گزارش نشست مشترک پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و مؤسسه امور بین المللی لهستان (PISM) با موضوع "روابط منطقه ای در پرتو بحران سوریه"
روز شنبه 23 آذر ماه 1392 پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با همکاری موسسه امور بین المللی لهستان (PISM) نشستی را با موضوع "روابط منطقه ای در پرتو بحران سوریه" برگزار کرد. در این نشست هیئتی بلندپایه از موسسه امور بین المللی لهستان (PISM)، پژوهشگران مقیم و مهمان پژوهشکده، اساتید دانشگاه و جمع کثیری از دانشجویان مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد از دانشگاه های مختلف حضور داشتند. از سوی مؤسسه لهستانی دکتر پاتریشیا ساسنال (Dr. Patrycia Sasnal) و آقای لوکاس کولیزا (Lukasz Kulesa) پژوهشگران ارشد این مؤسسه و از سوی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نیز دکتر کیهان برزگر رئیس پژوهشکده و آقای محمد سلطانی نژاد پژوهشگر مهمان پژوهشکده در این نشست به ایراد سخنرانی پرداختند.
در آغاز، دکتر کیهان برزگر که ریاست نشست مزبور را برعهده داشت، ضمن خوشامدگویی به حضار، به اهمیت موضوع مورد بحث این جلسه یعنی بحران سوریه اشاره کرد که به ماهیت منطقه ای و بین المللی این بحران باز می گردد. از دیدگاه وی، درحال حاضر، ابعاد منطقهای بحران سوریه دارد مهمتر میشود، تا حدی که بازیگران منطقهای نقش بازیگران فرا منطقه ای در این بحران را تحت تاثی قرار می دهند. به عنوان نمونه، میتوان به نقش فزاینده ایران و عربستان سعودی در این بحران اشاره کرد.
سپس، خانم دکتر پاتریشیا ساسنال به عنوان سخنران نخست، به بحث درباره "نگاه اروپا به بحران سوریه" پرداخت. وی در ابتدا بیان کرد که هنگام شروع اعتراضات در سوریه در 2011، تصور اروپاییان این بود که کشمکش ها در سوریه مشابه اتفاقاتی است که در مصر و تونس داشت رخ میداد و بر این قیاس، سیاست اروپا در قبال بحران مزبور پیریزی شد، تصمیماتی اتخاذ شد و برخی بیانیهها توسط مقامات اتحادیه اروپا ـ البته نه تمامی مقامات اتحادیه اروپا ـ به ویژه فرانسه و انگلیس که اردوگاه جنگ طلب را رهبری میکردند، صادر شد؛ چراکه آنها به مساله سوریه همچون تحولات مصر، لیبی و تونس نگاه میکردند. در ادامه، وی ضمن اشاره به گذشت زمان و معلوم شدن نادرستی تصور و پیش بینی اروپایی ها، اظهار کرد که چنین اشتباهی نیز توسط ترکیه و اوباما انجام شد و سقوط اسد همچون سقوط بن علی و مبارک اتفاق نیفتاد؛ چراکه در روند جنگ داخلی در سوریه این حقیقت آشکار شد که در سوریه نه "یک رژیم" وجود دارد و نه اپوزیسیون دموکراتیکی. اپوزیسیون سوری نه تنها شامل ائتلافی از نیروهای ملی است، بلکه آنها خودشان به طیفهای گوناگونی تقسیم میشوند.
در ادامه، خانم دکتر ساسنال به توضیح درباره مداخله خارجی در بحران سوریه پرداخت. در این خصوص، وی اظهار کرد که همیشه در سوریه، مداخله خارجی وجود داشته است؛ بدین معنا که همواره در لبنان مداخله خارجی وجود داشته است و با بروز کشمکش ها در سوریه، آن به سراسر این کشور حرکت کرده است؛ آنگونه که در لبنان وجود داشته است. در ارتباط با مداخله برخی کشورهای عربی منطقه در بحران سوریه، وی اشاره کرد که به عنوان مثال، قطر نه تنها پول بلکه تسلیحات برای اپوزیسیون سوری ارسال می کند. البته، آنها ادعا می کنند که آنها دقیقاً می دانند که برای کدامیک از مخالفان، دارند پول و تسلیحات ارسال می کنند. اما در عمل، این امر، غیر قابل کنترل است؛ چرا که شما در آنجا حضور ندارید.
در ادامه، خانم ساسنال در ارتباط با تاثیرات سرریزی (Spillover) بحران سوریه، به تشدید خشونت ها در عراق اشاره کرد. از دیدگاه وی، اگرچه در لبنان به طور منظم حملاتی هر هفته مشاهده میشود، این کشور به طرز حیرت انگیزی باثبات باقی مانده است. وی دلیل این مساله را در فراز و نشیب های تاریخ این کشور یعنی جنگ خونین 15 ساله و پس از آن، امضای موافقتنامه 1990 طائف دانست.
همچنین، پژوهشگر ارشد موسسه امور بین المللی لهستان، ضمن اشاره به "سیاست سکوت" اسراییل در قبال بحران سوریه عنوان کرد که میتوان متصور شد که سطح مشخصی از ناآرامی در سوریه برای منافع اسراییل مطلوب است زیرا سوری ها را به خودشان مشغول میدارد و آنها دیگر تهدیدی برای اسراییل نخواهند بود، همانطور که سوریه در چارچوب تسلیحات شیمیایی دارد خلع سلاح می شود. در این خصوص، وی اشاره کرد که اما اسراییلی ها از سلفیها بسیار میترسند و آنها می گویند که آنها می توانند مردمانی که دستمال های سیاه دور سر خود بسته اند و نیز اسلام گرایان را در امتداد مرزهای خود ببینند.
نکته بعدی سخنرانی دکتر ساسنال درباره نفوذ بحران سوریه در اروپا بود. در این خصوص، وی اظهار کرد که بدون تردید، 60 هزار پناهنده سوری از طریق میسرهای "مختلف" به اروپا آمدهاند. اما پس از بیداری عربی، "دو مسیر" برایی آمدن پناهندگان سوری به اروپا وجود دارد. نخست، از طریق ایتالیا (از سوریه به مصر و سپس، از آنجا به ایتالیا) و دیگری از طریق یونان. همچنین، وی درباره موضوع پناهندگان سوری بیان کرد که آلمان برای جذب 10 هزار پناهنده سوری اعلام آمادگی کرده است، درحالی که 27 کشور غربی، در مجموع، فقط برای 2000 نفر اعلام آمادگی کردهاند. از دیدگاه وی، اگرچه در مجموع، بیش از 2 میلیون یورو برای پناهندگان هزینه شده است، از لحاظ سیاسی، اقدامات زیادی برای پایان بخشیدن به بحران سوریه انجام نشده است.
همچنین، وی ضمن اشاره به نبود دیدگاه واحدی در اتحادیه اروپا نسبت به تحولات سوریه، بیان کرد که در اتحادیه اروپا، مهم ترین موضوع مورد اختلاف و بحث¬ انگیز این بوده که آیا تسلیحات برای اپوزیسیون تامین شود یا نه؟ وی در این باره اظهار کرد که درباره این موضوع، در اواسط امسال بحث شد. موافقان ارسال تسلیحات به سوریه، صرفنظر از فرانسه و انگلستان، ایتالیا و اسپانیا بودند. اتریش، جمهوری چک، فنلاند، هلند، سوئد، اسلواکی و ایرلند نیز مخالف این مساله بودند.
در پایان، دکتر ساسنال به نگرانی شدید اروپا نسبت به رقابت شیعی ـ سنی در سوریه اشاره کرد. سرانجام، از دیدگاه وی، اتحادیه اروپا از ایده در پس کنفرانس ژنو 2 حمایت می کند. در این زمینه، او عنوان کرد که شاید این کنفرانس به سرعت منجر به یک راه حل دائمی نشود، اما آن نشان می دهد که شما چگونه می توانید در حال حاضر، جنگ در سوریه را محدود کنید و مانع آن شوید یا آن به طرفین نشان خواهد داد که شاید راه حلی وجود داشته باشد.
سخنران دوم این نشست، آقای محمد سلطانی نژاد پژوهشگر مهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و دانشجوی دکتری مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران بود. وی درباره "روابط ایران و عربستان سعودی در پرتو بحران سوریه" به ایراد سخنرانی پرداخت. محور نخست سخنرانی وی شرح مختصری درباره روابط ایران و عربستان بود. در این باره، وی اظهار کرد که روابط ایران و عربستان سعودی به مدت سه دهه است که توسط عوامل استراتژیک (رقابت های منطقه ای) و نیز عوامل قومی ـ مذهبی (منابع هویتی شیعی ـ سنی و پارسی ـ عربی) شکل گرفته است. از دیدگاه وی، هنگامی که نیروهای میانه رو و عملگرا در سیاست داخلی به قدرت دست یافته اند، ایران و عربستان به سوی تنش زدایی حرکت کرده اند و محیط منطقه ای آرام نیز گاهی اوقات، همکاری ها را میان دو کشور تسهیل کرده است.
در ادامه، آقای محمد سلطانی نژاد درباره روابط ایران ـ سوریه و روابط عربستان ـ سوریه به بحث پرداخت. از دیدگاه وی، از لحاظ نظری، روابط ایران ـ سوریه را می توان "شبه ائتلاف" نامید. به این دلیل که اگرچه روابط دو کشور در چارچوب یک معاهده رسمی امنیتی نمی گنجد، اما دو کشور به طور دسته جمعی علیه تهدیدات مشترک عمل کرده اند. این ائتلاف را میتوان در طی سه مرحله شامل جنگ ایران و عراق در دهه 1980، بازدارندگی در مقابل ائتلاف ترکیه ـ اسرائیل در دهه 1990 و موازنه علیه آمریکا و اسراییل در دهه 2000 دنبال کرد. همچنین، در ارتباط با روابط عربستان و سوریه وی اظهار کرد که هدف اصلی عربستان سعودی در روابط با سوریه محدود کردن نفوذ ایران بوده است. مهم ترین مثال از مداخله عربستان سعودی در سیاست سوریه، تلاش های سال 2005 عربستان برای متقاعد کردن سوریه در ارتباط با دور شدن از ایران و آوردن آن به حلقه عربی بوده است.
محور سوم سخنرانی پژوهشگر مهمان پژوهشکده بحث درباره مواضع ایران و عربستان در قبال بحران سوریه بود. وی ضمن اشاره به شدت یافتن رقابت ایران و عربستان در پی تحولات سوریه، بیان کرد که ایران به عنوان متحد سوریه سیاست حفظ وضع موجود را دنبال کرده است، در حالی که عربستان سعودی یک بازیگر تجدیدنظر طلب بوده است. در توضیحی بیشتر در این باره، وی عنوان کرد که مواضع متضاد ایران و عربستان سعودی در قبال بحران سوریه را در چارچوب موازنه قوای منطقه ای بزرگ تری باید دید. در واقع، شکست های عربستان پس از انقلابات عربی به ویژه سقوط رژیم مبارک ـ به عنوان یکی از سرمایه های استراتژیک این کشور علیه ایران ـ و بروز ناآرامی های بحرین، سعودی ها را مصمم کرد تا از دست دادن های خود را از طریق مداخله در تحولات سوریه و تغییر نظام سیاسی این کشور جبران کنند.
در ادامه، آقای سلطانی نژاد به راه حل های مطلوب برای فرو نشاندن بحران سوریه از نگاه ایران و عربستان سعودی اشاره کرد. از نگاه ایران، راه حل مطلوب بازگشت اقتدار مرکزی قدرتمند همراه با اصلاحات تدریجی است. در مقابل، راه حل مطلوب برای عربستان سعودی، براندازی حکومت اسد و شکل گیری نظم سیاسی سنی است. از دیدگاه وی، به طور خلاصه، سه تحول در بحران سوریه وجود داشته است که سرانجام، موجب شده است که راه حل سیاسی و مبتنی بر مذاکره اجتناب ناپذیر باشد: نخست، شکست طرح هایی که هدف آنها متحد کردن گروه های اپوزیسیون در سوریه و دستیابی به یک جبهه اپوزیسیون قابل اتکا و منسجم بوده است؛ دوم، گسترش و تقویت گروه های تروریستی و جهادی ـ افراطی در سوریه؛ سوم، گسترش تسلیحات کشتار جمعی در سوریه؛ مدارکی دال بر دسترسی سازمان های افراطی به تسلیحات کشتار جمعی در سوریه وجود داشته است.
محور پایانی سخنرانی آقای سلطانی نژاد درباره چشم انداز روابط ایران و عربستان بود. در این باره، وی اظهار کرد که با توجه به این که بحران سوریه به مهم ترین موضوعات امنیت بین المللی یعنی تروریسم و گسترش تسلیحات شیمیایی گره خورده است، بازگردانی ثبات به سوریه، اولویت مهم جامعه بین المللی است. استلزامات چنین سناریویی برای ایران و عربستان سعودی این خواهد بود که آنها برای بازگردانی ثبات به سوریه بیشتر باید کمک کنند. از دیدگاه وی، عربستان سعودی، آخرین کشوری خواهد بود که وارد طرحهای ابتکاری در ارتباط با سوریه، با حضور ایران خواهد شد. با وجود این حقیقت که رقابت ایران و عربستان درخصوص مساله سوریه خیلی از نزدیکی ایران و غرب و قدرت یابی عملگرایان ایرانی متاثر نخواهد شد، اما عربستان سعودی سرانجام این واقعیتهای جدید را خواهد پذیرفت. وی به عنوان جمله پایانی بیان کرد که در مجموع، در حالی که رقابت بر سر سوریه تداوم خواهد داشت، اما کمی کاهش تنشها را نیز در آینده شاهد خواهیم بود.
در ادامه، آقای دکتر لوکاس کولیزا پژوهشگر ارشد موسسه امور بین المللی لهستان درباره "بحران سوریه و چشم انداز خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی" نکاتی را مطرح کرد. محور اصلی بحث وی تاثیرات امحاء زرادخانه تسلیحات شیمیایی سوریه بر تقویت روند ایجاد یک منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی در خاورمیانه بود. وی اظهار داشت که هدف از ایجاد یک منطقه عاری از تسلیحات کشتار دسته جمعی نسبت به گذشته بیشتر غیرمتحمل است. چرا که یکی از موانع اصلی برای ایجاد این منطقه این است که یکی از کشورهایی که این تسلیحات را دارد، گله و شکایت میکند و در نتیجه، شانس این امر واقعاً کمتر میشود. از دیدگاه او، بر این اساس است که باید درباره لزوم ایجاد ترتیبات امنیتی منطقه ای گفتگو کرد.
در این چارچوب، وی درباره ایده "خاورمیانه ای عاری از سلاحهای کشتار جمعی" به اختصار به توضیحاتی پرداخت. وی بیان کرد که این ایده یکی از اهداف سیاست امنیتی خارجی ایران حتی پیش از انقلاب اسلامی بود و ایده مزبور در برهه های زمانی گوناگونی عملی شد اما در 1995، حیات دوبارهای یافت. از دیدگاه او، وضعیت بسیار دشواری در ارتباط با تحقق این ایده وجود دارد. به¬ عنوان نمونه، بسیاری از کشورهای منطقه به اسراییل اشاره می کنند که دارای توانمندی های مربوط به سلاح های هستهای است. بنابراین، در سالهای 2010 – 2013، تحقق چنین هدفی غیرممکن شد و فرصت سال 2012 برای برگزاری کنفرانسی [لغو کنفرانس هلسینکی] درباره ایجاد یک منطقه عاری از سلاح های کشتار جمعی از دست رفت. وی در ادامه بیان کرد که اما ذر اواخر 2013، به نظر میرسد که زمانی برای رخ دادن معجزه است؛ به دلیل وجود موافقتنامههایی درباره زرادخانه تسلیحات شیمیایی سوریه، فرض عادی شدن وضعیت درباره مساله هستهای ایران و به زودی شروع مذاکرات غیررسمی در سوئیس درباره برنامه هسته ای ایران.
سپس، دکتر کولیزا اظهار کرد که خلع سلاح شیمیایی سوریه اخبار خوبی برای امنیت است؛ چرا که احتمال استفاده از آن در خارج از این کشور، در درون این کشور، از دست دادن کنترل بر این زرادخانه و نیز احتمال انتقال آن به مجموعههای غیر دولتی وجود دارد. در این زمینه، وی بیان کرد که خلع سلاح سوریه خبر خوبی نیز برای نظام جهانی خلع سلاح و عدم گسترش تسلیحات کشتار جمعی است زیرا این امر احتمال تصویب معاهده تسلیحات شیمیایی را در آینده دارد ممکن می سازد.
در ادامه، پژوهشگر ارشد موسسه امور بین المللی لهستان درباره امحای تسلیحات شیمیایی سوریه بیان کرد که مورد سوریه نشان می دهد که دولت ها می توانند در انتخاب های استراتژیک خود تجدیدنظر کنند. اما باید توجه داشت که حتی امحای تسلیحات شیمیایی سوریه مشکلات مهم و اساسی را تغییر نخواهد داد. هنوز اسراییل تمایل ندارد که سیاست هسته ای خود را زیر سؤال قرار دهد یا موضع خود را در ارتباط با پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای تغییر دهد و دیگر دولت ها نیز واقعاً تمایل ندارند که درباره تسلیحات کشتار دسته جمعی و نیز ترتیبات امنیتی گسترده تر در این منطقه گفتگو کنند.
در پایان، وی بیان کرد که دولت ها باید این سؤال را از خودشان بپرسند که آیا منطقه عاری از تسلیحات کشتار دسته جمعی یک هدف برای خود است یا آن واقعاً وسیله ای برای رسیدن یه یک منطقه امن تر است؟ از دیدگاه وی، رویکردی محدود ما را به یک منطقه امن تر هدایت نخواهد کرد. به نظر وی، ما باید بحث خود را گسترش دهیم. همچنین، جنگ در سوریه با امحای تسلیحات شیمیایی متوقف نخواهد شد. ما باید درباره ترتیبات امنیتی منطقه ای گفتگو کنیم و در یک نشست، همه کشورها از جمله ایران، عربستان سعودی و اسراییل را گردهم آورد.
دکتر کیهان برزگر به عنوان آخرین سخنران درباره "روابط ایران و ترکیه در پرتو بحران سوریه" در سه محور اصلی به سخنرانی پرداخت. نخستین محور سخنرانی وی درباره بنیادهای روابط ایران و ترکیه بود. از دیدگاه وی، روابط ایران و ترکیه مبتنی بر نوعی "وابستگی متقابل اقتصادی" و "حضور فعال در سیاست منطقه ای" است. در این باره، وی توضیح داد که از 2002، حزب عدالت و توسعه مسیر سیاست خارجی ترکیه را تغییر داد. پیش از آن، اصول ایدئولوژیک روابط ایران و ترکیه را برای دو دهه، پس از انقلاب اسلامی تحت تاثیر قرار داده بود. اما حکومت جدید ترکیه مسیر را تغییر داد و این فرصتی برای طرفین بود؛ فرصت برای ترکیه بود زیرا از طریق ایران، ترکیه می توانست به موضوعات کلاسیک خاورمیانه همچون حزب الله در لبنان، روابط نزدیک با سوریه، بحران افغانستان در آسیای جنوبی و نیز مسائل مالی در خلیج فارس و امنیت انرژی متصل شود. برای ایران نیز ارتباط با ترکیه مهم است زیرا از طریق ترکیه، ایران می تواند خود را به امنیت انرژی متصل کند و منابع نفتی و گازی خود را از طریق ترکیه به اروپا انتقال می دهد. همچنین، ترکیه می تواند روابط بین المللی و روابط منطقه ای ایران را تا حدی موازنه کند. نمونه آن نقش مثبت ترکیه در امضای بیانیه تهران در سال 2010 و توافق هسته ای بین ایران-ترکیه و برزیل بود که متاسفانه با کارشکنی قدرت های بزرگ در آن زمان به موفقیت نرسید.
دومین محور سخنرانی رییس پژوهشکده بحث درباره تاثیر بحران سوریه بر روابط طرفین و نگاه دو کشور نسبت به آن بود. در این باره، وی ضمن اشاره به سیاست های متفاوت ایران و ترکیه در قبال بحران سوریه، بیان کرد که از یک نگاه امنیتی-استراتژیک اهمیت مساله سوریه برای ترکیه به اندازه اهمیت آن برای ایران نیست. سوریه نخستین حلقه سیاست بازدارندگی امنیتی ایران است. همچنین، برای ایران حفظ منافع ژئوپلیتیکی دولت و بازداشتن تهدیدات دولت های خارجی یعنی آمریکا و اسراییل مهم است. بدین دلیل است که دولت ایران در کنار سوریه برای خاتمه دادن به بحران آن ایستاده است. اما برای ترکیه، مساله سوریه، مساله سیاست بازدارندگی و تهدید یک دولت خارجی نیست؛ برای ترکیه، بحران سوریه بیشتر مربوط به ناامنی داخلی، همچون مسئله مهاجران سوری، مسئله کردها و غیره است. یعنی جنس و ماهیت تهدید نزد ایران و ترکیه فرق می کند. از این رو، قصد ترکیه بر تغییر رژیم سوریه با اصل استراتژیک ایران در منطقهف یعنی حمایت از متحدین دوست برای بازدارندگی تهدید خارجی در تضاد افتاد.
در ادامه، دکتر برزگر ضمن اظهار امیداوری نسبت به همکاری ایران و ترکیه در حل بحران سوریه به این نکته مهم اشاره کرد که حفظ نظام "دولت" در منطقه بسیار مهم است. ایران و ترکیه نیز منفعت مشترکی برای حفظ آن دارند زیرا در غیر این صورت، جنگ داخلی موضوعات ژئوپلیتیکی ـ قومی مانند مساله کردها یا شکاف های مذهبی شیعه-سنی را برای هر دو طرف به همراه خواهد داشت. از این رو، شاید لازم است که ترکیه یک گام به عقب و ایران نیز یک گام به جلو بردارد تا روابط خود را در بحران سوریه متوازن کنند و به راه حلی مورد توافق، درچارچوب راه حل سیاسی دست یابند.
دکتر برزگر در محور پایانی سخنرانی خود به توضیح درباره اصول حاکم بر روابط ایران و ترکیه پرداخت. در این زمینه، وی اظهار کرد که به طور کلی، دو نوع اصول را در روابط ایران و ترکیه می توان شناسایی کرد. نخست، اصول ثابت شامل جغرافیا، فرهنگ، امنیت انرژی و اقتصاد. این اصول در روابط فزاینده ایران و ترکیه نقش بسیار مهمی را دارند. اصول متغیر نیز به نوع حکومت های دو کشور، عنصر منطقه ای (به عنوان مثال، بحران سوریه) و نقش عوامل خارجی (به عنوان نمونه، نقش آمریکا در بحران سوریه و حمایت این کشور از مدل ترکیه) مربوط می شوند. از دیدگاه دکتر برزگر، اگرچه اصول متغیر روابط دو کشور را تحت تاثیر قرار می دهند، اما خوشبختانه این اصول ثابت هستند که همواره بر اصول متغیر اولویت داشته اند و روابط فزاینده ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار می دهند.
در تکمیل بحث مزبور، دکتر برزگر به این نکته اشاره کرد که روابط ایران و ترکیه بسیار متاثر از عنصر اقتصاد است و مبادلات اقتصادی روابط سیاسی آنها را جهت می دهد؛ مساله ای که در منطقه خاورمیانه بسیار نادر است زیرا معمولا دولت ها در خاورمیانه نخست، به وسیله "سیاست" ـ برقراری روابط سیاسی در سطح دولت ها ـ به یکدیگر متصل می شوند و سپس، موضوعات اقتصادی میان آنها مطرح می شوند؛ همچون روابط ایران و عراق. اما در مورد ترکیه، این موضوع بالعکس است. بنابراین، ایران و ترکیه قطعا می توانند به جلو حرکت کنند و بحران سوریه مانع تقویت روابط دوجانبه نخواهد شد.
در نهایت، این نشست با پرسش و پاسخ حاضرین و گرفتن عکس یادگاری خاتمه یافت.
گزارش: فهیمه قربانی، پژوهشگر در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه