گروه مطالعاتی خاورمیانه و قدرت های بزرگ

خاورمیانه و جهانی شدن سیاست؛ موضوع نشست گروه مطالعاتی خاورمیانه و قدرت های بزرگ

روز یکشنبه 9 تیر ماه 1392، نشست دیگری از مجموعه نشست های گروه مطالعاتی "خاورمیانه و قدرت های بزرگ" پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با موضوع "خاورمیانه و جهانی شدن سیاست" برگزار گردید. در این نشست که با مدیریت دکتر حسین دهشیار تشکیل شد، آقای رامتین رضایی دانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل از دانشگاه آزاد اسلامی و احد تهران مرکز  به ارائه موضوع فوق پرداخت که در ذیل اشاره ای مختصر به آن می  شود.

جهاني شدن از مهم ترين پديده ها يا مفاهيمي است كه در دو دهه اخير بخش قابل ملاحظه اي از مطالعات و پژوهش  هاي علوم انساني و بالاخص علم سياست و روابط بين  الملل را به خود اختصاص داده است. جهاني شدن به عنوان پديده اي نوظهور، بدون ترديد تأثيرات قابل ملاحظه اي بر ماهيت تحولات و رويدادهاي سياسي و بين  المللي داشته است و متغيرهاي جديدي را به عرصه اين تحولات وارد نموده به صورتي كه نظام بين المللي در دوران پس از جنگ سرد و فروپاشي شوروي هم در تئوري و هم در عمل، داراي تفاوت  هاي جدي با دوره  هاي گذشته است. با نگاهي به نظريه  هاي جديد روابط بين  الملل نظير سازه انگاری، نظريه-هاي انتقادي، نظريه  هاي فرهنگي و گفتمان به خوبي مي  توان به اين تحولات در ماهيت تعاملات و كنش هاي سياسي پي برد. بنابراين براي شناخت و تحليل شايسته  تر تحولات سياسي وبين المللي در جهان كنوني، ناگزير از مطالعه بيشتر حول پديده جهاني شدن هستیم چرا كه خاورميانه هم از  تأثيرات آن در امان نبوده وكنشگران و متغيرهاي جديدي را در منازعات دو دهه اخير خود تجربه نموده است. به همين علت ضروري به نظر مي رسد كه در تحليل رويدادهای اخير منطقه، علاوه بر ملاحظات استراتژيك و ژئوپليتيك، نقش كنشگران و رويكردهاي جديد در معادلات سياسي منطقه مورد توجه قرار گرفته و واكاوي بيشتري را به خود اختصاص دهند.

جهاني شدن در حوزه سياست، حاكميت مطلق دولت هاي ملي را از سوي دو گروه از بازيگران فراملي و فروملي رسوخ پذير مي-سازد. بنابراين ظهور مؤلفه  هاي نوين فراملي  وفروملي، يكه تازي دولت ها را چه در تئوري، چه در عمل با محدوديت مواجه مي  سازد. اگرچه دولت ملي همچنان مهم ترين بازيگر عرصه سياست به شمار مي  رود اما افسار گسيختگي و محوريت آن مورد ترديد قرار دارد.  به همين علت، مدنظر قرار دادن مؤلفه هاي فوق هم در شناخت و مطالعه پديده  ها و منازعات بين المللي جديد و هم در فرايند تصميم  سازي هاي راهبردي از اهميت غير  قابل انكاري برخوردار است. اين مهم در خصوص تحولات خاورميانه و شناخت و مواجه بهتر  با آن ها نيز بيش از پيش صادق است چرا كه منازعات خونين حال حاضر در منطقه را به لحاظ گستردگي و ابعاد ان نمي  توان در چارچوب صرف دولت ها، منافع و ملاحظات آنان مورد كنكاش قرار داد.

 مهم ترين جنبه جهاني شدن، سياست ظهور و تأثير فزاينده فرهنگ و هويت بر آن است. دراين دوران، پديده  هاي سياسي به صورتي انكارناپذير رنگ و بوي فرهنگي– هويتي به خود گرفته است، حتي ملاحظات استراتژيك  وژئوپليتيك را تحت الشعاع قرار داده است. ظهور گسترده جنگ  های قومی – فرقه ای در نقاط مختلف جهان از دهه 1990 به این سو، خود گواه مهمی بر این مدعاست. منطقه خاورمیانه نیز نه تنها ازاین قاعده مستثنا نبوده، بلکه می  توان ادعا نمود که بیش از سایر مناطق جهان از بحران  های هویتی تأثیر پذیرفته است. از انجا که پدیده جهانی شدن، انقلاب تکنولوژی ارتباطات و گسترش روز افزون مبادلات انسانی درحوزه  های تجاری و فرهنگی را با توجه به کمرنگ شدن مرزهای ملی به دنبال داشته است، درنتیجه نوعی شناخت و اگاهی ازخود و دیگران یا تمایز میان خودی – غیر خودی بروز می  نماید که از الگوی یکپارچه ساز ناسیونالیسم فراتر می رود. البته این بدان معنا نیست که جهانی شدن صرفاً از جنبه منفی برخوردار است، بلکه ظهور جنبش  های اجتماعی و مدنی، افزایش سازمان  ها ونهادهای بین المللی و تأثیرگذاری فزاینده آن  ها جنبه های مثبت جهانی شدن را نیز نمایان می سازد. بنابراین کیفیت تأثیر پذیری از جهانی شدن بستگی به میزان توسعه یافتگی جوامع و وجود ظرفیت های مناسب در آن ها دارد. 

تأثیر فرهنگی و هویتی جهانی شدن بر سیاست در منطقه خاورمیانه از گستردگی بیشتری نسبت به سایر مناطق برخوردار بوده است. ظهور پدیده  ای به نام بنیادگرایی سلفی در بعد فراملی مانند القاعده و در بعد فروملی مانند گروه  های تکفیری و جهادی درعراق، افغانستان، سوریه و دیگر کشورهای عربی منطقه مصداق بارز این تأثیر گذاری است. به رغم سابقه طولانی سلفی گری و وهابیت در این منطقه، تبدیل آن به یک پدیده بین المللی (القاعده) و خارج از کنترل و محدودیت دولت های منطقه آن هم  با قدرت تأثیرگذاری زیاد، موضوعی جدید به حساب می  آید. 

درنتیجه در دوره جهانی شدن متغیر هویت در غالب بنیادگرایی یا گرایش به احیای ارزش  های پیشینی، منازعات سیاسی منطقه خاورمیانه را شدیداً تحت تأثیر قرارداده و آن را از کنترل و اراده صرف دولت ها خارج ساخته است. درجمع  بندی نهایی باید گفت که مطالعه بیشتر حول محور جهانی شدن و تأثیرات هویتی و فرهنگی آن بر تحولات سیاسی خاورمیانه در دوران جدید از اهمیت حیاتی و اجتناب ناپذیر برخوردار است.

گزارش: زهرا محمودی، پژوهشگر مهمان و دبیر گروه مطالعات خاورمیانه و قدرت های بزرگ پژوهشکده