گروه مطالعاتی ترکیه شناسی

فرایند تحول جریان اسلامگرایی در ترکیه (از آرمانگرایی تا عملگرایی)؛

نشست 28 اردیبهشت ماه 1392 گروه ترکیه شناسی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه  با همکاری انجمن ایرانی مطالعات جهان با عنوان "فرایند تحول جریان اسلامگرایی در ترکیه (از آرمانگرایی تا عملگرایی)" برگزار شد. آقای اسماعیل اقبال پژوهشگر مهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه سخنران این نشست بود. این نشست که مدیریت آن را آقای رحمت حاجی مینه پژوهشگر مهمان پژوهشکده برعهده داشت، با حضور آقای دکتر اطهری مدیر گروه ترکیه شناسی، برخی کارشناسان مسایل ترکیه و اعضای گروه ترکیه شناسی و اعضای انجمن ایرانی مطالعات جهان برگزار شد.

 در ابتدا آقای حاجی مینه با طرح مقدمه ای کوتاه گفت: امروز پس از گذشت 9 دهه از تاسیس جمهوری نوین ترکیه، سوالات زیادی مطرح است که در این نشست تلاش خواهد شد به آن ها پاسخ داده شود. بدین معنا که در ترکیه نوین بعد از تأسیس چه تغییراتی صورت گرفته و امروز تا چه اندازه جمهوری ترکیه، به اهداف و اصول موسسین خود پایبند است. آیا می توان گفت پایه گذاران ترکیه به اهدافشان رسیده اند، در حالیکه امروز شاهد حضور حزب عدالت و توسعه با شاخصه اسلام گرایی در رأس نظام ترکیه لائیک هستیم. به طور اساسی چه عواملی موجب شد بر خلاف نظر و خواسته های بنیانگذاران ترکیه نوین  در 1923، شاهد پدیده های متفاوتی در ترکیه امروزی باشیم، امروز جایگاه اسلام گرایی در ترکیه کجاست، دلایل به قدرت رسیدن اسلام گرایان چیست؟ تفاوت اسلام گرایی ترکیه با اسلام گرایی در دیگر کشورهای اسلام گرا چیست و در نهایت اسلام گرایی در ترکیه چه آینده ای خواهد داشت ؟ اینها سوالاتی است که پاسخ به آنها می تواند راهگشای خوبی برای درک عمیق از تحولات اسلام گرایی در ترکیه باشد. 

در این زمینه آقای اقبال با  توجه به این سؤال که  تغییرات در ساختار سیاسی و اقتصادی ترکیه از زمان تاسیس نظام لائیک در این کشور، چه تاثیری بر ظهور و رشد جریان اسلام گرایی و تحول در رویکرد این جریان از آرمانگرایی به عملگرایی داشته است؟ به ارائه بحث خود پرداخت و گفت: یکی از مباحث مهم در ارتباط با ترکیه، جریان اسلام گرایی در این کشور است. جریان اسلام گرائی از لحاظ تاریخی ریشه در اقدامات و سیاست های دولتمردان امپراتوری عثمانی قبل از تاسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 دارد؛ یعنی درست زمانی که رهبران این امپراتوری تصمیم گرفتند تا به منظور جبران عقب ماندگی ها و شکست های خود در برابر اروپا به اصلاحات روی آورند که زمینه برای شکاف میان دین و دولت نیز فراهم شد. اقدامات امپراتوری عثمانی موجب شد تا در سطوح حاکمیت در این امپراتوری زمینه های ظهور جریان غربگرا شکل بگیرد. اقدامات صورت گرفته در زمان امپراتوری عثمانی موجب شد تا در آستانه قرن بیستم و قبل از تاسیس جمهوری ترکیه، سه جریان عمده سیاسی یعنی عثمانی گرائی، اسلام گرائی و غرب گرائی در سطح اجتماعی- سیاسی این کشور شکل بگیرند. 

با شروع جنگ جهانی اول در سال 1914 ترکیه نیز در معرض خطر نابودی قرار گرفت، در این شرایط بحرانی، ارتش ترکیه که از آغاز شکل گیری امپراتوری عثمانی هم ماموریت های نظامی و هم ماموریت های سیاسی را  بر عهده داشت، تصمیم گرفت تا ترکیه را از طمع ورزی های دولت های بیگانه نجات دهد. بدین ترتیب با توجه به نقشی که نظامیان این کشور در جلوگیری از نابودی این کشور داشتند، در پایان این جنگ به عنوان ناجی کشور ظاهر شدند. این امر موجب شد تا جریان غرب گرائی که پایه های آن در زمان امپراتوری عثمانی تحکیم و تقویت شده بود، پس از جنگ جهانی اول نیز با هدایت فرمانده آن مصطفی کمال آتاتورک،  نظام جمهوری لائیک ترکیه را در سال 1923 تاسیس کند.

 جریان اسلام گرایی در ترکیه از زمان تاسیس نظام لائیک در این کشور تا به امروز با فراز و نشیب های زیادی مواجه بوده است. این جریان در طول قرن بیستم بتدریج در ساختار سیاسی لائیک این کشور وارد شده و در اواخر قرن بیستم از جایگاه نسبتا قابل توجهی برخوردار شده است. اما در دهه نخست قرن 21 جریان اسلام گرایی وارد فرآیند سیاسی کاملا متفاوتی شده است؛ پیروزی حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان در انتخابات پارلمانی این کشور در سال های 2002، 2007 و 2011 با آرا بسیار بالا که نشان دهنده تفوق اسلام گرایی بر غربگرایی در ترکیه لائیک محسوب می شود، در تاریخ این کشور بی سابقه بوده است. در واقع باید گفت دستیابی این حزب به قدرت با کسب اکثریت قاطع آرا، بیانگر بروز و نمود عینی اسلام گرایی در این کشور بوده است.

 جریان اسلام گرایی در ترکیه از سال 1923 با توجه به دگرگونی های ساختاری در نظام سیاسی این کشور و حرکت تدریجی این کشور به سوی یک نظام دموکراتیک، در دوره های مختلف تلاش کرده است تا با استفاده از فرصت های موجود در نظام سیاسی حاکم در چارچوب این نظام و به طور قانونی وارد فرآیند های سیاسی و اجتماعی این کشور شود، تلاشی که در دهه اول قرن 21 به ثمر نشست.

آقای اقبال همچنین با توجه به فرآیند تحول در جریان اسلام گرایی در ترکیه و تحول در رویکرد این جریان از آرمان گرایی تا عملگرایی را به چهار دوره تغییر در ساختارهای سیاسی و اقتصادی این کشور مورد تحلیل و بررسی قرار داد. دوره اول: "حاکمیت استبداد حزبی"، استقرار حاکمیت تک حزبی در ترکیه، آغاز تقابل غربگرایی با اسلام گرایی؛ دوره دوم: "حاکمیت چند حزبی"، استقرار نظام چند حزبی، سرآغاز رشد و گسترش گفتمان اسلام گرایی در ترکیه، جریان اسلامگرائی و تحولات سیاسی دهه 1960 ترکیه، تاسیس اولین حزب اسلام گرا در ترکیه، جریان اسلامگرائی و تحولات سیاسی ترکیه در دهه 1970، جریان اسلام گرائی و دولت های ائتلافی در ترکیه در دهه 1970، اربکان و انتخابات ژانویه 1977، جریان اسلام گرائی و کودتای ارتش در سال 1980، دستگیری و محاکمه اربکان اقدامی در برابر گسترش اسلام گرائی؛  دوره سوم: "حاکمیت لیبرالیسم اقتصادی و بازار آزاد"، اصلاحات سیاسی-اقتصادی اوزال و جریان اسلامگرائی، شکل گیری حزب رفاه و رشد اسلام گرائی در ترکیه، واکنش ها در برابر پیروزی حزب رفاه در انتخابات دسامبر 1995، تشکیل اولین دولت اسلامگرا و چالش های نظام سکولار، استراتژی دولت اربکان و رویاروئی نظامیان با آن، تاسیس "حزب فضیلت" تلاش برای استمرار حضور اسلامگرائی در صحنه سیاسی؛ دوره چهارم: "حاکمیت عمل گرایی اسلامی"،  تاسیس حزب عدالت و توسعه؛ ظهور اسلامگرائی معتدل در ترکیه.

در انتها آقای اقبال با توجه به مطالب مطرح شده گفت:جریان  اسلام گرایی در ترکیه در نتیجه تحولات ساختاری در طی 8 دهه پس از تاسیس نظام لائیک، توانسته است بتدریج به عنوان یک جریان مسلط و تاثیر گذار در جامعه مسلمان ترک با حاکمیت نظام سکولار ظهور کند. این جریان در آغاز به صورت یک گفتمان در تقابل با گفتمان سکولاریسم ظاهر شد، اما بعد بتدریج با تغییر در رویکرد خود از آرمانگرایی به عملگرایی، در همگرایی با آن پدیدار شد. سه دوره نخست از فرآیند این تحول را (2000-1923)، باید به عنوان 8 دهه تلاش هوشمندانه و خردورزانه جریان اسلام گرایی در درون نظام سکولار برای تکوین و پذیرش در نظامی با ماهیت اسلام ستیز و مخالف با هر نوع فعالیت دینی و مذهبی به شمار آورد. در حالیکه دوره چهارم(2000 تا کنون) را باید دوره دگردیسی در رویکرد آرمانگرایانه این جریان در جهت عملگرایی اسلامی با هدف همزیستی و همگرایی با گفتمان سکولاریسم در ترکیه دانست.

 در ادامه نشست آقای دکتر رضا دهقانی عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز در مورد تفاوت واژه مسلمان و اسلامگرا توضیحاتی داده و گفت: وقتی صحبت از واژه مسلمان می کنیم، این واژه جزئی هویتی دارد اما واژه اسلامگرا جزئی ایدئولوژیک است. همانطور که در صحبتها می گوییم حرکت اسلامگرا. اینکه حزب عدالت و توسعه خود را مسلمان محافظه کار می داند و اینگونه معرفی می کند به همین دلیل است.حرکتی را که حزب عدالت و توسعه در ترکیه آغاز کرد نباید اسلامگرا بلکه محافظه کار مسلمان بدانیم. این حزب اسلامگرای محافظه کار بود که سعی کرد جمهوری ترکیه را از شکل کمالسیتی به یک جمهوری دموکراسی و لیبرالیستی انتقال دهد و هدفش این بود که بتواند فارغ از مبانی فکری و فلسفی وارد عرصه زیست و زندگی مردم شود.آقای دهقانی در پاسخ به پرسش مدیر نشست در زمینه نقش آمریکا در شکل گیری اسلامی که امروزه در ترکیه هست گفت  اساسا پیش از اینکه بخواهیم نقش آمریکا را در این زمینه بررسی کنیم باید بدانیم که این بستری بوده که در ترکیه وجود داشته است و حرکتی که انجام شده در واقع آشتی اسلام و مدرنیسم در ترکیه بوده است. اما در واقع چیزی که این ها مطرح می کنند نادیده انگاری همه جنبه های شریعت اسلام است  و جنبه های انقلابی اسلام است . معرفی اسلام به  شکل گزینه ای، نفی اسلام می باشد و چنین اسلامی نمی تواند در خط مقدم مبارزه با صهیونیسم باشد.

 در انتها این نشست با پرسش و پاسخ حاضرین به پایان رسید.
گزارش: سحر تقی پور، دبیر گروه ترکیه شناسی پژوهشکده