گزارش نشست بررسی تحولات عربی با حضور طلال عتریسی
روز پنجشنبه 6 تیر ماه 1392 پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشستی را با موضوع "بررسی تحولات عربی" برگزار کرد. در این نشست پژوهشگران مقیم و مهمان پژوهشکده، برخی اساتید دانشگاه و جمع کثیری از دانشجویان مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد از دانشگاه های مختلف حضور داشتند. دکتر طلال عتریسی (Talal Atrissi) استاد برجسته لبنانی و پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه، دکتر کیهان برزگر رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و آقای محمد علی مهتدی پژوهشگر ارشد پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه سخنرانان این نشست بودند.
در ابتدا دکتر برزگر که مدیریت نشست را نیز بر عهده داشت ضمن خوش آمدگویی، به معرفی دکتر طلال عتریسی پرداخت. وی با اشاره به فعالیت های اجرایی و پژوهشی این اندیشمند و صاحب نظر جهان عرب در لبنان از جمله سردبیری مجله برنامه تربیتی، مدیر سابق مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه در بیروت، تدریس در رشته علوم اجتماعی در دانشگاه و داشتن تالیفات متعددی در حوزه تخصصی خود؛ توجه به دیدگاه وی را به عنوان یک محقق عرب در منطقه فرصتی برای پژوهشگران دانست.
در ادامه دکتر عتریسی از بُعد استراتژیک به بررسی مسئله سوریه پرداخت. وی ادعای مردمی بودن و داشتن تمایلات دموکراتیک در آغاز بحران سوریه را تصوری اشتباه دانست. همچنین با توجه به وقایع کنونی این کشور، بر وجود کشمکش ها از جانب آمریکا و هم پیمانان منطقه ای آن در سطح منطقه ای و بین المللی برای محاصره ایران و هم پیمانانش و شکل دادن به نظام جدید تأکید کرد.
سپس این استاد دانشگاه از اقدامات برخی کشورهای منطقه به خصوص عربستان، قطر و ترکیه برای عدم حضور ایران و هم پیمانانش در نظام منطقه ای آینده یاد کرد. وی از تلاش ترکیه برای سرنگونی رژیم سوریه و به تبعیت در آوردن رژیم بعدی این کشور و همچنین از تلاش های کشورهای عربی همچون عربستان، قطر و امارات برای ایجاد یک جبهه سنی در مقابل جبهه شیعی سخن گفت. در این خصوص وی تأکید کرد که هدف کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل قدرت گرفتن شیعیان در منطقه، ایجاد قدرت منطقه ای سنی است که کمک این کشورها به سلفی ها و تکفیری ها در بحران سوریه نمونه ای از تلاش این کشورها برای دستیابی به هدفشان است. وی در ادامه روشی که هم اکنون در سوریه اعمال می شود را شبیه به روشی دانست که در زمان اشغال افغانستان در سال 1979 اعمال می شد. در این خصوص دکتر عتریسی با اشاره به نظریه برژینسکی که استفاده از حرکت های اسلامی را برای مقابله با ارتش شوروی در افغانستان الزامی می دانست؛ از تلاش معارضان برای جذب اسلام گراها و تکفیری ها به سمت سوریه با بهانه مبارزه با رژیم کافر یاد کرد.
این پژوهشگر ارشد لبنانی در ادامه به مقایسه میزان قدرت رژیم و جناح های مخالف در سوریه پرداخت. با توجه به این موضوع وی به حفظ همبستگی رژیم با عناصر قدرت یعنی مردم و ارتش از یک سو و پراکندگی و عدم وحدت میان جناح های معارض که عملیات نظامی انجام می دهند از سوی دیگر اشاره کرد. دکتر عتریسی پا بر جا ماندن رژیم سوریه پس از گذشت دو سال و نیم از آغاز بحران را دلیلی بر تحلیل اشتباه غرب مبنی بر سرنگونی این رژیم ظرف مدت دو ماه دانست. سپس موضع روسیه، ایران و چین در خصوص مخالفت با سرنگونی رژیم بشار اسد و تلاش برای قرار نگرفتن این کشور در بلوک آمریکا را مورد توجه قرار داد.
دکتر عتریسی در آخر مهم ترین سناریو در خصوص سوریه را پایداری رژیم اسد دانست و با توجه به این سناریو از متضرر شدن کشورهایی چون عربستان، ترکیه و قطر که برای سرنگونی این رژیم تلاش می کنند، سخن گفت. وی با بیان اینکه عملیات نظامی در داخل سوریه از سوی کشورهای مختلف حمایت می شود، افزود همه منتطرند که نتیجه درگیری های نظامی روشن شود تا مذاکرات در خصوص بحران این کشور در پرتو موازنه قوا صورت گیرد. در این خصوص وی کنفرانس "ژنو 2" را به موازنه قوایی که در نتیجه ماموریت نظامی به وجود خواهد آمد، وابسته دانست. وی در نتیجه گیری وضعیت رژیم سوریه و هم پیمانان آن به خصوص ایران و روسیه را مناسب توصیف کرد و خاطر نشان کرد در حالیکه این جبهه خواستار حل مسالمت آمیز بحران سوریه و پیشبرد کنفرانس "ژنو 2" می باشند، اما طرف مقابل وقت کشی کرده و در چارچوب کشمکش های میدانی خواهان تغییر موازنه قوا به سود خود است.
در ادامه آقای مهتدی به عنوان سخنران بعدی نشست، ابتدا وضعیت آمریکا و هم پیمانانش را در بحران سوریه به رغم تبلیغات گستردهاي که درباره ارسال اسلحه و سلاح هاي جدید صورت می دهند، بسیار دشوار دانست. یکی از دلایل اصلی این امر این است که بعد از سقوط شهر قصیر مخالفین اسد نگران سقوط شهر حلب هستند و هرچه ارتش بیشتر پیشروی کند آن ها هم هیچ امکان کمک رسانی نخواهند داشت. چون مشخص شده آنچه از آن به عنوان ارتش آزاد سوریه یاد ميکنند، ارتش نیست بلکه گروه هاي پراکنده مسلح هستند که سازماندهی واحدی ندارند.
وی افزود که آمریکایی ها با اعلام مسئله ارسال سلاح در تلاشند تا روحیه معارضین را بالا ببرند اما همیشه از این نگرانند که این سلاح ها به دست القاعده و حزب الله بیفتد. در ادامه آقای مهتدی وقایعی همچون تسخیر کانون عظیم ثقفی و تکفیری در شهر سنی نشین لبنان و پاکسازی این منطقه توسط نیروهای حزب الله و مقاومت را از نشانه های بروز آثار شکست معارضین دانست. منطقه ای که عربستان و قطر روی آن بسیار سرمایهگذاری کرده بودند.
سپس آقای مهتدی با اشاره به وقایع اخیر در قطر، انتقال قدرت از جانب امیر قطر به فرزند جوانش شیخ "تمیم" و برکناری نخست وزیر و وزیر امور خارجه را نه تنها نشان از دموکراتیک بودن ندانست بلکه به شکست ها و صرف بیهوده میلیاردها دلار از جانب امیر قطر تاکید کرد. آقای مهتدی ضمن اشاره به روی کار آمدن سیاستمداران جدید در قطر و سخنرانی شیخ "تمیم" اظهار داشت سیاست قطر به طور کل با سیاست قبلی متفاوت خواهد بود. وی در نتیجه گیری خاطر نشان کرد که در سطح منطقه ای به طرح مشترک آمریکا و متحدینش شکست شدیدی وارد شده و این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران، چین و روسیه در موقعیت بهتری قرار دارند.
دکتر برزگر به عنوان سخنران آخر در خصوص جهت گیری بازیگران منطقه ای نسبت به بحران سوریه از منظر نظریه های رئالیسم کلاسیک و سازه انگاری در روابط بین الملل سخن گفت. وی اظهار داشت دو نگاه نقش-محور در جهت گیری بازیگران منطقه ای نسبت به بحران سوریه وجود دارد. نخست، ایفای نقش بر محوریت "ثقل جغرافیایی" و ضرورت وجود آن برای ایجاد تعادل و ثبات سیاسی-امنیتی در منطقه خاورمیانه که بیشتر به نظریه رئالسیم کلاسیک نزدیک است. این نگاه، جغرافیا و بهم پیوستگی مسائل سیاسی-امنیتی زیر سیستم های مختلف در منطقه را مورد توجه قرار می دهد.. دوم، ایفای نقش بر محور "برداشت هویتی" از منافع و حس تهدید از نقش سایر بازیگران که بیشتر به نظریه سازه انگاری نزدیک است. در این نگاه نقش فرهنگ، ارزش ها و اصول حکومت ها در شکل دهی سیاست منطقه ای بازیگران نقش دارد.
بر اساس این دو نگاه، دکتر برزگر بازیگران منطقه ای تأثیرگذار در بحران سوریه را به دو دسته تقسیم کرد. در یک سو، بازیگران کلاسیک منطقه مثل ایران، مصر و عربستان سعودی قرار دارند که بیشتر با محوریت ایفای نقش ثقل جغرافیایی اصول و اهداف سیاست خارجی خود را با اولویت ایجاد ثبات در جغرافیای سیاسی خاورمیانه دنبال می کنند. جهت گیری این سه بازیگر با ترکیبی از بکارگیری رئالیسم کلاسیک و سازه انگاری قابل تبیین است. در سوی دیگر بازیگرانی جدیدی همچون ترکیه و قطر قرار دارند که بیشتر تحت تاثیر نقش هویتی و تصور از افزایش نقش منطقه ای خود در شرایط گذار منطقه منافع و نوع سیاست خود در بحران سوریه را تنظیم کرده اند. بر این مبنا، این دو بازیگر که پیش از وقوع تحولات عربی نقش خود را با محوریت "میانجیگری" در منطقه دنبال می کردند، به یکباره احساس کردند که خلأ قدرت ناشی از انتقال سیاسی در خاورمیانه و به خصوص در سوریه، فرصتی برای آن ها فراهم کرده تا نقش خود را فراتر از جنبه سابق تعریف کرده و وارد حوزه نقش سازی سه بازیگر کلیدی و کلاسیک خاورمیانه شوند. نگاه این دو بازیگر بیشتر با نظریه سازه انگاری قابل تبیین است.
از نظر این استاد دانشگاه زمینه های ایفای نقش بازیگران کلاسیک به موقعیت ویژه ژئوپلیتیک و وزن سیاسی سیاسی-امنیتی آن ها در صحنه روابط منطقه ای و بین المللی از جمله محوریت در مسئله اعراب و اسرائیل مربوط می شود. بحران سوریه نشان داد که جابجایی نقش سنتی و کلاسیک دولت ها با محوریت ثبات جغرافیایی با نقش بازیگران جدید که هویت کلاسیک اتصال به مسائل سیاسی-امنیتی منطقه را ندارند بسیار مشکل است. به همین دلیل، نقش ترکیه و قطر به تدریج تضعیف می شود. وی تأکید کرد که آمریکا و غرب باید به این مسئله توجه کنند و مدیریت بحران سوریه را با در نظر گرفتن این ویژگی مد نظر قرار دهند.
این نشست با پرسش و پاسخ حضار به پایان رسید.
گزارش: منیر حضوری، دستیار امور سمینارها و دبیر گروه مطالعات مصر و شمال آفریقای پژوهشکده.