پروژه خودگردانی کردهای سوریه: راهکار موقت یا راهبرد استراتژیک؟
حزب اتحاد دموکراتیک جریان اقماری وابسته به پ. ک. ک در کردستان سوریه با تسلط بر شهر کوچک اما استراتژیک شهر مرزی 40 هزار نفری سرکانی باعث تقویت ایده خودگردانی محلی کردهای سوریه شده است. با توجه به موافقت کل جریان های کردی با نفس پروژه خودگردانی در کردستان سوریه، کردها به این پروژه نه به عنوان یک راهکار موقت بلکه به عنوان یک طرح استراتژیک می نگرند.
صالح مسلم رهبر حزب اتحاد دموکراتیک مدعی است که خودگردانی محلی صرفا یک راهکار موقت برای حل مشکلات روزمره و اساسی کردهای سوری و بهبود فرایند زندگی عادی انان است. طرح خودگردانی امروز تنها در قالب یک ایده مطرح نیست و به پروژه ای تبدیل شده است که نقشه اساسی آن در آخرین کنگره پ. ک. ک و استراتژی ده ماده ای آن ریخته شد؛ جایی که در یکی از این مواد به صراحت از ضرورت ایجاد خودگردانی محلی در کردستان غربی سخن گفته شده است. در ادامه "قانون 60 ماده ای" نوشته شده از جانب عوامل وابسته به حزب اتحاد دموکراتیک که از آن تحت عنوان قانون اساسی کردستان سوریه نام برده می شود مبنای عملی و عینی چنین خودگردانی شده است. هر چند این قانون در چارچوب حفظ تمامیت ارضی سوریه سخن می گوید اما با تعیین پایتخت، پرچم، مجلس، دولت و 21 وزارتخانه برای کردستان سوریه عملا نگاهی فراسوری و استراتژیک برای خود متصور است.
به راه افتادن این پروژه با واکنش های متعددی در میان خود کردها، سوری ها و کشورهای همسایه و فرامنطقه ای روبه رو شده است. در اولین واکنش به گرفتن شهر سرکانی توسط واحدهای کردی دفاع از خلق، ترک ها به تکاپو افتادند. یک هیات عالی ترکیه ای قضیه را بررسی کرده و اعلام کرد هر نوع تحرکی را در این منطقه زیر نظر دارد. یکی از معاونین ارشد اردوغان نصب یک پرچم را به منزله خودگردانی ندانست و یکی دیگر از معاونین ارشدش آن را طرحی اسدی برای تحت فشار قرار دادن ترکیه دانست. یالچین اک دوغال روزنامه نگار و فرد نزدیک اردوغان هم خودگردانی را بازی کردن کردها با آتش دانست.
جین پاسکی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم نگرانی خود را به چنین طرحی ابراز کرد و آن را مبنایی برای توسعه اختلاف و درگیری در سوریه دانست. ژنرال سلیم ادریس فرمانده ارتش آزاد هم پس گرفتن شهر سرکانی به بهای درگیری با کردها را محتمل دانست و مخالفت خود را با خودگردانی ابراز داشت. رئیس جدید ائتلاف مخالفین سوری یعنی احمد عاصی الجربا هم با چنین پروژه ای مخالفت کرده و خود را برای مذاکره با کردها در استانبول و اربیل آماده می کند. جبهه النصره هم با یک واکنش افراطی در دادن فتوایی مبنی بر حلال دانستن تجاوز و کشتن کردها میزان مخالفت خود با تحرکات نوین آنها را نشان داد.
در جبهه خود کردها هم واکنش ها مختلف بوده است.کردهای سوری که تا 5 ماه پیش تحت موافقتنامه اربیل در سال 2012 در شورای عالی کردهای سوریه با یکدیگر ائتلاف کرده بودند نزدیک به 5 ماه است که ائتلافشان مختل شده است.شورای عالی شورایی 10 نفره متشکل از دو جریان شورای ملی کردستان و جبهه غرب است. شورای ملی کردستان شورایی متشکل از 15 حزب کردی است که رهبری آن ها را حزب دموکرات کردستان سوریه که از احزاب نزدیک به بارزانی است بر عهده دارد. جبهه غرب هم جبهه ای متشکل از جریان های نزدیک به پ. ک. ک است که رهبری آن ها را حزب اتحاد دموکراتیک بر عهده دارد.
هر یک از این دو گرایش، دیگری را به رویکردهای انحصارگرایانه در شورای عالی متهم می کند. بارزترین اختلاف آن ها، اختلاف بر سر درآمدهای مرزی و فعالیت چریک های وابسته است. شورای ملی خواهان ایجاد یک نیروی مستقل چریکی برای خود می باشد در حالی که جبهه غرب فعالیت مبارزان آن ها را صرفا در چارچوب واحدهای دفاع از خلق می پذیرد.
فراتر از این دو گرایش کردی باید از دو گرایش دیگر هم نام برد. اول کردهایی که هنوز در دمشق بوده و به اسد نزدیک هستند و دوم کردهایی که در چارچوب شورای مخالفین سوری فعالیت می کنند که از این میان می توان به افرادی چون سیدا، مونا مصطفی، یلماز سعید و سیار محمد مسئول تشکیلات جوانان اشاره کرد.البته در این میان می توان به گروه های دیگری چون جریان های کردی وابسته به اتحادیه میهنی و کردهای فعال در جبهه النصره اشاره کرد که به نسبت سایرین ضعیف ترند.
با وجود اختلافات بسیار میان این گروه ها همه آن ها در واکنش به تسخیر شهر سرکانی و ارائه طرح خودگردانی دارای اشتراک نظرند و با کلیت و نفس این تحولات مخالفتی ندارند هر چند که سایرین سلطه جبهه غرب براین تحولات را نمی پسندند. واکنش بارزانی نسبت به این تحولات این بود که جریان های وابسته به خود را برای پیگیری یک استراتژی واحد در مقابل این تحولات به اربیل فراخواند. البته این واکنش زمانی بود که در تازه ترین دیدارهای کردهای وابسته به بارزانی و اوجالان در ترکیه و اربیل نتایجی حاصل نشد. گفتگوی داوود اغلو با بارزانی در باب این حوادث از اهمیت آن خبر می دهد.
چنین واکنش هایی خود از اهمیت چنین واقعه ای خبر می دهند.در واقع افق های استراتژیک این اتفاق بر هیچ یک از جریان های فوق پوشیده نیست. اجرایی شدن پروژه خودگردانی در کردستان سوریه در قدم اول به معنای کنار رفتن کردها از درگیری با اسد و خارج شدن از جبهه مخالفین است. در قدم دوم به معنای تسلط حزب اتحاد دموکراتیک بر کردستان سوریه خواهد بود. در قالب پروژه خودگردانی تمرکز کردها از مبارزه با اسد به اختلافات و رقابت های داخلی کردستان تغییر خواهد کرد.از سوی دیگر سبب خواهد شد که تعارض بین کردها و اعراب دوباره رونمایی شود.
همین دو نکته کافی است که اختلافات در جبهه مخالفین اسد شدیدتر شود. از یک سو بین کردها و اعراب و از سوی دیگر مابین خود کردها.در این میان اسد هر چند کردستان را از دایره نفوذ خود خارج کرده است اما می تواند شرایط بقای خود در مقابل مخالفین را تقویت نماید.
مخالفت آمریکا با طرح خودگردانی در این قالب قابل تفسیر است. ترک ها نیز در کنار این نگرانی از یک نگاه امنیت ملی و شکست مذاکرات صلح و توسعه مجدد درگیری و تنش با پ. ک. ک به این تحولات نگاه می کنند. طرح خودگردانی از نظر آن ها نه تنها سبب تقویت پ. ک. ک خواهد شد بلکه سبب می گردد که آن ها در مذاکرات با ابزارهای چانه زنی بیشتری وارد شده و خواسته های بیشتری را مطرح کنند. همین مسئله ممکن است مذاکرات را به بن بست کشانده و سبب درگیری مجدد با نیروهایی شود که در حال حاضر از یک پایگاه لجستیک و استراتژیک دیگر یعنی کردستان سوریه بهره مندند.
بارزانی هم هر چند با نفس ایجاد یک اقلیم کردی دیگر مخالفتی ندارد، اما چنانچه کنترلی بر این اقلیم نداشته باشد مطمئنا با آن مخالفت خواهد کرد. ایجاد چنین اقلیمی به منزله یک رقیب جدی برای او در رهبری ناسیونالیسم کردی شمرده می شود.اوجالان کسی است که می تواند او را به چالش بکشد این در حالی است که بارزانی در شرایط حاضر با مخالفت سخت احزاب اپوزیسیون در خود کردستان عراق روبه رو است.همچنین چنین طرحی بدون راهبری و کنترل بارزانی می تواند ایده آل های او در ایجاد ارتباط نزدیک با ترکیه را به چالش بکشد و سبب شود نیروهایی در ترکیه بر سر کار آیند که با ادعای حفظ امنیت ملی در ترکیه از مخالفین عمده روابط نزدیک با بارزانی باشند. ایجاد کنفرانس ملی احزاب کردی که قرار است با حضور همه احزاب کرد از هر 4 قسمت کردستان به زودی در اربیل برگزار شود می تواند مکانی مناسب برای بارزانی و طرح مجدد اندیشه ها و استراتژی او در قبال اقلیم سوریه و کل کردستان باشد. وجود یک اقلیم کردی در سوریه با نظارت بارزانی و هدایت نیروهای نزدیک به او مطمئنا با مخالفت کمتری از سوی ترکیه و آمریکا روبه رو خواهد شد.
در نهایت باید گفت که با توجه به موافقت کل جریان های کردی با نفس پروژه خودگردانی در کردستان سوریه،کردها به این پروژه نه به عنوان یک راهکار موقت بلکه به عنوان یک طرح استراتژیک می نگرند. حتی اگر در شرایط حاضر این طرح از نظر کردها جنبه موقت داشته باشد در نهایت به یک طرح استراتژیک تبدیل می شود. طرحی که رسیدن به آن نه تنها می تواند ابزارهای مناسبی به آنان برای چانه زنی در آینده تعاملاتشان با جریان های داخلی سوریه و جریان های خارجی بدهد بلکه سبب نوعی رسمیت دوفاکتو در فضای بین المللی برای آنان خواهد گردید.
اما این امر مستلزم آن است که آنان بتوانند در تعاملات درونی خود بر سر نقاط اختلاف به توافق برسند. وجود اختلاف میان جریان های کردی می تواند عاملی باشد که خود کردها را به عنوان مانعی در مقابل این خواست استراتژیک قرار دهد. کنفرانس ملی احزاب کردی در اربیل می تواند فرصتی باشد تا این اختلافات کنار گذاشته شود. راهبری آشتی توسط بارزانی و تضمین او به ترکیه و آمریکا در خصوص بی خطر بودن پروژه خودگردانی می تواند از شدت مخالفت های ترکیه و آمریکا بکاهد. از این رو جبهه غرب برای نهادینه سازی پروژه خود نیاز مبرمی به بارزانی دارد و مجبور به مشارکت دادن او در بازی است.