نه تنها وضع و حالت مبارزه سیاسی را به وجود می آورد بلکه منافع آن را نیز می سازد. قدرت در شهر از طریق مبارزه در و برای فضا قابل مشاهده است. به عبارت دیگر شهر هم وسیله و هم هدف جنبش اجتماعی می شود. جنبش اجتماعی در شهر رخ می دهد اما می تواند با تسخیر شهر عملا خود را به سرانجام برساند. شهر ها در وضعیت جنبش اجتماعی بدیل سازمان و عمل سیاسی می شوند به این صورت که نخست، فضای عمومی را برای عمل سیاسی آماده می کنند؛ هنگامیکه شهر به مکان سیاسی تبدیل می شود اولین کاری که صورت می گیرد این است که خیابان و میدان ها برای عمل سیاسی آماده می شود. دوم، یک شبکه اطلاعات و بسیج فراهم می شود. سوم، برای شبکه های اجتماعی و سازمان های مبارز امکان حیات فراهم می شود.
وی در ادامه با اشاره به دیدگاه کوهن،فرآیند تبدیل شدن شهر به هدف را در جنبشهای اجتماعی توضیح داد.در این فرآیند جنبشها، فضاهای شهری از طریق تاکتیکهای اشغال، اعتراض، خرابکاری و تظاهرات سیاسی به هدف مبارزه تبدیل می کنند. بدین ترتیب فضاهای شهری فاعل و واسطه سیاسی اند و به این صورت کاربردها تغییر می کند. یک میدان از کاربری دسترسی تبدیل به کاربری نماد می شود و یک خیابان از کاربری عبور و مرور تبدیل به تجمع می شود. وی در ادامه از اهداف شهری جنبش اجتماعی در حوزه معماری سخن گفت. او ضمن اشاره به این نکته که جنبش های اجتماعی از طریق خوانش معماری می توانند کالبدهای قدرت را فهم کنند و بهتر از هرکنشگر سیاسی متوجه ناقص بودن ساختار قدرت شوند، دلیل این امر را در روح نهفته شهر دانست. به دیگرسخن تمامی ساکنان شهر این نکته را می دانند که معماری های قدرت بخشی از شهر هستند و ساختارهای روابط قدرت همواره وابسته به بخش های انضمامی دیگری از جمله عرصه عمومی می باشند. در شهر همواره صورتهایی از قدرت و مقاومت را می توان رد یابی کرد. به عبارتی هنگامی که منازعه در می گیرد، مکان های قدرتی وجود دارد که به دنبال حفظ خود است و ساختارهای مقاومتی که قدرت را به چالش می کشند. وی تاکید کرد موازنه قدرتی که در شهر در سطح جنبشهای اجتماعی صورت می گیرد می تواند وجوه مختلفی داشته باشد و اقتدرا سیاسی، حقوقی ،کارکردی و ... را مورد چالش قرار دهد. بدین ترتیب جنبش های اجتماعی می توانند با برهم زدن نظم حقوقی در شهر اقتدار سیاسی را به چالش کشیده و سیستم های حقوقی را ناکارامد نشان دهند و انواع دیگر گفتمان های مقاومت را فعال سازند.
این پژوهشگر ارشد با بیان اینکه این روزها در اکثر شهرها جغرافیای اعتراض کاملا قابل ترسیم است، مطرح کرد که میادین مثل میدان تیان آنمن، التحریر، کنکورد، سرخ و ... از مهمترین نقاط مورد نظر برای جنبش های اجتماعی هستند. اینکه بگوئیم میدان مکانی وسیع است که امکان تجمع دارد شاید ساده ترین تعریف باشد اما باید توجه کرد که این میادین اغلب نمادین بوده و یا به نماد تبدیل شده اند. نمادین شدن هر نقطه ای آنجا را به نقطه ای برای بارگزاری انواع متعددی از رفتارها تبدیل می کند. وی به طور مثال به میدان آزادی تهران اشاره کرد که به لحاظ تاریخچه هزینه زیادی صرف ساخت آن شد تا نشانه قدرت پهلوی در آستانه ورود به دروازه های تمدن بزرگ شود. در آن دوران اوج اقتدرا و حاکمیت بلامنازع یک ساختار سیاسی از طریق تجلی یک مکان در پایتخت به نمایش گذاشته شد. اما به محض این که جنبش اجتماعی شروع شد همه راه پیمایی ها به تدریج به سمت این میدان بود.
وی با تاکید بر این نکته که اگر بشود نشانگان قدرت و نقطه نمادین قدرت حاکم را مصادره کرد عملا حکومت از بین رفته است اظهار داشت در اغلب نقاطی که بهار عربی رخ داد با میادین نمادین روبرو بودیم. به طور مثال به میدان لولو در بحرین و التحریر در قاهره اشاره کرد. در این خصوص ابراز داشت در این کشورها مردم با تسخیر میدان ها ، نشانه قدرت شهری حکومت را مصادره کردند. این اقدام مردم و به عبارتی جنبشها مکان ها را به محل اصلی منازعه تبدیل کرد.از یک سو حکومت به دنبال کنترل بود، مبارک باور داشت با گذاشتن نیرو در التحریر، می تواند مانع فضا اشغال شود. و از دیگر سو معترضین با تغییر معنی مکان بر اشغال میدان پای می فشردند.در این میان التحریر مانند سایر میادین مهم شهرها به عنوان عرصه های عمومی دارای زمینه هایی قدرتمندی برای تبدیل به مکان مقاومت بود. به لحاظ تاریخی این میدان از اسماعیلیه به التحریر تبدیل شده است. اکثر ساکنین قاهره از این مکان خاطره جمعی دارند و حس تعلق نسبت به آن مکان دارند.
این پژوهشگر ضمن اشاره به فشردگی زمانی در مکان های نمادین در شهر، اظهار داشت :شهروندان ممکن است از یک مکان در طول سی سال یک خاطره خاص داشته باشند و به ناگهان از دل یک حادثه و یا کنش جمعی نظیر چنبشی اجتماعی، در یک هفته و یا حتی یک روز، خاطره ای جمعی تولید کنند که دهها سال است برای چندین نسل حاوی معنایی متفاوت باشد.معنایی که آن مکان را در بزنگاههایی تبدیل به مکان مقاومت کند.
دکتر ریاضی در ادامه به تحلیل فضا و اینکه چرا یک میدان مهم است، پرداخت. وی ویژگی های میدان را در چند مورد خلاصه کرد. نخست؛ دسترسی همگانی دارد و عرصه عمومی است، دوم؛ مکانی برای کنش اجتماعی مدرن است، سوم؛ کاملا غیر ایدئولوژیک است، چهارم؛ دارای کارکردهای اقتصادی و فرهنگی است، پنجم؛ حمایت از نقش پیاده ها برای تجمع روزانه، ششم؛ فضای مکث است و هفتم آنکه یک نشانه شهری برای مکان یابی است. وی اظهار داشت میدان التحریر نشانه نمادین بوده و یک خاطره جمعی برای ساکنین داشته چراکه قبلا هم در آنجا تظاهرات شده است. بنابراین نقطه کانونی قدرتمندی برای یک چنبش اجتماعی شهری است.در برابر اخوان المسلمین تلاش کردند تا مسجد رابعه الادویه در برابر آن قرار دهند. اما به دلایل متعددی این توانایی در نشانه شهری اخوان وجود نداشت. در خصوص این امر وی به چند مورد اشاره کرد. نخست آنکه، به لحاظ ساختار شهری مسجد نشانه ایدئولوژیک است که همه را نمی تواند در خود جای دهد. دوم، عرصه نیمه عمومی است و لذا فاقد خاطره ی جمعی است. سوم اینکه، به لحاظ جغرافیایی مسجد درحاشیه قاهره قرار داشت و به لحاظ نشانه شناسی شهری از قدرت کافی برخوردار نبود. از دید ایشان اخوان در پیدا کردن نقطه شهری برای خود دچار خطای استراتژیک شد.
وی با تاکید بر اهمیت فضای مجازی در بحث جنبش اجتماعی کنونی و پیوند آن با بحث شهر، گفت: هرچند در مصر با قدرت فضای مجازی روبرو بودیم و جنبش جوانان از این طریق توانست اولین گام ها را بردارد. اما پیوند میان فضای واقعی و فضای مجازی را در این کشور و بینشهای اجتماعی مشابه شکننده و ضعیف دانست و در این خصوص اظهار داشت در جنبش اجتماعی غرب به دلیل اینکه نمایندگان فضای مجازی در فضای واقعی وجود دارند، فضای مجازی پرقدرت است .به طور مثال جنبش گروههای سبز که به دنبال حفظ محیط زیست هستند نمایندگانی در پارلمان و حزب خود دارند. به این ترتیب هنگامی که می خواهند به یک کنش عمومی دست بزنند، فضای مجازی به کمکشان می آید. اما در جوامع پیرامونی این چرخه رخ نداده است. به دلیل ساختارهای سنتی قدرت در جهان واقعی، هنگامیکه یک جنبش وارد فضای غیر مجازی می شود، قادر نیست قدرت خود را در فضای مجازی ، به قدرتی همتراز در فضای واقعی تبدیل کند.
در نتیجه گیری دکتر ریاضی ابراز داشت اگر چه تقلیل فهم ساختارهای پیروزی یا شکست جنبش های اجتماعی به فهم سازمان فضایی شهر کار نادرستی است اما نادیده گرفتن شهر و نقش آن در شکل گیری، موفقیت و شکست جنبش های اجتماعی هم نادرست است. شواهد موجود در مورد قدرت فضای مجازی و جنبش های اجتماعی در جوامع اطراف ما حاکی از این است که قدرتهای مجازی برای مکان مند شدن مشکلات بسیار پیچیده ای دارند و تا وقتی که جنبش های اجتماعی ( که ادعای قدرت در فضای مجازی دارند) ساز و کار واقعی کردن قدرتشان را پیدا نکنند این چرخه به راحتی نمی تواند حل شود. به طور نمونه می توان به حذف جنبش جوانان در قاهره اشاره کرد.
وی افزود چالش میان قدرتهای مستقر و جنبشهای اجتماعی همواره در فضای شهری به سرانجام خواهد رسید، در نتیجه توانایی کنترل می تواند معانی جدیدی تولید کند. به عبارت دیگر با وقوع یک جنبش اجتماعی، فضاهای شهری معانی جدیدی پیدا می کنند، هر چند این معانی به رسمیت شناخته نشوند. بدین ترتیب خاطره های جمعی که در فضاهای شهری شکل گرفته به عنوان یک ظرفیت برای آن شهر باقی می ماند. در نتیجه حفظ نمادها و یا خلق هویتهای جدید جزء ابزارهایی است که طرف مقابل باید در مورد این مکان ها به کار ببرد. اگر چه شهرها فی نفسه مکان جنبش های اجتماعی هستند و این جنبش ها ممکن است به دنبال تغییرات کلان در نظام قدرت باشند اما مهمترین نقش شهرها، تولید جنبشهای شهری است . اما نباید فراموش کرد که، اغلب این جنبش های شهری نظام های کلان قدرت را هدف قرار نمی دهد بلکه نظام های خرد قدرت، سبک زندگی، محیط زیست، آسیبهای اجتماعی و.... را مورد چالش قرار می دهد. وی در پایان با توجه به این رویکرد یعنی جنبش های خرد شهری، تاکید کرد هر چه شهرها مدرن تر و بزرگ تر باشند، در درون خود جنبش های اجتماعی بیشتری را خلق می کنند.
گزارش: منیر حضوری، پژوهشگر مهمان و دبیر گروه مطالعات مصر و شمال آفریقا پژوهشکده.