گروه مطالعاتی مصر و شمال آفریقا
ریشه جنبش های عربی؛ با تاکید بر آرای آصف بیات
روز یکشنبه 28 مهر ماه 1392، گروه "مطالعات مصر و شمال آفریقا" پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشستی را با عنوان "ریشه جنبش های عربی؛ با تاکید بر آرای آصف بیات" برگزار کرد. در این نشست که با حضور دکتر سیدعبدالأمیر نبوی مدیر گروه، برخی از اعضاء و دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد تشکیل شد، خانم سیمین بهبهانی پژوهشگر مهمان پژوهشکده و دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداخت.
خانم بهبهانی با معرفی "آصف بیات"، به عنوان یکی از معروفترین محققان و تحلیلگران مسائل خاورمیانه که انقلابهای عربی را تحلیل کرده است، از وجود دو نظریه جامعه شناختی و یک نظریه سیاسی در آثار این نویسنده برای تبیین شکل گیری و استمرار انقلابهای عربی سخن گفت.
نخست، پیشروی آرام مردم عادی و یا نظریه ناجنبش است. وی اظهار داشت، بیات باور دارد جنبش مقوله ای مدرن است که شهرنشینی به آن دامن زده است و از مفهوم حاشیه نشینی برای کسانی که در حاشیه جوامع مدرن اند و به علت عدم رضایتشان از اوضاع موجود، عامل اصلی جنبشها هستند، یاد می کند. در ادامه این نویسنده ایرانی از وجود رابطه ای میان جنبش های اجتماعی و تغییرات اجتماعی سخن می گوید. در ناجنبش (یا پیشروی آرام) که به تدریج تبدیل به جنبش می شود، اقلیتها و حاشیه نشینها نقش کلیدی را بازی می کنند. خانم بهبهانی از این اقلیتها به عنوان قهرمانان داستان بیات یاد کرد و ابراز داشت که آنها باعمل سر و کار دارند چرا که آرام و صبورانه در مسیر طولانی به زندگی روزمره خود می پردازند و تغییرات را دامن می زنند. این در حالی است که هیچ رهبر یا ایدئولوژی خاصی وجود ندارد. مردم نیز خود را سیاسی نمی دانند و تعمدا از آشوب و تبلیغ عمومی پرهیز می کنند. در واقع رفتار آنها نوعی آمیختگی عمل فردی و جمعی را با خود به همراه دارد.
در ادامه خانم بهبهانی تاکید کرد که از لحاظ ساختاری گروه های فاقد امتیاز، افرادی اتمیزه و جدا از هم هستند که در خارج از نهادهای رسمی موجود در کارخانه ها، دانشگاه ها و انجمن ها دست به فعالیت می زنند، به همین دلیل فاقد ظرفیت نهادینه برای اعمال فشار هستند. اما هرگاه دستاوردهایشان مورد تهدید قرار گیرد، دست به اقدام سیاسی می زنند. در این موارد توسط رهبرانی دیگر هدایت می شوند و در اینجاست که به نوعی آگاهی می رسند. در ادامه آگاهی از هویت و منزلت اجتماعی موجب ظهور شورشهای خیابانی می شود. بیات در این مورد به سازماندهی زنان خود اشتغال در بمبئی یا سازماندهی زنان خانه دار پس از جنگ جهانی در بریتانیا، آمریکا و یا سازماندهی بیکاران در ایران پس از انقلاب اشاره می کند. مهاجران، آوارگان، بیکاران، دست فروشان خیابانی و دیگر گروههای حاشیه ای از این دسته هستند و هدفشان توزیع مجدد امکانات و فرصت هاست. این پژوهشگر مهمان توزیع مجدد امکانات و فرصتها را یاد آور اندیشه های سوسیالیستی بیات دانست و تاکید کرد که مفهوم حاشیه نشینان در منظومه فکری بیات یاد آور این مفهوم در اندیشه های پست مدرن است. حاشیه نشینان در اندیشه او شامل حاشیه نشیان شهرها و حاشیه نشینان متن جوامع مدرن است. به عبارتی لمپن پرولتاریاها به قهرمانان جنبش تبدیل می شوند و منشا تغییرات اجتماعی هستند. تغییراتی که آرام و غیر سیاسی است و البته در موقع مقتضی دست به عمل سیاسی می زنند. در نظریه بیات لومپن پرولتارها دارای هویتی پنهان می باشند. در ادامه وقتی این گروهها سیاسی می شوند، سیاستهای خیابانی شکل می گیرد. منظور از سیاستهای خیابانی مناقشه ها و پیچیدگی های خاص آن بین یک حرکت توده ای جمعی و مقامات مسئول است که در فضای فیزیکی اجتماعی خیابان ها شکل می گیرد.
دومین نظریه ای که خانم بهبهانی در خصوص نظرات آصف بیات به آن اشاره شد، پسا اسلام گرایی بود. خانم بهبهانی تاکید کرد پسا اسلام گرایی به آن معنا نیست که این جوامع به دین پایبند نیستند، اتفاقا آنها طرفدار جامعه ای پرهیزگار هستند، اما خواستار حکومتهایی هستند که به شکلی دموکراتیک انتخاب شوند و حقوق شهروندی را برای همه افراد جامعه از جمله اقلیت ها به رسمیت بشناسند.
وی یاد آور شد که اسلامگرایی معاصر مد نظر بیات در خاورمیانه به مثابه یک جنبش و یک گفتمان به روشنی یک پدیده تاریخی است که از دهه هفتاد میلادی رواج پیدا کرده است. طبقه متوسط به حاشیه رانده شده درحکومتهای سکولار و ملی پسا استعماری که بعدا تحصیل کرده شدند، به شکلی حاد از به حاشیه رانده شدنشان آگاه میشدند و متعاقباً یک "بیحرمتی و بیعدالتی اخلاقی" را تجربه می کردند. بدین ترتیب خشمشان را متوجه دولتهای ملی و نخبگانی کردند که همواره متحد قدرتهای غربی و عمدتاً ایالاتمتحده آمریکا بودند. دفاع از اسلام از سوی مسلمانان به دلیل ایجاد حس اعتماد به نفس و استقلال ایدئولوژیک بود. اما آنها در مقابل با زبان پوپولیستی قدرتمند و کنترل خشن اجتماعی روبرو می شدند. بدین ترتیب هر کجا که کار به عملیکردن شعارها و ایدهها و آرمانها میرسید، حکومت اسلامی با بحرانی ژرف مواجه می گردید. در واقع اسلامگرایان هنگامی که تلاش میکنند حاکمیت خود را قاعدهمند و نهادینه سازند، متوجه تناقضها و نارساییهای نظام میشوند. مقاومت و کشمکشهای روزمره از سوی کنشگران عادی موجب شد تا متفکران دینی، نخبگان روحانی و کنشگران سیاسی مجبور به تغییر مسیر اساسی در پارادایمهای خود شوند. خانم بهبهانی این مسئله را آغاز پسا اسلام گرایی دانست و افزود بیات معتقد است حقوق شهروندی در مرکز خواست پسا اسلام گرایان می باشد، به این معنا که اینها حق را به جای تکلیف می نشانند.
در آخر این پژوهشگر مهمان به نظریه سیاسی آصف بیات و تبیین واژه انقلاب توجه کرد و اظهار داشت او معتقد است که انقلاب به معنای دگرگونی می تواند از طرق مختلف در این جنبشها به دست آید. رفرم، قیام یا فروپاشی رفرم، تغییرات سطحی و آرام در داخل نهادهای همان نظامی مستقر است که بوسیله مذاکره و مصالحه بین اعضای جنبش و حاکمیت به دست می آید. به طور مثال پادشاهی اردن و مراکش رفرمهای سیاسی را پذیرفته اند. به این ترتیب با اصلاح قانون اساسی در مراکش، رهبری حزبی که در پارلمان اکثریت را دارد، اکنون میتواند دولت تشکیل دهد. قیام شامل تغییرات بنیادی با خشونت زیاد است که حاکمیت را دگرگون می کند و نهادهای جدیدی را جایگزین نهادهای قبلی می کند. رژیم لیبی که با یک جنگ انقلابی خشن سرنگون شد، از این دسته است. بحرین و سوریه نیز در یک نبرد طولانی علیه قدرت سرکوبگر این رژیمها، خیزشها را به سمت مسیر یک قیام پیش برده اند، قیامهایی که هنوز باید به انتظار نتایج آن نشست. در ادامه فروپاشی آمیزه ای از دو مورد یعنی اصلاح و قیام است. وی اظهار داشت بیات باور دارد مورد تونس، مصر و یمن نوع چهارم است که قواعد خاص خود را دارد. قیام بدون خشونت، کوتاه مدت و تغییرات از طریق نهادهای قبلی مثل ارتش از ویژگی این جوامع است.
وی در نتیجه گیری اظهار داشت در آثار بیات التزام به نظریه های سوسیالیستی و مارکسیستی موج می زند. مفهوم آگاهی که بیات بر آن تاکید دارد شباهت زیادی به آگاهی مارکسیستی دارد. اهمیت اقشار پایین جامعه و جهت گیری پنهان این نویسنده ی ایرانی در تقابل با مفهوم متن، تمایل او به عدالت اجتماعی چپ را نشان می دهد.
در نهایت این نشست با پرسش و پاسخ حضار به اتمام رسید.
گزارش: منیر حضوری پژوهشگر مهمان و دبیر گروه مطالعات مصر و شمال آفریقا