گروه مطالعاتی ترکیه شناسی

بررسی وضعیت ترکیه قبل و بعد از بهار عربی

نشست نهم شهریور 1392 گروه ترکیه شناسی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با عنوان "بررسی وضعیت ترکیه قبل و بعد از بهار عربی" با حضور دکتر اسداله اطهری مدیر گروه ترکیه شناسی، برخی استادان و پژوهشگران مسائل خاورمیانه و اعضای گروه برگزار شد. در ابتدا آقای اردشیر پشنگ از اعضای گروه ترکیه شناسی که مدیریت نشست را بر عهده داشت، بحث را با بیان تحولات اخیر در خاورمیانه و مقدمه ای در خصوص موضوع نشست آغاز کرد. سپس آقای محمد علی مهتدی، پژوهشگر ارشد پژوهشکده که سخنران نشست بود به ارائه بحث خود پرداخت.
 
آقای مهتدی در ابتدا در زمینه سیاست تنش صفر با همسایگان  گفت؛ ترکیه به دلیل این سیاست به لحاظ سیاسی و اقتصادی در موقعیت بسیار خوبی قرار گرفته بود. بویژه سوریه به عنوان همسایه جنوبی ترکیه که بیشترین مرز زمینی با این کشور را دارد روابطش با ترکیه بسیار گسترده شده بود، ترکیه حتی با کشورهایی مثل ارمنستان و یونان نیز روابط خوبی توانست برقرار کند. بازارهای کشورهای عربی مثل اردن و عراق و سوریه مملو از کالاهای ترکیه بود. اما با آغاز خیزش های مردمی در جهان عرب در سال 2011،حزب عدالت و توسعه برای زنده کردن مجد و عظمت عثمانی با پیگیری سیاستی جاه طلبانه در جهت همکاری با آمریکا برای مهار این خیزش ها و سوق دادن آن به سمت تقویت جماعات اخوان المسلمین  تلاش کرد تا ترکیه را به عنوان مدل حکومت اسلام میانه رو برای انقلاب های عرب ارائه کند و به نوعی رهبری منطقه را در دست بگیرد. اما این امر نتیجه ای نداشت زیرا اول اینکه اخوانی ها تجربه حکومت نداشتند و تضادهای عمیقی هم بین آن ها و جوامع عرب وجود داشت. دوم آنکه مدل ترکیه برای جوامع عرب مناسب نبود و اخوانی ها نیز با غروری که ناشی از هشتاد سال فعالیت سیاسی و  اجتماعی شان بود حاضر به پذیرش ترکیه به عنوان الگو نبودند. به همین دلیل سفر آقای رجب طیب اردوغان به مصر، تونس و لیبی مورد استقبال قرار نگرفت.
 
آقای مهتدی در زمینه بحران سوریه  نیز به سخت تر بودن موضع آقای اردوغان نسبت به آمریکا و اسرائیل اشاره کرد و گفت: آمریکا می گوید ما چند عملیات سریع و محدود در سوریه انجام می دهیم، در حالی که ترکیه  بر این باور است که باید رژیم سوریه سرنگون شود. در واقع با آغاز بحران در سوریه حزب عدالت و توسعه این تصور را داشت که طی دو یا سه ماه حکومت سوریه سرنگون شود، به همین دلیل در کنار قطر و عربستان سعودی بی محابا همه امکانات خود را در اختیار پروژه فروپاشی سوریه قرار داد.اما با گذشت بیش از دوسال مقاومت رژیم بشار اسد، ترکیه به دلیل دخالت گسترده و پیش بینی نکردن طرحی برای بازگشت نه فقط سوریه بلکه عراق،اردن و لبنان را نیز از دست داد. لازم به ذکر است مدل اسلام میانه رو نیز به دلیل حمایت های ترکیه از گروه های وابسته به القاعده و تکفیری ها مورد سؤال قرار گرفته است. 
 
اشتباه بزرگ دیگر آقای اردوغان، حمایت از محمد مرسی، رئیس جمهوری برکنار شده مصر پس از حوادث 30 ژوئن گذشته بود که خشم مصری ها، و در پی آن، عربستان و امارات را برانگیخت. در واقع از نظر سیاسی، این موضع آقای اردغان در شرایطی که برکناری محمد مرسی حتمی واجتناب ناپذیر می نمود، هیچ توجیه منطقی نداشت. در اینجا نیز آقای اردوغان راهی برای بازگشت از اشتباه نگذاشت و با سرسختی هرچه تمام تر، همچنان روی این موضع پافشاری کرد تا حدی که مصر سفیر خود را از آنکارا فراخواند و عربستان و امارات نیز که در موضع مقابل ترکیه در صحنه مصر هستند شروع به تجدید نظر در روابط خود با ترکیه و لغو پاره ای قراردادهای اقتصادی کردند. 
 
در حال حاضر ترکیه تمام دوستان خود در منطقه ( به جز اسرائیل و قطر) را ازدست داده است. همچنین این سیاست های نادرست باعث بروز نارضایی شدید در خود ترکیه بویژه احزاب اپوزیسیون، ارتش وبخش های مهمی از جامعه شده است. لذا پیش بینی اکثر تحلیل گران این است که حزب عدالت وتوسعه در حاکمیت دوام نخواهد داشت وبزودی وادار به کناره گیری خواهد شد.
 
در ادامه بحث آقای اسماعیل اقبال از پژوهشگران مهمان پژوهشکده مطالبی در زمینه لزوم تغییر دیدگاه ها در مورد تحولات منطقه مطرح کرد و گفت؛ باید نگاه و دیدگاه خود را از نگاه واقعگرایانه و مادی گرایانه زمان جنگ سرد تغییر دهیم. اگر از دیدگاه واقعگرایانه به مساله ترکیه نگاه کنیم ، ترکیه شکست خورده است، ما باید با نگاهی سازه انگارانه به مساله نگاه کنیم. و در ادامه افزود، آیا حزب عدالت و توسعه بعد از ده سال تجربه حکومت و کسب موفقیت که در هر مرحله مردم نگاه مثبت تری به آن یافتند می تواند به راحتی دچار یک اشتباه استراتژیک شود؟ قطعا نخواهد شد،آقای اردوغان در چارچوب اصولی پیش می رود و به آن پایبند است .
 
آقای دستمالچی در زمینه تحولات اخیر گفت ما اگر بخواهیم به درک درستی از ارتباط ترکیه با تحولات سوریه که جزيی از تحولات کل منطقه است برسیم باید در ابتدا به چند سوال کلی دیگری که در همین ارتباط به ذهن می رسد جواب بدهیم: نخست اینکه"آیا تحولاتی که در دو سال اخیر در منطقه رخ داده است در تونس ،لیبی و مصر ،یمن و سوریه وجریاناتی که پس از آن در منطقه اتفاق افتاد  تحولات روبنایی وزود گذر بوده اند و یا اتفاقات زیر بنایی و ریشه دار وطولانی مدت ؟"، دوم، "تضادی که در حال حاضر در منطقه عربی خاورمیانه با آن روبرو هستیم ویک سر آن جریان افراطی تکفیری خشن ومتعصب وبی منطق ویکسر دیگر آن نیروهای مبارز و صاحب منطق و معتدل و اصولگرا و مخالف سلطه و استعمار هستند هرکدام به نمایندگی از چه تفکر و ایدئولوژی در صحنه حضور دارند و دارای چه خواستگاهی می باشند؟" و سوم، "نتیجه و دستاورد این رویارویی و نبرد بی امان و خشن چه خواهد بود و بنفع چه جریانی تمام خواهد شد؟"
 
آقای دستمالچی در پاسخ به سؤالات  گفت؛ اولا آنچه که در منطقه در حال وقوع است، تحولات عمیق و ریشه ای است که مردم منطقه خواستار رهایی از یوغ استبداد وآزاد شدن از هرنوع قید و بند استعماری هستند و بی تردید در سایه بیداری و رشد و بالندگی که به آن دست یافته اند می خواهند سرنوشت آینده خود را بدست خود و به دور از هرگونه دخالت خارجی بدست گیرند. این جریان خودجوش مردمی و آزادی خواهانه است که مردم شروع کرده اند. شرایط حال منطقه یک شرایط گذار ودر حال عبور از یک وضعیت به سمت وضعیت دیگری است که شکل نهایی آن را می توان در دل همین تحولاتی که اکنون در صحنه نبرد در حال شکل گیری است جستجو نمود. اما آنچه که امروز در رابطه با بحث تحولات سوریه می توان عنوان نمود چند مسيله کلیدی ذیل است: نخست، بدون تردید شکل گیری نظم جدید منطقه در گرو چگونگی به سرانجام رسیدن تحولات  امروزی سوریه است. دوم، امروزه دو محور شرارت و مقاومت آوردگاه و صحنه نبرد سرنوشت خود را در سوریه متمرکز کرده و تمام سعی و همت خود را برای نبرد سرنوشت ساز بسیج نموده اند. محور شرارت را کشورهای ارتجاعی منطقه و متاسفانه ترکیه و سربازان پیاده نظام آن ها یعنی جریان تکفیری تروریست تشکیل می دهند که مثلث "سعودی-صهیونیستی-امریکایی" این جریان را رهبری می کند و در محور مقاومت ایران و تمامی نیروهای مقاومت در سراسر دنیا به اضافه روسیه و چین قرار دارند که ثقل سنگین این آوردگاه را تشکیل می دهند. این دومحور تمام توان خود را برای حفظ موجودیت خود بکار گرفته اند. 
 
 اما آنچه که دررابطه با ترکیه در این رابطه و بطور گذرا قابل اشاره است چند نکته اساسی ذیل است:  اول آنکه متاسفانه ترکیه بدلیل محاسبه غلط و عدم درک صحیح از آنچه که در صحنه در حال اتفاق افتادن بود دچار اشتباه بزرگ واستراتژیک شد و هر چه بیشتر به سمت جلو می رویم این اشتباه بزرگ بیشتر خود را نمایان می سازد. ثانیا ترکیه از حلقه بسیار ضعیف و شکننده ای خود را وارد در این تحولات نمود "از حلقه سعودی-قطری"  وفکر می کرد از طریق این حلقه می تواند خود را به جهان عرب متصل کند اما تحولاتی که در قطر رخ داد و تحولات مصر و اقدامات عربستان  نشان داد که تا چه حد ترکیه دچار محاسبه اشتباه استراتژیک شده است.
 
 و در انتها اینکه، ترکیه فکر می کرد که دولت سوریه نیز مثل سایر کشورهای عربی از جمله لیبی دچار سقوط زود هنگام می شود و می تواند به راحتی در سوریه نفوذ کند اما واقعیت های موجود در صحنه چیز دیگری را برای ترکیه رقم زد و باعث گردید خود در این منجلاب فرورود و به بی ثباتی و ناامنی در داخل کشور خود رسید. حوادث تلخ میدان تقسیم نمونه ای از این ماجرا می باشد. آقای اردوغان و حزب عدالت و توسعه با پوشش اسلامی-مردمی در ترکیه بر مسند قدرت تکیه زد و با همین اعتبار دوران کلیدی و طلایی خود را آغاز کرد و تبدیل یک قهرمان ملی شد، در کشورهای عربی جایگاهی به دست آورد اما امروزه باید دید اعتبار و آبروی آقای اردغان و حزب عدالت و توسعه در داخل وخارج ترکیه برهمین منوال است یاخیر. آنچه که داده های درصحنه نشان می دهد متاسفانه غیر از این است و می گوید که آقای اردوغان وحزبش در پایین از سطح اعتبار می باشند و آن سرمایه بزرگ که فرصت استثنایی را برای او فراهم کرده بود را از دست داده اند.
 
در انتها نشست با پرسش و نظرات حاضرین پایان یافت.
 
گزارش: سحر تقی پور دبیر گروه ترکیه شناسی پژوهشکده