سفر جان کری به ترکیه و تلاش جهت تقویت روابط واشنگتن – آنکارا
دیدار جان کری وزیر امور خارجه جدید آمریکا از ترکیه در فوریه 2013، نشان دهنده عزم واشنگتن مبنی بر حفظ و ارتقای همکاری های امنیتی با آنکارا و یادآوری اهمیت استراتژیک ترکیه برای غرب و اروپا به خصوص در حوزه مسائل امنیتی و اقتصادی است.
سفر جان کری، به سفر بیل کلینتون به ترکیه در سال 1999، و دیدار باراک اوباما از آنکارا در سال 2009، شباهت دارد. مقامات کاخ سفید در هر دو مقطع زمانی، به دنبال تقویت روابط دو جانبه واشنگتن - آنکارا جهت پیشبرد منافع خویش در مناطق همجوار ترکیه، مخصوصأ خاورمیانه بودند.
دولت جدید اوباما با وضعیت آشفته ای در جهان به خصوص خاورمیانه روبه رو است. نفوذ و مشروعیت ایالات متحده پس از ناکامی در به سرانجام رساندن طرح صلح خاورمیانه، اتخاذ معیارها و مواضع متناقض در قبال بحران های منطقه ای و ایستادگی روسیه و چین در برابر اهدافش در سوریه، خدشه دار شده است. سیاست خارجی اوباما در دور اول ریاست جمهوری اش، بر مبنای تشریک مساعی با رقبای جهانی همچون روسیه و چین طراحی شده بود. اما، اتخاذ مواضع متناقض با ادعایِ حمایت از دموکراسی و حقوق بشر، باعثِ افول قدرت اقتصادی و تضعیف قدرت نرم و هنجاری این کشور شده است. از این رو، نیاز ایالات متحده به متحدین منطقه ای همچون ترکیه، بیش از پیش احساس می شود.
بی ثباتی ناشی از حملات هوایی رژیم اسرائیل به مناطق مسکونی در نزدیکی دمشق، امنیت ترکیه را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اگر چه دولت ترکیه خود، با پیگیری سیاست کناره گیری بشار اسد از قدرت، باعث وخیم تر شدن بحران سوریه شده بود اما با شروع فرآیند مذاکرات با رهبران احزاب کردی، توانسته است بر خویشتنداری خود بیافزاید. علاوه براین، جنگ غزه و رفتار تهاجمی اسرائیل و حمایت آمریکا از آن، باعث سردی نسبی روابط سنتی آمریکا – ترکیه شده است.
بر این اساس، ملاقات جان کری با مقامات ترکیه را می توان با توجه به آموزه های مکتب واقع گرایی نشان دهنده قصد آمریکا مبنی بر حفظ و ارتقای همکاری های امنیتی با ترکیه، ارزیابی کرد. آمریکا در شرایطی قرار گرفته است که متحدان پیشین مانند مصر رویکرد خود را نسبت به آمریکا تغییر داده اند و یا مانند اسرائیل هماهنگی لازم را با واشنگتن ندارند؛ از این رو بسط همکاری های امنیتی و راهبردی با ترکیه ضروری به نظر می رسد. در مقابل، ترکیه نیز در مسائل گوناگون منطقه ای و بین المللی به حمایت آمریکا نیاز دارد. همکاری در حوزه انرژی، مبارزه با تروریسم و پ.ک.ک، تجدید فرآیند الحاق به اتحادیه اروپا، تنظیم مجدد روابط با ناتو، سیاست امنیتی و دفاعی اروپایی، آینده قبرس، عراق و سوریه، تنها برخی از این مسائل حیاتی محسوب می شوند.
علاوه براین، به نظر می رسد که یکی از اهداف مهم جان کری از سفر به ترکیه، تأکید بر اهمیت استراتژیک ترکیه برای غرب و اروپا به خصوص در حوزه های سیاسی – امنیتی باشد. وزیر امور خارجه آمریکا پس از دیدار با مقامات اروپایی به ترکیه رفت؛ از این رو بسیاری این سفر را محرکی برای بهبود روابط ترکیه و اتحادیه اروپا تلقی می کنند. پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، اردوغان پیشنهاد عضویت در پیمان امنیتی شانگهای را مطرح کرد. امری که در تضاد با تعهدات این کشور در چارچوب ناتو قرار دارد.
ترکیه نیز تمایل دارد سفر مذکور، همانند دیدار بیل کلینتون از ترکیه در سال 1999 که موجبات نامزدی این کشور در اتحادیه اروپا را فراهم ساخت؛ برای حل مشکل پیش آمده، راهگشا باشد. اگرچه اتحادیه اروپا به لحاظ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در شرایطی نیست که تصمیم قاطعی در مورد عضویت ترکیه اتخاذ کند.
اگر دولت جدید اوباما با حضور افرادی همچون جان کری، چاک هگل و جان برنان، واقعأ خواستار پیگیری سیاست خارجی عملگرایانه تر در منطقه خاورمیانه باشند؛ در این صورت استراتژی مهار و موازنه سازی در برابر جمهوری اسلامی ایران بر هرگونه ماجراجویی نظامی اولویت خواهد یافت. نتیجه طبیعی چنین سیاستی، نزدیکی هر چه بیشتر آمریکا و ترکیه خواهد بود. به عبارت دیگر، سیاست جدید واشنگتن بهره گیری از سردی روابط سیاسی تهران – آنکارا ناشی از بحران سوریه است. آمریکا در نظر دارد با ایجاد نفاق میان شیعه و سنی، کشورهای بزرگ اسلامی را در مقابل یکدیگر قرار دهد تا از این رهگذر، بدون پرداخت هیچ هزینه ای، به اهداف بلند مدت خود در منطقه که همانا حفظ امنیت و موجودیت رژیم اسرائیل و تحدید قدرت ایران است، دست یابد. استقرار سامانه موشکی پاتریوت در ترکیه نیز در همین راستا قابل تبیین است، چراکه به افزایش سوء ظن ها میان ایران و ترکیه، کمک خواهد کرد.
به رغم اشتراک منافع بنیادی میان آمریکا و ترکیه، این دو کشور در برخی از موضوعات و مسائل منطقه ای، اختلاف نظر های عمیقی با هم دارند. دموکرات های معتدل در آمریکا، مواضع تند آنکارا در بحران سوریه را منشعب از گرایشات فرقه ای و اخوانی حزب عدالت و توسعه تلقی می کنند. در مقابل، مقامات ترکیه نیز، دولت اوباما را به نرمی بیش از حد در بحران سوریه و سستی در ارسال تجهیزات نظامی سنگین به مخالفان و گروه های تروریستی متهم می کنند. در واقع، سیاست صبر و انتظار واشنگتن در قبال بحران سوریه، چندان خوشایند دولتمردان ترکیه نیست. زیرا تداوم بحران مذکور و فرسایشی شدن آن، هدف اساسی حزب حاکم عدالت و توسعه را که همانا خلع بشار اسد از قدرت است کمرنگ می کند.
به طور کلی، واشنگتن و آنکارا نیاز متقابل استراتژیک به یکدیگر دارند. بر این مبنا هر دو کشور در تلاش برای مهیا کردن شرایط جهت تداوم و تعمیق همکاری های خود در ابعاد مختلف هستند، به خصوص با توجه به شرایط حدید حاکم در خاورمیانه که نشأت گرفته از انقلاب های عربی است.