چرایی وقوع حادثه تروریستی سراوان از منظر منطقه ای
وقوع حادثه تروریستی روز جمعه سوم آبان 1392 در منطقه سراوان استان سیستان و بلوچستان که منجر به شهادت 14 نفر از مرزبانان جمهوری اسلامی ایران و زخمی شدن تعدادی دیگر گردید، بار دیگر جدیت موضوع جریانهای فرقهگرا و خشونتهای فرقهای و ایجاد ناامنی در ایران و به تبع آن تضعیف موقعیت این کشور را که مورد حمایت برخی از کشورهای منطقه میباشد، نشان داد.
همانگونه که در گذشته، عبدالمالك ريگي سرکرده گروهک جند الله توجیه عملیاتهایی نظیر آدم ربايي، گروگانگیری، بمبگذاری، کشتار غيرنظاميان و قتل علماء شيعه يا اهل سنت و نيروهای نظامی و انتظامي ایران توسط گروهش را جهاد در راه اسلام و مبارزه با شیعیان بیان میکرد، گروهک جیشالعدل به رهبری صلاحالدین فاروغی، به عنوان مسؤل حادثه تروریستی روز سوم آبان 1392، مبارزه با شیعیان را به عنوان هدف اصلی این گروه اعلام نموده است. مشخص است که این نوع ایدئولوژی، در زمره تفكرات سلفي- تكفيري القاعده قرار ميگيرند که مورد توجه کشورهای حامی وهابیگری میباشند.
با توجه به شرایط کنونی منطقه خاورمیانه و به ویژه سوریه، برخی از کشورهای محافظهکار و ارتجاعی منطقه تلاش در جهت گسترش فرقهگرایی را در راستای تأمین منافعشان ارزیابی نموده؛ از این رو در جهت تعمیق و تشدید آن اقدام مینمایند. یکی از مهمترین نتایج سیاست گسترش فرقه گرایی، پیدایش گروههای تروریستی و اقدامات تروریستی منتسب به این گروهها، جهت ایجاد ناامنی در کشورهای منطقه از جمله ایران میباشد. پیدایش گروههای تروریستی مانند جند الله (گروهک ریگی)، سپاه صحابه ایران، انصار سنت ایران که تبدیل به جیش العدل شد، در همین راستا قابل ذکر میباشد. باید در نظر داشت که با افزایش خشونتهای فرقهای در منطقه به خصوص در پاکستان و افغانستان، احتمال سرایت ناامنیها به شرق ایران نیز وجود خواهد داشت.
در خصوص حمايت عربستان سعودي به عنوان اصلیترین حامی و همچنین جریان های تندرو وهابی از گروهک های تروریستی جنوب شرق ایران، میتوان گفت که حكومت رياض از طريق ترويج وهابيت در مرزهاي شرقي ايران، در کنار پشتیبانی مالی، بعد نرمافزاري و مذهبي خشونتها را نیز هدایت ميكند.
به عنوان مثال، در گذشته عربستان علاوه بر حمايت معنوي از گروهك ريگي، از طريق پخش تصاوير جنايتهاي ريگي توسط شبكه العربيه، حمايت رسانهاي وسيعي از اين گروهك به عمل آورد. جذب نیروی جدید از طلبههای مدارس دینی پاکستان، گسترش بیش از پیش تفکر وهابیت در مدارس دینی، جذب کمک مالی و تسلیحاتی و تجهیز این گروهک به سلاح و اختصاص مبلغی به عنوان دستمزد به نفرات گروهک از دیگر ارتباطات میان وهابیها و گروه جند الله به شمار میرود.
با توجه به این موضوع، میتوان گفت کشورهای محافظهکار منطقه پس از اعدام عبدالمالک ریگی، به فکر احیای مجدد جندالله، اینبار در قالب گروه جیش العدل افتادند تا از این طریق منافع خود را تأمین نمایند. براساس اطلاعات منتشره، بسیاری از اعضای جیش العدل، همان اعضای سابق گروهک ریگی میباشند و پيشتر نيز با حمله به پاسگاههاي مرزي و خودروهاي گشتي نيروي انتظامي باعث ايجاد ناآرامي در مناطق مختلف سيستان و بلوچستان از جمله منطقه خاش و سرباز شده بودند.
نکتهای که در خصوص اهداف گروه جیش العدل قابل تأمل به نظر میرسد و به نوعی، ارتباط این گروهک را با کشورهای سنتی و محافظهکار منطقه مشخص میسازد این است که این گروه برخلاف جندالله که حداقل در شعار، دفاع ازحقوق ملی و مذهبی قوم بلوچ و اهل سنت در استان سیستان و بلوچستان را مطرح مینمود، حتی در اهداف اعلامی خود که در رسانهها منتشر شده است، نامی از قوم بلوچ به میان نمیآورد و کشتار شیعیان را به عنوان هدف خود اعلام میکند که مورد تقبیح مولوی عبدالحمید، مدیر حوزه علمیه دارالعلوم و امام جمعه اهل سنت زاهدان قرار میگیرد.
گروهک جیش العدل از طریق اطلاعاتی که در سایت خود قرار داده است، توجیه عملیاتهایش را با موضوع حوادث سوریه پیوند میزند و آنها را به عنوان واکنشی به شرایط حاکم بر سوریه معرفی مینماید. با طرح موضوع سوریه از جانب جیش العدل و نیز با توجه به پیشینه ارتباط عقیدتی، مالی و تسلیحاتی این گروههکها با کشورهای عربی منطقه، میتوان گفت که این کشورها، به خصوص عربستان و قطر پس از اینکه نتوانستند اهداف و منافع خود را در سوریه به دلیل آنچه حمایت ایران از حکومت سوریه میخوانند، تأمین نمایند؛ گزینه ایجاد و حمایت از گروههای تروریستی فرقهگرا مانند جیش العدل و گسترش موج افراطگرایی مذهبی را مدنظر قرار دادند تا از طریق ناامن سازی جنوب شرق ایران، موجب تضعیف موقعیت و جایگاه این کشور در مقابل دیگر رقباي منطقهاي شده و ایران را به عنوان متحد سوریه، در موضع ضعف قرار دهند.
به دیگر سخن، فرقهگرایی به مثابه ابزاری است که برخی کشورهای عربی منطقه، از طریق حمایت مالی و تسلیحاتی از گروههای فرقهگرا و تروریست، در راستای فشار به ایران و مبارزه با نفوذ آن بهره می برند. از این رو وقوع حوادث تروریستی در منطقه سیستان و بلوچستان نیز در راستای تلاش برای گسترش فرقهگرایی و ناامنی ناشی از آن و تضعیف موقعیت ایران در منطقه قابل تببین میباشد. به خصوص اگر توجه داشته باشیم که شرایط سوریه به گونهای پیش نرفته است که منافع این کشورها را آنگونه که در نظر داشتند، تأمین نماید.