روحانی، بين منطقه گرايی و جهانی شدن
با توافق هسته اي ژنو بين ايران و گروه 1+5، زمينه ها براي افزايش همکاری ايران و غرب برای حل مسائل منطقه ای و جهانی فراهم شده است. اما اين تحول الزاماً به بهای کاهش روابط منطقه ای ايران نيست که بطور بنيادی يک اولويت در هدايت سياست خارجي ايران بوده است.
نگاه غالب در جهان عرب خصوصاً بين رژيم هاي محافظه کار عربی حوزه خليج فارس و در راس آنها عربستان سعودی اين است که يک توافق دائمي هسته ای با ايران به معنای افزايش روابط ايران و غرب و خصوصاً ايران و آمريکا و در نهایت تضعیف منافع اين کشورهاست.
اما تقويت منطقه گرايي همواره يک اصل ثابت در راهبرد سياست خارجي ايران بوده است. این امر خصوصا به دو دليل است: نخست، کاهش نقش بازيگر خارجي در مسايل منطقه ای؛ دوم، خروج از ساختار سياسی- امنيتی "توازن قوا" و تمرکز بر راهبرد "توازن منافع" و همکاری های منطقه ای.
از يک نگاه واقع گرايانه، افزايش نقش بازيگر خارجی، برای مثال نقش آمريکا در مسايل منطقه ای همچون بحران سوريه و افغانستان، منجر به به حداقل رساندن نقش ايران در محيط سياسی- امنيتی حوزه اطراف خود می شود. چون بازيگر خارجي خواهان تحميل جريان هاي سياسی – امنيتی و اقتصادی در روند دولت سازی در دوران بعد از منازعه است. بر اين مبنا و همانگونه که تجربه نشان می دهد، بازيگر خارجی (آمریکا) روابط خود را با گروههای سياسی داخلی و دوست در اين کشورهاي بحران زده افزايش مي دهد و خواهان تقويت نقش رقبای منطقه ای برای کاهش نقش ايران می شود.
مضافاً، تمرکز بر ساختار توازن قوا خود منجر به به کاهش همکاريهای منطقه ای مي شود. چون کشورهای منطقه بعنوان مثال ايران و عربستان را در برابر هم قرار مي دهد تا قدرت سياسی، اقتصادی و نظامی خود را متعادل کنند. اين به معناي حفظ منافع بازيگر خارجي (آمريکا) به بهای از دست دادن منافع و انرژي اين دو بازيگر منطقهای است. بنابراين ايران بطور طبيعی خواهان شيفت از اين ساختار و تمرکز بر توازن منافع است که در آن امنيت نسبی بازيگران منطقهای بطور همزمان حفظ شود.
بر اين مبنا ايران در هر شرايطی سعي کرده تا روابط منطقهای خود را حفظ و تقويت کند. علی رغم نقش عربستان در سرکوب جنبش شيعيان بحرين، ايران روابط خوب سنتی خود با عربستان را حفظ کرده است. ايران روابط خوب با دولت پاکستان را علي رغم عصبانيت از فعاليتهای تروريستی در منطقه سيستان و بلوچستان که معمولا از داخل خاک پاکستان وارد ايران مي شوند حفظ کرده است . ايران خواهان افزايش روابط همه جانبه با ترکيه علي رغم وجود تنش با آن بر سر بحران سوريه و استقرار سيستم دفاعي موشکي ناتو در خاک اين کشور است. يا ايران تحولات مصر بعد از سقوط محمد مرسي را با دقت دنبال کرده و سعي کرده نفع هيچيک از طرفهای درگير را نگيرد. چون تقويت روابط با دولت جديد مصر با هر ماهیتی يک اصل استراتژيک برای ايران است.
با دولت آقاي دکتر روحاني و حضور تکنوکراتهاي ميانه رو در ساخت قدرت کشور، تمرکز بر روند جهانی شدن و گسترش روابط با غرب در راهبرد سياست خارجی ايران تقويت شده است. در واقع مسائلی همچون رفع تحريم ها، افزايش صدور انرژی، جذب سرمايهگذاريهای خارجی و غيره نيازمند درجهای از ادغام ايران در اقتصاد جهانی است که خود بستگی به گسترش روابط ايران و غرب دارد.
همزمان ايران بطور عميق در مسائل منطقهای درگير است که در آن اصول ايدئولوژيک و حفظ منافع ژئوپلتیک کشور نقش کليدی در اجراي سياست خارجی آن دارند و اهميت آن تا حدی است که حتی روابط با غرب نيز به نوعی تحت تأثير سياست منطقهای ايران قرار ميگيرد. نگاه غالب در نزد نخبگان سياسی-امنيتی کشور اين است که ارزش استراتژيک ايران در برخورد با غرب تا حد زيادي بستگی به حضور نقش فعال در منطقه و تقويت روابط منطقه ای دارد که با اجرای سياستهای مستقل سياسی – امنيتی و اقتصادی ايران صورت میگيرد.
اکثر تحليل گران معتقدند دارند که توافق هستهای ژنو زمينه های لازم را براي همکاريهای بيشتر ايران با غرب براي حل بحران سوريه فراهم میکند. در واقع با اتصال تهديد متصوره از ناحيه بحران سوريه به منافع ژئوپلتیک خود، ايران موفق شده تا با تأکيد بر اصل استراتژيک ضرورت يافتن يک راه حل سياسي براي بحران سوريه نقش منطقهای خود را تقويت کند. به عبارت ديگر با ايجاد يک اجماع سياسي در سطح نخبگان سياسی – امنيتی، ايران توانسته سياست داخلي خود را به اصول سياست خارجي کشور متصل کند و بر دستیابی به هدف استراتژیک خود پافشاری کند (امري که بعنوان مثال هيچ وقت در مورد ترکيه اتفاق نيافتاد). بي ترديد اين موقعيت بالا دست منطقهاي به دولت آقای دکتر روحانی در رسيدن به يک توافق هسته ای جامع با غرب از طريق يک نقش موثر و سازنده در حل بحران سوریه کمک خواهد کرد.
اما براي يک سياست خارجی کارآمدتر، دولت روحاني بهتر است بين دو جريان حاکم در راهبرد سياست خارجي ايران، يعني منطقه گرايی و جهانی شدن، پلی ايجاد کند. اين نيازمند آن است که ايران مسائل منطقه اي را با هدف تأثير گذاری بر سياست بين الملل و ايفای نقش سازنده در چارچوب حفظ منافع ژئوپلتیک کشورها و نه صرفاً بر مبناي رقابتهاي ايدئولوژيک بين دولت های منطقه که تا حد زیادی تحت تاثیر سياست داخلی و رقابت منطقه ای آنهاست مورد توجه قرار دهد. مسائلی همچون حفظ سيستم دولت (state)، مبارزه با تروریسم و افراط گرايی و همکاری براي ايجاد يک خاورميانه عاری از تسليحات کشتار جمعی موضوعات مهمی هستند که مي توانند بين اين دو جريان سياست خارجی پلي بزنند. بر اين مبنا، عربستان سعودی به توافق هستهای ايران بر این اساس که می تواند شروعی برای تقويت طرح خاورميانه عاري از تسليحات هستهای و فشار به رژيم اسرائيل باشد واکنش مثبت نشان داده است.
اجراي چنين راهبرد سياست خارجی مي تواند روابط با غرب را تا حد لزوم افزايش دهد و همزمان نگرانی های فعلی اعراب محافظه کار منطقه از افزايش نقش به اصطلاح «هژمونيک» ايران در نتيجه افزايش روابط ايران و غرب را کاهش دهد. اين تحول خود مي تواند وضعيت جاري برد- باخت در روابط منطقه ای را به وضعیت برد-برد و وجود منافع متقابل تغيير دهد و زمينه هاي لازم برای حمايت منطقهای از دستيابی به يک توافق پايدار هستهای بين ايران و غرب را فراهم کند.
منبع: تابناک/ 18 آذرماه 1392
نویسنده
کیهان برزگر
کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بینالملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی میباشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هستهای ایران است.