گروه مطالعاتی مصر و شمال آفریقا
تونس؛ چالش میان گروه های سیاسی پس از انقلاب یاس
روز یکشنبه 24 شهریورماه 1392، گروه مطالعات مصر و شمال آفریقای پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، نشستی را با عنوان "تونس؛ چالش میان گروه های سیاسی پس از انقلاب یاس" برگزار کرد. در این نشست که با حضور برخی از اعضاء و دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد تشکیل شد، آقای حسین ابراهیم نیا؛ عضو این گروه و دانشجوی دکتری روابط بین الملل در دانشگاه تربیت مدرس به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا با نگاهی تاریخی تحولات تونس را بررسی کرد. در این خصوص اظهار داشت تا سال 1573 این جامعه به صورت قبیله ای بوده است. سپس عثمانی آنجا را فتح کرده و از سال 1705 توسط یکی از سرداران ترک به نام "حسین بن علی الترکی" به شکل خودگردان اداره می گردید. این سردار ترک سلسله حسینیان را تشکیل می دهد و بر اقدامات اصلاحی تاکید می کند. تاسیس دستگاه قضائی، راه اندازی سیستم مالیات گیری از جمله اقدامات او بوده است. در ادامه، تونس سال 1881 بر اساس پیمان باردو تحت کنترل فرانسه قرار می گیرد. و در نهایت در سال 1956 این کشور بر اساس پیمان پاریس استقلال خود را به دست می آورد.
سپس وی از بورقیبه و بن علی به عنوان دو رئیس جمهور قبل از انقلاب یاس یاد کرد و خاطر نشان کرد که بن علی در 1987 با کودتا به حکومت رسید. آقای ابراهیم نیا از توسعه اقتصادی به عنوان نکته مثبت و از عدم توسعه سیاسی به عنوان نکته منفی در دوران بن علی یاد کرد.
در ادامه وی به بررسی جامعه تونس در دوران بن علی پرداخت. در این مورد به جمعیت ده میلیون نفری و جوان بودن آن، دسترسی 4 ملیون و 200 هزار کاربر به اینترنت، وجود 80 درصدی طبقه متوسط اشاره کرد. همچنین ضمن تاکید بر رشد چهار برابری نیروهای امنیتی، مطرح کرد که در این دوران از هر 85 تونسی، یک نفر عضو نیروهای امنیتی بود چراکه بن علی نگران بروز کودتا برعلیه خودش بود.
سپس این پژوهشگر به گروه های سیاسی در جامعه تونس اشاره کرد. در میان گروه های سیاسی از "اتحادیه اصلی کارگری" (UGTT) به عنوان مهم ترین گروه سخن گفت. وی اهمیت این گروه را به اندازه اخوان در مصر دانست و به دلیل داشتن ویژگی هایی همچون تز فکری میانه رو و قدرتمند بودن، از آن (از لحاظ شکل سازمان دهی) به عنوان اخوان تونس یاد کرد. گروه دیگری که آقای ابراهیم نیا به آن اشاره کرد، اسلام گرایان النهضه بود. وی اظهار داشت، تندروی و طرفداری تجار محلی از جمله ویژگی های این گروه بود اما با سرکوب از سوی بن علی فعالیت آن به صفر رسید. به طور مثال هر چند این گروه در سال 1989 تلاش کرد و در انتخابات پارلمانی 14 درصد رای به دست آورد؛ اما بن علی سرکوب را شدیدتر کرد به نحوی که تا سال 1991 اثری از این گروه در تونس باقی نماند.
آقای ابراهیم نیا مطرح کرد بعد از انقلاب یاس اقداماتی از سوی گروه های اسلامی صورت گرفت که جامعه تونس را به سمت دو قطبی شدن هدایت کرد. وی به بررسی ترکیب بندی گروه ها پس از انقلاب یاس پرداخت. در این خصوص از حضور اسلام گراها به دلیل گسترش آزادی های بعد از انقلاب از جمله حضور راشد الغنوشی و عبدالفتاح مورو سخن گفت.
در ابتدا از اتحاد مورو و غنوشی و سپس به اختلاف این دو نفر به دلیل افراط در تمایلات اسلامی غنوشی اشاره کرد.
مورد دیگر گروه های افراطی سلفی هستند که پس از انقلاب قدرت گرفته و در حال حاضر به یکی از مشکلات اساسی تونس تبدیل شده است. این گروه از جانب قطر و عربستان سعودی حمایت می شود و به چهار زیر گروه شامل جبهه اصلاحات سلفی، حزب التحریر، گروه سلفی- جهادی وال فلاور و گروه انصار الشریعه تقسیم می شود. دو گروه اول توانستند در سال 2012 از دولت غنوشی مجوز بگیرند در حالیکه دو گروه آخر مجوزی ندارند. این پژوهشگر هدف غنوشی از دادن مجوز و درگیر کردن دو گروه اول در بازی سیاسی را کاهش خشونت طلبی و توجه به دموکراسی از سوی آن ها دانست. در ادامه وی به اقدامات و اتهامات دو گروه غیر قانونی (انصار الشریعه) از جمله در اختیار داشتن 430 مسجد، بمب گذاری در دو دفتر حزب لیبرال، دو ترور سیاسی، بمب گذاری خودرو نیروهای ارتش تونس و کشته شدن 8 نفر از ارتشیان اشاره کرد.
وی در خصوص گروه های مقابل اسلام گراها از لیبرال ها، سوسیالیست ها، فرانکوفن ها سخن گفت. بدین ترتیب در کل وی از دو گروه اسلام گراها و سکولارها یاد کرد و اظهار داشت که "اتحادیه اصلی کارگری" سعی کرده است که میان این دو شکاف عمده نقش میانه را بازی نماید. وی توافقات کنونی را حاصل تلاش این اتحادیه برشمرد.
در ادامه به نحوه شکل گیری شکاف میان گروه ها پس از انقلاب یاس توجه کرد. وی اظهار داشت پس از انتخابات پارلمانی، النهضه با 41 درصد آراء وارد مجلس موسسان شد اما به اقداماتی دست زد که موجب ضعف آن گردید. نخست، تمرکز بر از نو ساختن پایه های جامعه تونس به جای توجه به دلایل شکل گیری انقلاب؛ هر چند النهضه اقداماتی مثل افزایش حقوق کارمندان را صورت داد اما مشکلات اقتصادی را حل نکرد. توجه نکردن به نیاز اقتصادی بخش های دیگر، کاهش درآمد توریسم از جمله عواملی بود که موجب اختلاف میان اسلام گرایان شد. دوم، غنوشی با انتخاب دامادش به مقام وزارت خارجه موجب بروز ضعفهایی در دستگاه سیاست خارجی به دلیل بی تجربگی وی شد. سوم، اعطای مجوز به احزاب سلفی موجب مخالفت حزب ندای تونس به عنوان بزرگترین حزب سکولار گردید. چهارم، گنجاندن قوانین جدید در مجلس موسسان با این عنوان که کسانی که قبلا کارگزار بن علی بودند، حق ندارند بعد از انقلاب فعالیت کنند.
سخنران در نهایت دو ترور سیاسی ترور شکری بلعید رئیس حزب جنبش مردمی حزب مخالف غنوشی در 6 فوریه 2013 و ترور محمد براهمی مخالف و عضو مجلس موسسان در 25 ژوئیه را عاملی بر افزایش تمایل مردم برای سقوط دولت دانست.
وی همچنین اظهار داشت تحت تاثیر تحولات مصر جنبش تمرد نیز توسط جوانان در تونس شکل گرفت. جوانان تونسی با جمع آوری بیش از 2 ملیون امضا خواستار سقوط دولت غنوشی، مجلس موسسان و برگزاری انتخابات بودند. بر اساس توافق هفته گذشته با میانجیگری اتحادیه مشاغل قرار شد تا ظرف 4 هفته آینده دولت استعفا دهد. این اتحادیه سعی کرد تا مجلس موسسان منحل نشود، یک دولت فراجناحی تشکیل شده و انتخابات در سال آینده برگزار شود.
سخنران در آخر به بررسی شباهت ها و تفاوت های دو جامعه مصر و تونس پرداخت. در خصوص شباهت ها اظهار داشت که قیام در تونس همانند مصر حاصل برانگیختگی جوانان بود. هر دو قیام فاقد رهبری مرکزی بودند و در هر دو مورد، ارتش نقش مهمی را در پیروزی بازی کرد. "اتحادیه اصلی مشاغل" در تونس همچون اخوان مصر به کمک جوانان آمد و در نهایت در هر دو کشور به دلیل اشتباه اسلام گراها شاهد دو انقلاب بودیم. اما در خصوص تفاوت ها به آگاهی تونس از وقایع مصر و عملکرد هشیارانه تر اشاره کرد. قیام در تونس از پیرامون به مرکز کشیده شد اما در مصر از مرکز به پیرامون رفت.
آقای ابراهیم نیا در نتیجه گیری تاکید کرد که النهضه پس از این هم با چالش های دیگری روبه رو خواهد شد مگر اینکه دولت ائتلافی تشکیل دهد و نظر دیگر گروه های ریشه دار در تونس را جلب نماید.
گزارش: منیر حضوری پژوهشگر مهمان و دبیر گروه مصر و شمال آفریقای پژوهشکده.