چشم انداز روابط ترکیه و روسیه

نوع مطلب: مقاله

نویسنده: رضا صولت

 

روابط ترکیه و سوریه با همه سوءظن هایی که به یکدیگر دارند از سطح یک مسئله تاریخی به یک مسئله سیاسی و در نهایت به مسئله ای امنیتی تبدیل شده است. واقعیت این است که در سال های اخیر نیازهای اجتماعی و منافع ملی نقش مهمی در روابط ترکیه و روسیه داشته است. ترکیه که در طول دوران جنگ سرد در نظام بین الملل به عنوان یک منطقه امن و بازدارنده شناخته می شد بعد از فروپاشی شوروی، تلاش کرد در حیات خلوت روسیه به یک کشور الگو تبدیل شود و در نظم نوین بین الملل جایگاه مطلوبی داشته باشد.

 

رد پیشنهاد ترکیه برای عضویت در اتحادیه اروپا در سال 1989، باعث ایجاد نوعی بحران هویت در آنکارا شد که جریحه دار شدن احساسات ترک ها را به دنبال داشت. بعد از این اتفاق سیاستگذاران ترکیه بر این باور بودند که ارزش استراتژیک ترکیه در غرب تا حدود زیادی کاهش یافته است.در این شرایط جمهوری های تازه استقلال یافته در جنوب شوروی، یک حوزه نفوذ بالقوه را  برای  ترکیه مهیا ساختند. این جمهوری ها  ترکیه را به عنوان یک الگوی دارای اقتصاد بازار آزاد، هویت دموکراتیک و غیر مذهبی مورد توجه قرار دادند. غر ب نیز به دلیل تعارضاتش با روسیه، از نقش ترکیه به عنوان الگویی برای این کشورها با هدف افزایش تاثیر ترکیه و تهدید نفوذ روسیه در این منطقه حمایت می کرد و سعی در تقویت استراتژی آنکارا در مقابل مسکو داشت.

 

بحران های اقتصادی دهه 1990 و آشفتگی سیاسی داخل ترکیه از ایفای نقش تاثیرگذار ترکیه در منطقه جلوگیری کرد. در نتیجه نقش ترکیه به عنوان الگو یا رابط که توسط غرب به این کشور داده شده بود با ناکامی روبه رو شد و خلآ قدرتی که در آسیای مرکزی و قفقاز انتظار می رفت توسط ترکیه پر شود در نهایت توسط  روسیه پرگردید.

 

بدین ترتیب ترکیه در روابط خود با روسیه وارد مرحله امنیت زدایی، یعنی خارج کردن موضوعات از متن امنیتی و وارد نمودن آن به فضای گفتمان سیاسی با مسکو شد.البته تغییر وضعیت ترکیه و روسیه در نظم نوین جهانی و اولویت بندی دستور کارها، باعث تغییر اساسی برداشت این کشورها از همدیگر شد و مفاهیمی مانند ثبات سیاسی منطقه، توسعه اقتصادی، وابستگی متقابل و سیاست خارجی فعال در منطقه از عناصر شتاب دهنده در باز تعریف روابط ترکیه و روسیه گردید. 

 

در این زمینه روسیه می دانست که قفقاز یکی از مراکز مهم نفت و گاز در جهان می باشد و می تواند از طریق ترکیه به عنوان منبع قابل اعتماد انرژی وارد اقتصاد جهانی شود. بدین ترتیب مسکو از این دیدگاه مطلع بود که این فضا فقط اقتصاد ترکیه را منتفع نمی کند بلکه می تواند از طریق همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در راستای صلح و ثبات منطقه ای نیز باشد. 

 

علاوه براین، در رابطه ترکیه و روسیه اصولی مانند همزیستی در صلح، تنوع و تحمل تفاوت ها و اختلاف ها دیده می شود که نمونه آن حول محور حمایت ترکیه از جدایی طلبان چچن و داغستان مشاهده می شود. این موضوع به استراتژیست های حزب عدالت و توسعه این امکان را می دهد که به دلیل مهارت سران خود در مهندسی افکار عمومی از جدایی طلبی چچن به عنوان کارت برنده در مذاکرات با سران مسکو استفاده کنند.

 

 اما سیاست خارجی واقع بینانه ترکیه سبب شده است تا این کشور به خاطر مسلمانان چچن کمتر وارد منازعه با روسیه گردد. به این علت که اردوغان هم زمان تلاش دارد روابط شرق و غرب را توسعه دهد. بر خلاف نظر برخی کارشناسان، اقدام های جدید ترکیه، انعکاس دهنده سیاست خارجی چند بعدی این کشور است. ترکیه دیگر یک کشور رابط برای غرب نمی باشد و مناسبات نزدیک با روسیه، اسیای مرکزی، قفقاز، دنیای اسلام و خاورمیانه نیز از اهمیت بالایی برای این کشور برخوردار می باشد. 

 

اما انکارا می داند برای تبدیل شدن به کشوری مرکزی در منطقه نیاز به تعریف مکانیسم های همکاری با مسکو دارد. چرا که حزب حاکم عدالت و توسعه به این نتیجه رسیده است که بدون همکاری با کرملین هرگونه ناامنی و بی ثباتی در منطقه باعث عدم موفقیت سرمایه گذاری ها، طرح های سیاسی و نظامی و هر گونه فعالیتی به طور خاص در حوزه انرژی خواهد شد.از این رو می کوشد تا به شیوه های گوناگون امنیت و صلح و ثبات را از طریق سازو کارهای مختلف دو جانبه یا چند جانبه در منطقه با همکاری روسیه برقرار سازد. 

 

از دیدگاه سران انکارا وضعیت فعلی کشورهای استقلال یافته از شوروی پایدار نمی ماند. سیاست گذاران ترکیه اقدام به سیاست های چند بعدی در مناطق پیرامونی روسیه، نموده اند و به ویژه این سیاست ها را به ایجاد مکانیسم های منطقه ای و دو جانبه در اطراف روسیه متمرکز ساخته اند. دلیل اصلی این موضوع مواضع و مفهوم سازی های متفاوت در سیاست خارجی دو طرف می باشد که موجب اختلاف نظر هایی در خصوص سوریه، گرجستان، ارمستان و آذربایجان شده است.

 

بر همین اساس روابط ترکیه و روسیه به دلیل سوءظن هایی که به یکدیگر دارند از سطح یک مسئله تاریخی به یک مسئله سیاسی و در نهایت به مسئله امنیتی تبدیل شده است. در بررسی روابط دو کشور صرفأ نمی توان به تصویب پروتکل ها توسط  مجالس دو کشور اکتفا کرد، بلکه چالش اصلی در موانع روانشناختی جوامع دو کشور نهفته است. چراکه گروه های اپوزیسیون قدرتمند در هر دو کشور وجود دارند و اکثریت هر دو جامعه به ملی گرایی تمایل دارند.

 

در سال های اخیر نیازهای اجتماعی و منافع نقش مهمی در روابط ترکیه و روسیه داشته است.از سویی تعارض بین روسیه و گرجستان فشار زیادی به ترکیه در منطقه وارد کرد. از آنجائیکه ترکیه عضو ناتو است، مجبور بود روابط خود را با گرجستان،آمریکا و روسیه متوازن نماید و این درحالی است که گرجستان نقش کلیدی در سیاست خارجی ترکیه در قبال منطقه قفقاز را دارد و همیشه به نوعی روابط دوستانه بین آنکارا و تفلیس حاکم بوده است. اما مداخله نظامی روسیه در گرجستان باعث تنش و ورود خشونت به منطقه شد که برای منافع آنکارا مسئله ساز بود.

 

واقعیت این است که ترکیه هفتمین شریک تجاری بزرگ روسیه است و  روسیه نیز در صدر لیست تجاری ترکیه قرار دارد. لازم به یادآوری است که روسیه بزرگترین منبع تأمین کننده گاز طبیعی ترکیه است. اما به رغم حجم گسترده معاملات تجاری بین آنکارا و مسکو و دشمنی روسیه با گرجستان، آنکارا توانسته است روابط خود را با تفلیس هم از جنبه امنیت مرزی و هم منابع انرژی در بالاترین سطح حفظ نماید.

 

در نهایت ترکیه و روسیه به علت تمایل ترکیه به غرب و سیاست های قاطعانه روسیه نسبت به اوراسیا برای به انحصار درآوردن منابع و مسیرهای انرژی با هم تعارض منافع دارند.  به علاوه ترکیه از یک سو تمایل دارد که در هر تنش میان روسیه و اتحادیه اروپا نقش میانجی را ایفا کند و از سوی دیگر در ایفای نقش جدید خود در حل تعارضات منطقه ای و به دست گرفتن ابتکارات سیاسی، مسکو را شریک گریز ناپذیر خود قلمداد کند. به هر حال ترکیه و روسیه در مسائل و موضوعات منطقه ای و بین المللی اختلافاتی دارند. ولی صرف نظر از اختلافات و رقابتی که در روابط آن ها ایجاد شده، به نظر می رسد که این روابط در مجموع مسیر درستی را طی می کند و می تواند نشان دهنده این موضوع باشد که چگونه سیستم های منطقه ای در نظم نوین بین المللی شکل می گیرند.