گروه مطالعاتی روندهای فکری

ماهیت و آینده جدال های جاری در مصر: از نگاه عادل ضاهر

نگارش مطالب: دکتر قدیر نصری

 


توضیح


گروه مطالعاتی روندهای فکری، در ادامه تشریح بنیان های فکری تحولات خاورمیانه، این بار به سراغ یکی از متفکران ناقد و نواندیش مصری یعنی عادل ضاهر رفته است. به همین مناسبت از دکتر مرتضی بحرانی که از سالیان پیش تحولات فکری جهان عرب را تعقیب می کند و اخیراً یکی از کتب اصلی (مبانی فلسفی سکولاریسم) عادل ضاهر را ترجمه کرده، دعوت به عمل آورده است. آنچه در پی می خوانید مشروح سخنان دکتر بحرانی در جلسه 15 بهمن ماه 1391 و در جمع اعضای گروه مطالعاتی روندهای فکری می باشد.


                                                                               *******     

       
ضمن سلام و احترام به حاضرین، من بحث خودم را در سه بخش جداگانه عرضه می کنم که اولین آن ها کلیات و مبانی روش شناختی ضاهر است، سپس بعضی مدعیات ضاهر را مورد بررسی انتقادی قرار می دهم و بالاخره به  موضع گیری ها و وزن عادل ضاهر در جامعه کنونی مصر می پردازم.


1. حوزه مفهومی و جغرافیایی ضاهر؛ باید به خاطر داشته باشیم که حوزه مطالعاتی عادل ضاهر، کل جهان عرب است و نه فقط مصر یا کشور عرب دیگر. وی معتقد است که جهان عرب یک مجموعه مشترک است.


2. پیش فرض بحث؛ مفروض اساسی بحث ضاهر این است که انسان قادر است امور دنیوی خود را بدون احتیاج به دین و به صورتی مستقل از آن پایه گذاری کند و حتی بنابر ملاحظات فلسفی، انسان ملزم است که حیات دنیوی خود را به صورت غیردینی استوار سازد که طی آن حوزه دین و سیاست کاملاً از هم جدا باشند. (این گزاره در بخش سوم سخن، بررسی و نقد می شود). مفروض دوم این است که بحث از سکولاریسم یا عَلمانیت (به معنی این دنیایی دیدن) به معنای نفی دین نیست بلکه تفکیک حوزه سیاست از حوزه دینی است.


3. تعریف سکولاریسم یا عَلمانیت؛ عادل ضاهر سکولاریسم را معادل کلمه عربی علمانیت (به فتح عین) می داند و بر آن است که سکولاریسم در زبان عربی بر مقولات این جهانی (عالَم) و این عالَم دلالت دارد. در امور دین دنیایی هم، دین بر عقل تقدم ندارد بلکه برعکس است. بنابراین سکولاریسم مورد نظر ضاهر، دیدگاهی ویژه در خصوص انسان، ارزش ها، عقل و دین عرضه می دارد.


4. انگیزه بحث ضاهر؛ انگیزه و نقطه عزیمت بحث ضاهر این است که طبق تحلیل وی، اسلام گرایان در مصر، معادلات سیاسی را شکل می دهند و این موضوع، محصول اشتباه تئوریک سکولارها است. اینکه سکولارها می کوشند برای اثبات خود به آموزه های دینی متوسل شوند، کاملاً اشتباه است. نکته و دغدغه دوم ضاهر این است که فلسفه، رسالتی سیاسی دارد، عقل نیز، نگاهی هنجارین به اموردارد. از مجموع این گزاره ها بر می آید که می توان با توسل به حکم عقل و بدون توجه به نیروهای فراتر از آن، سیاست موجود را سامان داد.


5. رویکرد فلسفی به شناخت سیاست؛ پنجمین نکته مهم این است که عادل ضاهر پس از مرور متن هایی که به قلم علی عبدالرازق، احمد محمد خلف الله، محمد عماره و یوسف قرضاوی نگاشته شده اند بدین نتیجه می رسد که نمی توان سکولاریسم را با رهیافت های تاریخی (مانند تأمل در شرایط تاریخی حکومت پیامبر (ص)، جامعه شناسانه، روان شناختی (سازگاری یا عدم سازگاری حکومت دینی با طبع بشر)، دینی (استفاده گزاره های دینی در باب حکومت دینی)، سیاسی (ناسازگاری حکومت دینی با سکولاریسم) فهم نمود و یگانه راه توضیح و فهم سکولاریسم، فلسفی است که طی آن روی مبانی سکولاریسم، جنس معرفت سکولار و مراتب آن بحث می شود.


6. سکولاریسم سخت و سکولاریسم نرم؛ طبق توضیح عادل ضاهر، سکولاریسم به دو نوع سخت (مانند تقدم تاریخی مفهوم عقل بر دین و تاریخی یا تصادفی بودن بافت دینی حکومت) و نرم تقسیم می شود.


7. ماهیت یا جنس معرفت دینی؛ معرفت دینی، امری جدای از معرفت عملی است. معرفت دینی هم بر دو قسم است: معرفت دینی شعائری که گزاره هایی ضروری اند (مانند بحث از وجود خدا یا صفات خدا) و معرفت دینی شریعتی (مانند احکام مربوط به معاملات) که تاریخمند و نسبی هستند. در مقابل معرفت دینی، معرفت عملی قرار دارد که غیر ضروری بوده و دو خصیصه دارند: اولاً مربوط به غایات زندگی اجتماعی است و ثانیاً، عملی می باشد یعنی مربوط به ابزارهای تحقق غایات زندگی اجتماعی است.


8. معارف دینی و امور اجتماعی؛ از دید ضاهر، تمسک به معارف دینی برای فهم امور اجتماعی، کاملاً موجه نیست. چرا که معارف دینی به دلیل ضروری بودن، کاملاً از معارف عملی (به دلیل غیر ضروری بودن) متمایزند.


تأملی انتقادی در آراء عادل ضاهر


با مرور هشت نکته ای که گذشت، پرسش ها و ابهاماتی پدید می آیند که  عادل ضاهر، پاسخی به آن ها نمی دهد. اهم این پرسش ها یا ابهامات عبارتند از:


تأمل یکم: پیش فرض ضاهر؛ عادل ضاهر در مباحث خود همواره بر این پیش فرض پای می فشارد که "معرفت دینی"، غیر عقلی است. او بر این نکته هم تأکید می نماید که خدا به مقتضای عقل (خدایان عاقل در برابر انسان های بی عقل) عمل می کند.


تأمل دوم: صبغه و خواص شرق شناسانه بحث ضاهر؛ به نظر می رسد مباحث ضاهر در دو کتاب "اولیه العقل و الاسس الفلسفیه للعلمانیه"، ذیل گزاره های شرق شناسانه می گنجد. برای اینکه اولاً جنبه اعتراضی دارد و ثانیاً واکنشی است و بالأخره اینکه بازتولید کننده دوالیسم است یعنی ضاهر با بحث از اسلام گرا- سکولار یا دین- دولت، در واقع همان بحث پیشین خود- دیگری یا شرق- غرب را بازتولید می نماید.


تأمل سوم: بی توجهی به بافتار مسلمانی؛ بدین معنا که ضاهر از دینداران می خواهد که دین را فرو بگذارند، معارف دینی خود را متحول سازند و رایی مستقل از الزامات دینی، عرضه بدارند.


تأمل چهارم: امکان رجوع به معارف دینی در امور اجتماعی؛ به عقیده ضاهر، معرفت دینی به دلیل ضروری بودن کاملاً متفاوت از معارف عملی است چون نوع اخیر معارف، غیر ضروری اند. حال پرسش این است که اِشکال رجوع به گزاره های ضروری در زیست اجتماعی و غایات تحقق آن چیست، آیا نمی توان در غیاب پیامبر (ص) به اقوال ایشان یا اولوالامر، رجوع نمود؟


تأمل پنجم: عدم ایضاح مدعیات (نه مطالبات) اسلام گرایان؛ از نگاه ضاهر، اسلام گرایان در پی تشکیل امت اسلامی و لغو و فسخ مرزهای جغرافیایی و تاریخی اند. این قسم استدلال، اتکا و استناد به شعار است تا امکان و ضرورت.


تأمل ششم: مبنای متغیر اخلاق و عقل؛ ضاهر، با امکانی کردن اخلاق، سکولاریسم را هم متزلزل می نماید. از آنجا که عقل در نگاه وی مبنای ثابتی ندارد و همواره تحول می پذیرد، از این رو سکولاریسم مبتنی بر این عقل، شدیداً سیال است.


تأمل هفتم: ذات گرایی و کوشش برای اثبات و معرفی ذات سکولاریسم؛ در خلال هفت نکته تأمل آمیز ضاهر می توان در اعتبار بسیاری از برداشت ها و توصیه های ضاهر تردید نمود.


اکنون به واپسین پرسش می رسیم و آن اینکه دیدگاه ضاهر در باب مصر امروز چیست و دیدگاه های وی چقدر محل توجه فعالان و نخبگان مصری است.


حضور و وزن عادل ضاهر در مصر امروز؛ عادل ضاهر در جامعه مصر امروز مهم است و سخنانش خریدار دارد. گزاره های موید این داوری عبارتند از:


1. آثار ضاهر در جهان عرب و جامعه 88 میلیونی مصر، خریدار دارد و در عداد کتب پرفروش و قابل توجه قرار دارد؛ 2. مخاطب عادل ضاهر، نخبگان و گروه های علمی مرجع هستند. او با اینکه در بین توده مردم، مخاطب ندارد اما نخبگان مصری نسبت به اصالت و بدیع بودن فکر ضاهر وقوف دارند؛ 3. به نظر می رسد مصر آینده نه مصری کاملاً مدرن و سکولار است و نه مصری اسلامی (سلفیِ خلافتی). مصر آینده، وضعیتی بینابینی خواهد داشت که در چنین وضعی، افکار ضاهر احتمالاً مورد توجه خواهد بود؛ 4. گفته می شود طبقه متوسط فکری بیشترین پتانسیل را برای چینش نیروهای سیاسی مصر در اختیار خواهد داشت. در این صورت، طبقه متوسط فکری تأثیر پذیری قابل توجهی از افکار ضاهر خواهد داشت؛ 5. قانون اساسی مصر علاوه بر پایه های ضعیف مشروعیتی، به گونه ای تنظیم شده که در آن شریعت به عنوان یگانه منبع قانونگذاری عنوان نشده و این امر راه را برای توجه به افکار غیراسلامی مهیا می نماید؛ 6. بالاخره باید به سنت فکری (تداوم آرای عابد جابری در باب گرایش از عقیده به غنیمت) و ابداعات اندیشگی مانند بحث از نقش دانش مردان و دولت مردان در پویش سیاسی جامعه مصر آینده اشاره نمود که در مجموع افکار و آثار ضاهر را قابل توجه می نمایند.