کنفرانس ژنو 2 هم ناکام می ماند
چون حل یک بحران منطقه ای نیازمند وجود "اجماع سیاسی" میان تمامی بازیگران منطقه ای است، بدون حضور بازیگر کلیدی این صحنه یعنی ایران این کنفرانس به یک راه حل پایدار برای حل بحران سوریه نخواهد رسید.
در تاریخ معاصر خاورمیانه هیچ بحران منطقه ای بدون همکاری و رضایت نسبی تمامی بازیگران کلیدی منطقه ای در حل آن بحران به موفقیت نرسیده است. اگر هم بطور موقت به راه حلی رسیده دوام نیافته است. چون منطقه خاورمیانه همچنان یک منطقه شدیداً سیاسی و ایدئولوژیک است که برداشت بازیگران از تأثیرات یک بحران بر مبنای اصول و ارزش های حاکم بر منافع دولت و همچنین برداشت نخبگان حاکم از فرصت ها و چالش های آن بحران برای امنیت ملی و ساختار حکومت شکل می گیرد. بر همین مبنا یک بحران در مرزهای ملی محدود نمی ماند و بازیگران منطقه ای را به نوعی درگیر می کند.
بر این مبنا است که دولت فعلی ترکیه به دلیل ناکامی های سیاست خارجی این کشور و آثار زیانبار آن بر جایگاه داخلی حزب حاکم سیاست خود در سوریه را با شیب ملایمی تغییر می دهد. نخبگان حاکم در عربستان عصبانی از توافق اخیر هسته ای ایران و گروه 1+5 و به خصوص آمریکا تمامی انرژی خود را برای مهار نقش منطقه ای ایران از طریق بحران سوریه به کار می گیرند. دولت نوری مالکی در عراق هم برای تثبیت دولت ائتلافی خود از فرصت استفاده و مسئله امنیت ملی عراق را به موضوع مبارزه با تروریسم و افراط گرایی ناشی از بحران سوریه متصل می کند. رژیم اسرائیل یک سکوت استراتژیک را در پیش گرقته با این خیال که چه بهتر انرژی منطقه در جنگ با یکدیگر از هر نوعی که باشد صرف شود. نگاه دولت مصر به بحران سوریه با سقوط مرسی فرق کرده و بیشتر به واقع گرایی کلاسیک که دولت مصر در روابط با سوریه دنبال می کرده نزدیک شده است.
کشور ما ایران هم مستثنی نیست. یعنی سیاست آن در سوریه تابعی از اصول استراتژیک و ارزشی رفتار ایران در مسائل منطقه ای است. اتفاقا سیاست متداوم و قدرتمندانه ایران در بحران سوریه که بیشتر از منطق تامین منافع ژئوپلیتیک پیروی می کند یک نقطه امتیاز و چانه زنی در شرایط فعلی برای سیاست خارجی کشور در روابط با قدرت های بزرگ از جمله آمریکا و روسیه است.
اما عجیب است که آمریکائی ها که خود منافع-محور هستند اشتباه تجربه شده در افغانستان و عراق را دوباره تکرار می کنند. یعنی با عدم پذیرش نقش ایران در حل بحران های منطقه ای روند دستیابی به یک توافق را طولانی تر و پرهزینه تر می کنند. به نظرم برخلاف توافق هسته ای که ایران خواسته انتهای کار، یعنی پذیرش حق غنی سازی، را در همین ابتدا ببیند در مسئله بحران سوریه، ایران در روند مذاکرات است که می تواند نقش سازنده و اجماع سازی خود را بهتر ایفا کند. یعنی وقتی مطمئن شود که خود بخشی از بازی است روحیه همکاری جویانه تری می گیرد.
به هرحال بنظرم فرصت دیگری برای اجماع سازی بین بازیگران منطقه ای از دست رفت و این یعنی تداوم بحران برای چند صباحی دیگر که در چارچوب سیاست منطقه ای هر بازیگری روش مستقل و خاص خود در برخورد با بحران دنبال خواهد کرد. اما آمریکا واقعاً نیاز دارد در روش سنتی خود در برخورد با مسائل منطقه ای که عمدتاً منجر به شکستن اجماع سیاسی و پیگیری سیاست های مستقل بازیگران منطقه ای می شود تجدیدنظر کند و به فکر یک روش جدیدتر و پیشرفته تر باشد که مبنای آن بر شکل گیری و تقویت همکاری منطقه ای قرار بگیرد.
منبع: خبرآنلاین/ 3 بهمن ماه 1392
نویسنده
کیهان برزگر
کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بینالملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی میباشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هستهای ایران است.