تحولات عربی و راهکار برون رفت از چالش ها

با گذشت بیش از دوسال از اعتراضات، سرکوب ها، اصلاحات و انقلابات در منطقه، کشورهای دچار تحول با چالش هایی در سیاست داخلی و خارجی خود مواجه هستند. راه برون رفت از این چالش ها گام برداشتن در راستای تشکیل جامعه مدنی و گسترش و تقویت روابط منطقه ای در حوزه های اقتصادی- اجتماعی، آموزشی، بهداشتی و سایر حوزه ها می باشد.
 

انقلابات عربی در سال 2013 نیز به حرکت خود ادامه می دهد. در حال حاضر دورنمای سیاسی خاورمیانه از هر زمان دیگری پیچیده تر به نظر می رسد. تونس نخستین انتخابات آزاد را برگزار کرد و بدنبال ساختن نظم نوین سیاسی این کشور می باشد. به نظر می رسد که تونس نخستین کشوری است که حرکت به سمت دموکراسی سازی را آغاز کرده است. در مصر نیز انتخابات انجام گرفته است، اما به نظر می رسد که نظامیان در این کشور در مقابل تغییرات سیاسی همچنان مقاومت می کنند و تلاش می کنند که در مقابل فرایند دموکراسی سازی مانع ایجاد نمایند. در عین حال نباید از تنش های میان گروه های لیبرال و مسلمان در مصر غافل ماند. 
 

 لیبی و یمن بعد از پایان سال ها دیکتاتوری و جنگ داخلی در پی احیای نظم داخلی می باشند. سیستم پادشاهی در مراکش، اردن و عمان برای حفظ ثبات خویش دست به اصلاحات زده اند. عربستان و الجزایر با دادن امتیازات اقتصادی، خواست های سیاسی مردم را نادیده می گیرند. در کویت مردم حتی از اعتراض علیه فساد و قوم سالاری دولت حاکم منع شده اند. بحرین با سرکوب اعتراضات دچار چالش مشروعیت شده است و در سوریه که با شورش های سراسری و جنگ داخلی روبرو شده است اوضاع از همه کشورهای منطقه پیچیده تر است. 
 

با توجه به این اوضاع برخی چالش ها را می توان برای کشورهای عرب بر شمرد:

 نخست، به کارگیری گسترده نیروهای نظامی برای سرکوب اعتراضات در برخی از کشورهای منطقه از جمله در سوریه که باعث جنگ داخلی ویرانگری در این کشور شده است. با این وجود هیچ گزینه دیگر بین المللی برای حل مشکلات منطقه و بویژه سوریه وجود ندارد و تنها بازیگران منطقه ای قادر به یافتن راه حلی برای فشار بیشتر بر رژیم سوریه جهت پایان دادن به خشونت ها و حل این بحران می باشند. علاوه براین به دلیل ویژگی اهمیت ژئواستراتژیکی خاص سوریه این بحران ابعاد بین المللی به خود گرفته است.
 

دوم، بیشتر کشورهای عربی از فقدان شکوفایی اقتصادی، ضعف نظام آموزشی، فساد، قوم سالاری در حکومت و بوروکراسی افراطی رنج می برند. توسعه اقتصادی ضعیف و تضادهای اجتماعی گسترده دلیل اصلی نیاز به تغییر است. در سال 2013 طبق پیش بینی های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، اقتصاد دنیا با مشکلات فراوانی روبرو خواهد بود. اقتصاد این منطقه که تک محصولی و مبتنی بر صادرات انرژی است و با بی ثباتی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روبه رو است با چالش های بزرگتری مواجه است و این مساله تاثیر منفی عمده ای بر چشم انداز تغییرات بلند مدت خواهد داشت.
 

دولت های منطقه با چالش هایی مثل ایجاد شغل و برقراری رفاه در داخل  مواجه خواهند شد. در کشورهایی مثل مراکش، الجزایر یا مصر در برخی زمینه ها مثل انرژی به مردم سوبسید داده می شود. اما در کشورهایی که دچار مشکلات اقتصادی هستند این سوبسید بار گران و طاقت فرسایی برای دولت می باشد. این خطر وجود دارد که دولت نتواند انتظارات اقتصادی را به ویژه میان طبقات فقیر و متوسط برآورده کند و نوعی یاس و ناامیدی بوجود آید که زمینه را برای تقویت نیروهای سیاسی رادیکال فراهم نماید.
 

سوم، یکی از مشکلات بنیادی تر منطقه مبادلات اقتصادی ضعیف میان کشورهای منطقه است. داشتن روابط اقتصادی با اتحادیه اروپا و آمریکا برای آن ها مهم تر از روابط اقتصادی با همسایگان است. هر چند تلاش هایی برای ائتلافات اقتصادی منطقه ای شده است اما به دلیل ساختار استبدادی حکومت های منطقه و مشکلات درونی آن ها پیشرفت زیادی حاصل نشده است.
 

یک راه حل برای حل مشکلات کشورهای منطقه، همکاری احزاب داخلی برای تقسیم قدرت و ایجاد نظم سیاسی جدید می باشد. در واقع بیشترین تنش میان سیاستمداران سکولار و احزاب مذهبی، اصلاح طلبان و افراطیون و میان اکثریت و اقلیت می باشد. در این شرایط ایجاد نظم نوین سیاسی و بازسازی مشروعیت نهادهای سیاسی دولتی و غیردولتی با حضور تمامی احزاب داخلی می تواند راهکار مناسبی باشد. قدرت نمایی احزاب اسلامی در انتخابات تونس، مصر و مراکش نشانگر سهم عمده و انکار ناشدنی آن ها در نظام سیاسی جدید این کشورها می باشد.  نتایج نشان دهنده نقش مهم احزاب اسلامگرای میانه رو در میان احزاب اسلامی بود و آن ها در آینده سیاسی این کشورها نقش سازنده ای ایفا می نمایند.
 

راه حل دیگر، تمرکز  کشورهای منطقه بر گسترش روابط منطقه ای است. این کشورها علاوه بر حوزه سیاسی باید در حوزه های اقتصادی- اجتماعی، آموزشی، بهداشتی و سایر حوزه ها به تقویت روابط بپردازند. در راستای تشکیل جامعه مدنی گام بردارند و به قواعد بازی آزاد میان احزاب سکولار و مذهبی پایبند باشند و همچنین حقوق بشر و دموکراسی را به عنوان مبنایی برای آینده سیاسی خویش برگزینند.
 

همچنین کشورهای منطقه برای دستیابی به سیاست هماهنگ تر باید از تلاش های اتحادیه های موجود میان این کشورها پشتیبانی کنند و نسبت به تقویت روابط خارجی خود با سایر قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، به صورت مستقل و یا در غالب اتحادیه عرب همت گمارند.
 

پس به رغم مشکلات و چالش های پیش رو کشورهای عربی دچار تحول ، این کشورها می توانند با اتخاذ رویکردهایی مبنی بر توجه جدی و واقعی به دموکراسی سازی در داخل کشور خود و همچنین توجه به گسترش و تقویت روابط منطقه ای چالش های خود را کاهش دهند.


نویسنده