گزارش همایش مشترک پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و انجمن علوم سیاسی ایران با موضوع "دو سال پس از انقلاب 25 ژانویه؛ درس‌ها و دستاوردها"

روز شنبه 5 اسفند ماه 1391 دومین همایش مشترک پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و انجمن علوم سیاسی ایران با موضوع "دو سال پس از انقلاب 25 ژانویه؛ درس‌ها و دستاوردها" در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد. این همایش در دو نشست با حضور اساتید، اعضای انجمن علوم سیاسی ایران، پژوهشگران ارشد و مهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و جمع کثیری از دانشجویان مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد از دانشگاه های مختلف تشکیل شد. 

پیش از آغاز نشست نخست، دکتر کیهان برزگر رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و دکتر سید عبدالأمیر نبوی دبیر همایش و مدیر گروه مطالعات مصر و شمال آفریقای پژوهشکده نکاتی را مطرح کردند. نشست نخست به ریاست دکتر سید جواد صالحی پژوهشگر ارشد پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و استاديار دانشگاه شیراز برگزار شد. آقای فرزاد پورسعید عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی، آقای محمد سلطانی نژاد و آقای اباذر براری پژوهشگران مهمان پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و دانشجویان دکتری در دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداختند. دکتر مجتبی مقصودی رئیس انجمن علوم سیاسی ایران پیش از آغاز نشست دوم نکاتی را مطرح کردند. ریاست نشست دوم را نیز دکتر ماندانا تیشه یار پژوهشگر ارشد مطالعات بین المللی بر عهده داشت. سخنرانان این نشست نیز دکتر مرتضی بَحرانی استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، دکتر عباس خلجی استادیار دانشگاه جامع امام حسین (ع) و دکتر قدیر نصری پژوهشگر ارشد پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و استاديار دانشگاه خوارزمی بودند.

در ابتدا دکتر کیهان برزگر ضمن خوش آمدگویی، به اهمیت جایگاه مصر در معادلات سیاسی- امنیتی منطقه اشاره و بر این نکته تأکید کرد که ائتلاف هر یک از بازیگران منطقه با مصر باعث افزایش وزن معادله قدرت به نفع آن بازیگر در منطقه خواهد شد. وی در دامه سه ویژگی مهم این کشور را مورد توجه قرار داد. نخست، برخورداري از دولت- ملی قوی مانند ایران و ترکیه؛ دوم، داشتن جریان سیاسی و امنیتی قوی در روابط قدرت و سیاست خاورمیانه عربی و سوم، مرجع بودن مصر در جریان اخوان المسلمین در منطقه. بر اساس این ویژگی ها مصر کشوری خاص در منطقه و کلید طلایی نفوذ به خاورمیانه عربی است. دکتر برزگر در ادامه با تأکید بر جابجایی صورت گرفته در ساختار سیاسی- حکومتی سنتی مصر با ساختار جدید در این کشور به ویژگی های مصر سنتی و مصر جدید اشاره کرد. سه ویژگی مهم مصر سنتی شامل "عدم اعتقاد به استفاده از ابزار ایدئولوژی در ساختار حکومت"، "دنبال کردن بازی های منطقه ای در صحنه جهان عرب" و "استوار بودن پایه های حکومت بر محور یک دولت نظامی- امنیتی" است و سه ویژگی مهم مصر جدید نیز عبارتند از: "واردشدن ایدئولوژی به عرصه سیاست مصر"، "تغییر در رویکرد سیاست خارجی از لحاظ تغییر در گرایش مصر سنتی در همکاری با غرب به تمایل مصر جدید به همکاری های منطقه ای" و "تغییر در نهادهای امنیتی مصر و کاهش نقش ارتش و افزایش نقش مذهب".

سپس این استاد دانشگاه در خصوص اهمیت ائتلاف دیگر کشورها با مصر به بیان چهار سناریو پرداخت. نخست، ائتلاف ترکیه و مصر؛ در ظاهر امکان نزدیکی اخوان مصر و ترکیه وجود دارد اما با توجه به برداشت ها و محدودیت های ساختارهای قدرت دو طرف به خصوص ترکیه احتمال نزدیکی دو کشور ضعیف است. دوم، ائتلاف عربستان و مصر؛ علی رغم کمک های گسترده عربستان به مصر و تلاش هایی در جهت عدم نزدیکی ایران و مصر، احتمال نزدکی دو کشور با توجه به ماهیت متفاوت حکومتشان یعنی عربستان "سلفی" و مصر "اخوانی" ضعیف است. سوم، ائتلاف ایران و مصر؛ روابط دو کشور پیچیدگی های خاصی دارد. ایران واقعاً تمایل دارد که به مصر نزدیک شود که این رویکرد، سیاست درستی است. اما مصر به دلیل وجود نهادهای قدرت و نوع نگاه سنتی، تمایلی ندارند که این اتفاق روی دهد. اگر چه دولت مرسی تاکنون تلاش کرده تا روابط دو کشور نزدیک تر شود و امید زیادی هم به نتیجه بخش بودن این تلاش ها وجود دارد.  چهارم، ائتلاف مصر با سایر بازیگران فرامنطقه ای؛ در این خصوص انتخاب نزدیکی با غرب یا شرق مسئله است. بدون تردید غرب با توجه به ویژگی هایی که دارد جذابیت خاصی برای کشورهای عربی منطقه دارد. اما مصر جدید به مسائل هویتی و ایدئولوژیک هم توجه خاصی دارد. اساساً "رویکرد نگاه به شرق" در هر کشور انقلابی تقویت می شود و مصر هم از این چارچوب جدا نیست. به طور کلی سیاست مرسی مبتنی بر تعامل با همه بازیگران است که سیاست هوشمندانه ای است. اما چطور این تضاد ها را بتواند ترکیب کند و به نتیجه برساند، مهم است. 

دکتر برزگر در بخش پایانی سخن خود در خصوص آینده روابط ایران و مصر تأکید کرد که علی رغم باقی ماندن زمینه هایی از رقابت میان دو کشور به ویژه از لحاظ ایدئولوژیک، اما ایران و مصر به عنوان بازیگران مسلط  و کلیدی در قسمت شرق و غرب خاورمیانه به این واقع بینی می رسند که محور روابط را بر منافع متقابل ژئوپلیتیک قرار دهند. بدون تردید همکاری ایران و مصر به عنوان دو دولت- ملی قوی بر پایه های نقش و قدرت منطقه ای آن ها می افزاید. وی در نهایت این نکته را مورد توجه قرار داد که دو کشور بایستی بر رویکردهای منطقه ای برای حل مسائل منطقه ای تأکید کنند.

در ادامه همایش دکتر سید عبدالأمیر نبوی ضمن اشاره به تحولات مهمی که در مصر طی دو سال گذشته رخ داده است به ضرورت بررسی درس ها و دستاوردهای انقلاب 25 ژانویه تأکید کرد. 

سپس دکتر سید جواد صالحی که ریاست نشست نخست را بر عهده داشت ضمن اشاره به مطالعات صورت گرفته در مورد مصر اظهار داشت، تحولات اخیر لزوم بازنگری در متغیرهای داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای را اجتناب ناپذیر کرده است. وی تاکید کرد که انقلاب مصر تاثیرات پایداری بر جای گذاشته است که مستلزم اندیشه ها و سوالات جدیدی می باشد.

آقای فرزاد پورسعید به عنوان سخنران اول با موضوع "انقلاب و ضد انقلاب در مصر جدید" پدیده ضد انقلاب در مصر را با انقلاب های دیگر متفاوت دانست و در این خصوص به سه ویژگی مشترک انقلاب و ضد انقلاب 25 ژانویه اشاره کرد. نخست، نرم و پسا مدرن بودن انقلاب در مقابل انقلاب های سخت کلاسیک؛ وی این ویژگی را که در کل سه مرحله مخملی، رنگی و عربی داشته با شاخص هایی از جمله عدم تغییر در تمامی ساختارها و تمرکز بر تغییر شخص حاکم، استواری بر روی جنبش های نوین و بسیج انقلابی، حضور در پایتخت و میدان های اصلی، تعامل با نیروی سرکوب بر شمرد. در ادامه سرشت نرم انقلاب را موجب شکنندگی، بروز کشمکش و جابجایی بین نیروهای انقلاب و ضد انقلاب دانست. دوم، ماهیت شخصی حكومت مبارک و به تبع تمام خلقی و کثیر القشر بودن موجب شده این فرصت برای برخی از بازماندگان رژیم سابق وجود داشته باشد که به حاکمیت سیاسی جدید مصر بازگردند. سوم، بین المللی بودن به این معنا که انقلاب مصر از یک سو منافع دیگر بازیگران را تحت الشعاع قرار داده و از سوی دیگر منبع الهامی برای دیگر جوامع عربی بوده است. 

در ادامه وی اظهار داشت منازعه روایت ها بر سر دوگانگی انقلاب و ضد انقلاب در مصر جدید دو مرحله را پشت سر گذاشته است. نخست، تا زمان برگزاری همه پرسی قانون اساسی مصر جدید، دوگانه مذکور حول شکاف نظامی گرایی- مدنی گرایی شکل گرفت. دوم، با تائید قانون اساسی مصر جدید شاهد منازعه حول شکاف اسلامی گرایی - مدنی گرایی هستیم. سپس آقای پور سعید به فرضیه خود که گذار از دور نخست به دور دوم که توسط بخش بین المللی ضد انقلاب مصر جدید طراحی شده اشاره کرد. وی در آخر به تلاش کشورهای عربی به خصوص عربستان و امارات جهت تبدیل دوگانه  اقتدارگرایی- آزادی گرایی به دوگانه اسلام گرایی- سکولارگرایی، شیعی گرایی - سنی گرایی اشاره کرد و از آغاز دور سوم منازعه و شکاف بین سلفی ها و اخوانی ها سخن گفت و این امر را  نشان از نرم و ژلاتینی بودن روایت انقلاب و ضد انقلاب دانست. این پژوهشگر ارشد در نتیجه گیری اظهار داشت که با توجه به اینکه هنوز نیروهای انقلابی در مصر به نهاد تبدیل نشده و در حوزه اپوزیسیون قرار نگرفته اند، کشاکش بر سر روایت از انقلابی بودن و ضد انقلابی بودن همچنان ادامه دارد. 

سخنران بعدی آقای محمد سلطانی نژاد با موضوع "نظامیان و انقلاب: تحلیل مناسبات نظامی- مدنی در مصر جدید" بود. وی در ابتدا از حضور پررنگ نظامی ها به عنوان یکی از ویژگی های حکمرانی در کشورهای خاورمیانه یاد کرد و این امر را در دو بخش مستقیم از طریق کودتای نظامی و غیر مستقیم از طریق نهادهایی که میراث حضور نظامیان در سیاست می باشند، بررسی کرد. در پاسخ به چگونگی ارتباط نیروهای نظامی و اقتدار مدنی و ارتباط نیروهای نظامی و جامعه به این پیش فرض اشاره کرد که نظامیان باید نسبت به نهادهای سیاسی پاسخگو بوده و همچنین نیروهای مدنی در عرصه سیاسی باید از اعمال نفوذ نظامیان تا حدی در امان باشند. این پژوهشگر مهمان ضمن توجه به دیدگاه نظریه پردازانی از جمله هانتینگتون و مهران کامروا به دو عامل "حرفه ای گری نظامیان" و "میزان ارتباط ارتش با بدنه جامعه" تاکید کرد. وی در خصوص عامل نخست ضمن اشاره به سیر نزولی کنترل نظامیان در سیاست از 1950 ابراز داشت نه تنها کناره گیری نظامیان از عرصه  سیاسی به اجبار نبوده بلکه امتیازات در سه عرصه  اقتصادی با در اختیار داشتن 30 تا 40 درصد اقتصاد، عرصه  اجتماعی با به دست آوردن وجهه  مثبت و عرصه  امنیت ملی با بر عهده گرفتن نقش اساسی در تعریف سیاست ها، آن ها را به صورت خود خواسته از سیاست کنار زده است. وی در خصوص دومین عامل یعنی میزان ارتباط ارتش با بدنه جامعه، جذب سالانه 12 درصد جمعیت برای خدمت سربازی از یک سو و توانایی استخدام نیروی بیکار در جامعه از سوی دیگر را برای حفظ ارتباط نظامیان با بدنه جامعه اثر گذار دانست. 

وی سپس به دو مرحله ای که ارتش از آغاز انقلاب پشت سر گذاشته، اشاره کرد. نخست، "مدیریت بحران" یعنی از 25 ژانویه تا 10 فوریه که تلاش ارتش برای برقراری ثبات با موضعی مبهم و میانه همراه است. در مرحله دوم یعنی "مدیریت سیاسی" که از 11 فوریه تا برگزاری انتخابات را شامل می شود، اقدامات ارتش را در مواردی همچون قانع کردن مبارک برای کناره گیری از قدرت، پاک سازی شورای عالی نیروهای مسلح از نیروهای وابسته به رژیم سابق و منحل شدن پارلمان کلیدی دانست. اين پژوهشگر در نتیجه گیری با اشاره به اینکه نظامیان موقعیت قبلی خود را حفظ  و حتی ارتقا داده اند، اظهار داشت مناسبات نظامی - مدنی به نفع نیروهای مدنی تغییر نکرده و اتفاقات مصر را بايد تحت تاثیر شکاف هایی دانست که در درون نیروهای نظامی بوده است. وی تاکید کرد که در آینده نظامیان با هدف حفظ منافع اقتصادی، وجهه خود، اثرگذاری و حق وتو در سیاست های دفاعی همواره در حاشیه عرصه سیاسی مصر باقی خواهند ماند. 

در ادامه، آقای اباذر براری به عنوان آخرین سخنران نشست اول با موضوع "بررسی ابعاد و نقش عوامل اقتصادی در وقوع جنبش مردمی" به بیان اظهارات خود پرداخت. وی در ابتدا با مطرح کردن پرسش اساسی در قالب نقشی که اقتصاد در وقوع و آینده جنبش مردمی در مصر داشته است به وجود دو تئوری توقعات فزاینده (منحنی جی) و تئوری محرومیت نسبی اشاره کرد و سپس با بررسی سیر تحولات اقتصادی مصر در طول تاریخ به سیاست سوسیالیستی ناصر و تغییر سیاست ها به سیاست لیبرالی در قالب اقتصاد بازار با روی کار آمدن سادات و مبارک پرداخت. 

این پژوهشگر مهمان در ادامه به بررسی دو عامل داخلی و خارجی در اقتصاد مصر توجه كرد. او ضمن توجه به منابع عمده درآمد مصر از دوران مبارک از جمله درآمدهای تامین شده از کانال سوئز، منابع نفت و گاز، صنعت توریسم و درآمدهای مالیاتی، به طور مشخص به بیان آمار و ارقام در رابطه با مؤلفه های مهم اقتصادی از جمله ضعف صنعت توریسم، کسری بودجه دولت، نقش کشورهای عربی و غربی در کمک رسانی به مصر، میزان بیکاری فزاینده در میان قشر تحصیل کرده نسبت به بیکاری در قشر ضعیف جامعه، کاهش تولید ناخالص داخلی، افزایش سریع و جوان بودن جمعیت، سیر صعودی صادرات و واردات و در ادامه رشد منفی موازنه تجاری، نرخ تورم، افزایش نرخ سود بانکی، افت وضعیت بازار سهام و سیر صعودی بدهی خارجی پرداخت. آقای براری  در نتیجه گیری به آینده اقتصادی مصر در دو بعد داخلی و خارجی اشاره کرد؛ در بعد داخلی ابراز داشت مرسی باید میان سیاست بازار آزاد که از جانب اخوان حمایت می شود و سیاست عدالت محور و منعطف بازار که از جانب طبقه فقیر حمایت می شود یکی را انتخاب کند. در عرصه خارجی نیز به پیگیری سیاست شرق و غرب به صورت توامان از جانب مرسی اشاره و ابراز داشت مرسی خواهان سیاست خارجی مستقلی است.

در پایان نشست اول، سخنرانان به سؤالات حاضرین پاسخ دادند:

آقای براری در پاسخ به سؤالی در زمینه "آینده سیاست خارجی مصر" به وجود جریان هایی از جمله جبهه نجات ملی شامل 26 حزب، جریان ملی گرا، سکولار و لائیک،  اخوان المسلمین و سلفی ها، بازماندگان رژیم گذشته و در نهایت نظامیان اشاره کرد و اظهار داشت جمع شدن منافع این گروه ها آینده سیاست خارجی، اقتصاد، فرهنگ و عوامل دیگر را در مصر تعیین می کند. وی همچنین در خصوص سؤال "موفقیت تجاری و اقتصادی اخوان در مقام سیاستگذار" اینگونه پاسخ داد که اخوان تاکنون از مکانیزم حکومت خارج بود، اما هم اکنون می خواهد شیوه جدیدی را تجربه کند. اینکه شما تاجر موفقی باشید لزوماً به این معنا نیست که سیاستگذار اقتصادی موفقی هم باشيد چون در تجارت شما به منافع خود فکر می کنید. ولی به عنوان سیاستگذار اقتصادی باید منافع گروهای مختلف را هم در نظر بگیرید. البته باید زمان بگذرد تا ببینیم آیا اخوان موفق می شود یا خیر؟.

آقای سلطانی نژاد در پاسخ به سوالی در خصوص "رابطه مصر و آمریکا و تغییرات احتمالی در سیاست خارجی آمریکا نسبت به مصر" مطرح کرد برخی عوامل از جمله نزدیکی با اسرائیل، صحرای سینا، موازنه ای که مصر در مقابل قدرت های منطقه می تواند ایجاد کند برای آمریکا مهم است. در این رابطه که اتفاقات در مصر چقدر مطلوب آمریکا بود دو دیدگاه وجود دارد. اول آنکه، آمریکا در موقعیت از پیش تعیین شده ای قرار گرفت. دوم این است که بحث دموکراتیزاسیون در خاورمیانه در سیاست آمریکا از زمان نومحافظه کاران دنبال شده است و این امر مورد خوشایند آمریکا است. 

آقای پورسعید در پاسخ به سؤال "چرایی برابر دانستن مفهوم نرم و پسا مدرن و جدید بودن نوع جنبش اجتماعی در مصر" ابراز داشت: بحث نرم و پسا مدرن را برابر ندانستم. نرم را به مفهوم پرهیز از خشونت در نظر گرفتم و اینکه انقلابیون در پیشبرد کنش های خود از به کارگیری خشونت تا حد امکان پرهیز کردند. اما پسا مدرن به این معناست که قضیه هویت محور است و نه منفعت محور. در حالیکه از 25 ژانویه امکانی برای ابراز هویت از سوی گروه های اجتماعی و فیس بوکی فراهم شد اما بسیاری از نیروهایی که تشکیلاتشان مجازی نبود و سازماندهی و ایدئولوژی داشتند حاضر نبودند به آن ها بپیوندند. یک موضوع دیگر آنکه انقلاب های مدرن رهبری و تشکیلات دارند در حالیکه انقلاب مصر در قالب مفهوم پسا مدرن و نرم رهبری نداشت و حول برخی ارزشها شکل گرفت. در خصوص جنبش های نوین اجتماعی وی ابراز داشت این ها معطوف به عرصه سیاست نیستند بلکه معطوف به عرصه های اجتماعی، سیاست های هویتی، غیریت و سبک زندگی هستند. در مجموع انقلاب و جنبش اجتماعی بیش از اینکه به گونه های کلاسیک و مدرن نزدیک باشد به گونه های پسا مدرن و نرم نزدیک و شکننده تر است. 

پیش از آغاز نشست دوم، دکتر مجتبی مقصودی در خصوص مسائل خاورمیانه و مصر نکاتی را مطرح کرد. وی مهم ترین مطالبات مردم در سطح خاورمیانه در طول سال های اخیر را برابری خواهی، از حاشیه به متن آمدن، مشارکت در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و همچنین مهم ترین دستاورد منطقه را تضعیف نظام های اقتدارگرا دانست. وي در ادامه به مواردی از جمله توازن شکننده نیروهای حاضر در صحنه سیاسی و غالب نبودن نیروهای اخوان در مصر، خاتمه نیافتن نقش ارتش و امکان بازگشت نیروهای نظامی به پادگان ها، فزاینده بودن مشکل اقتصادی، در هم شکستن انحصار اطلاعاتی خبری دولت ها، منازعه  هویتی بین اسلام خواهی و دموکراسی خواهی اشاره و ابراز داشت هنوز گذارهای داخلی جنبش ها در منطقه و به تبع مصر خاتمه نیافته است.      
           
نشست دوم با ریاست دکتر مانادا تیشه یار برگزار شد. وی در ابتدا ضمن اشاره به اهمیت مطالعه مصر برای ایرانیان، از شباهت های موجود میان دو کشور سخن گفت. این پژوهشگر ارشد با توجه به موقعیت استراتژیک خاص دو کشور در قالب در اختیار داشتن تنگه هرمز و کانال سوئز، پیوند زدن دریای خزر به خلیج فارس و دریای سرخ به دریای مدیترانه، مورد تاخت و تاز قرار گرفتن از سوی اقوام مختلف، داشتن مردمی مقاوم، هم سن بودن دو کشور از جهت تاریخی، بر لزوم شناخت آینده جامعه مصر تاکید کرد.                    
                                                                                        
دکتر عباس خلجی به عنوان سخنران دیگر این همایش با موضوع "انقلاب مصر؛ گذار از اقتدارطلبی نوگرایانه به اسلام گرایی اقتدارطلبانه" به بیان مطالب خود پرداخت. وی در آغاز به ویژگی های ساختاری نظام پیشین از جمله ناکارآمدی طبقه متوسط، عدم وجود آگاهی در افکار عمومی، ضعف فرهنگ سیاسی، وجود مشکلات ساختاری در احزاب سیاسی توجه کرد و این موارد را موجب ناتوانی در تاثیر گذاری بر فرایند سیاسی و استمرار دیکتاتوری و شبه اقتدارگرایی دانست. وي ضمن اشاره به ویژگی اساسی تحولات مصر با ماهیتی بین اصلاح و انقلاب به فعالیت جوانان انقلابی در میدان تحریر از یک سو و گفتگوی پشت پرده میان اخوان در کاخ ریاست جمهوری و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و شورای نظامی برای انتقال قدرت و چگونگی ترکیب و ساختار نظام آینده از سوی دیگر اشاره کرد و با توجه به عدم هماهنگی لازم میان نخبگان سیاسی و توده های مردم، انقلاب را نوعی مصادره از جانب اخوان دانست. 

در ادامه این استاد دانشگاه موفقیت اخوان را در ویژگی هایی همچون سازمان یافتگی نیروهای اسلام گرا، تجربه تاریخی سرکوب، ترور و تبعید در مبارزه با رژیم  و گرایش اجباری به خدمات اجتماعی، انسجام و هماهنگی فکری از لحاظ ساختاری، پیر سالاری و وفاداری به اصالت قدرت، باور به اندیشه خلافت اسلامی، پیگیری سیاست ها از طریق چانه زنی و مذاکرات پشت پرده، تعریف جایگاه فراملی و مرجعیت نهایی برای مرشد عام، تلاش های متناقض برای نزدیکی به ادبیات سیاسی مدرن دانست. وی در نتیجه گیری ضمن اشاره به اینکه اخوان در شرایط متناقضی قدرت را در دست گرفته است، از دوگانگی و نوسان میان مردم سالاری و اقتدار طلبی به عنوان تنگنای اساسی پیش روی اخوان سخن گفت. با توجه به ضرورت وجود فضای دموکراتیک برای رشد نیروها، مواردی همچون شتاب در برگزاری انتخابات، گذاشتن گزینه های غیر دموکراتیک به آراء مردمی از جمله متمم قانون اساسی، کثرت نیروهای سلفی را نشان از ناچاری اخوان در انتخاب اقتدارطلبی در مقابل مردم سالاری برای حفظ و تثبیت قدرت برشمرد و نظام سیاسی آینده را مخلوطی از اسلام گرایی و اقتدارطلبی دانست.         
                                             
در ادامه، آقای دکتر مرتضی بحرانی با موضوع "اسلام گرایی و سکولاریسم: تداوم وضعیت بینابینی درمصر" به ایراد سخنرانی پرداخت. وی ابتدا با نگاهي به گذشته، منازعه سکولاریسم و اسلام گرایی را دیرینه دانست و تاکید کرد این منازعه در آینده نیز استمرار می یابد. سپس با مقایسه ادله عقلی- نقلی- تاریخی در چارچوب سکولارها و اسلام گراها به بیان مورادی در این خصوص پرداخت. وی از منظر عقلی به ادله "اسلام گراها" از جمله ضرورت تشکیل حکومت، طبیعی بودن پیوند دین و سیاست، جامعیت دین اسلام، کسب قدرت در اسلام و ادله "سکولارها" از جمله ثابت بودن اصول دین و متغییر بودن قواعد سیاسی، کثرت گرایی اجتماعی و فرهنگی، استبدادی شدن دین سیاسی توجه کرد.  از منظر نقلی نیز به آیات و روایات مورد توجه دو گروه  اشاره کرد. 

این پژوهشگر ارشد در ادامه بر اساس چارچوب نظری محمد عابد الجابري ضمن اشاره به وضعیت کنونی مصر و شاخص های آن از جمله شکل گیری طبقه متوسط فکری، وجود آگاهی ها، تکثر احزاب شامل اخوان المسلمین- سلفی ها- لیبرال ها- دموکرات ها و سکولارها، بدنه ترکیبی مستقل قضات اسلام گرا و سکولار، وضعیت نظامی ها آنچه که در مصر مطرح است را کسب غنائم دانست. دکتر بحراني در نتیجه گیری به تداوم وضعيت بينابينی در آينده مصر اشاره و ابراز داشت جامعه مصر از وضعیت هماهنگی ایجابی مثبت تهی است و به لحاظ فکری شاهد نوعی ابهام و به لحاظ عملی شاهد آشوب خواهیم بود. وی وضعيت سكولار يا اسلام‌گرای نيم‌بند و ناقص را در اين كشور پیش بینی کرد.   
                                                                                  
دکتر قدیر نصری با موضوع "وزن و دغدغه الازهر در جامعه سیاسی مصر: ضابط، ناظر یا داور؟" به عنوان آخرین سخنران همایش به بیان اظهارات خود پرداخت. وی در ابتدا با تمرکز بر نظریات جیمز روزنا و الکساندر ونت به تلفیق میان برداشت نخبگان حاکم، سیاست داخلی و سیاست خارجی اشاره و برای شناسایی سیاست یک کشور به لزوم تمرکز بر نحوه  ادراک کانون های قدرت تاکید کرد. در ادامه این پژوهشگر ارشد با توجه به نظر میر دال در خصوص وجود جامعه نیرومند و در نتیجه ضعف دولت به شش مورد در قالب منابع و پتانسیل تحرک دانشگاه الازهر اشاره کرد. نخست، هویت و تجربه 1040 ساله؛ دوم، داشتن ساختاری پیچیده با سه تشکل مستقل شامل حوزه، دانشگاه سکولار و مراکز مطالعات دینی؛ سوم، شبکه ملی و بین المللی دانشجویان، استادان و فارغ التحصیلان؛ چهارم، درآمد مکفی حاصل از موقوفات؛ پنجم، استفاده نیروهای لیبرال و چپ از الازهر به عنوان موج شکن در برابر سلفی های رادیکال؛ ششم، گزینش طلاب و محققان بر اساس ضوابط ویژه اشاره کرد. بر این اساس وی تأکید کرد که دانشگاه الازهر با استفاده از این منابع به عنوان یکی از کانون های قدرت، ساختار پیچیده، محکم و بدون رقیبی را در مصر شکل داده است.

این استاد دانشگاه سپس به شش مانع تحرک دانشگاه الازهر اشاره کرد. نخست، همدستی دیرینه با حکومت های سکولار، استبدادی، غربگرا و دوری از استقلال؛ دوم، پدر مآبی و مدعی تشخیص مصلحت بودن؛ سوم، سانسور فرهنگی جامعه و صدور فتوا؛ چهارم، توجه جامعه به اخوان و سلفی ها در انقلاب اخیر مصر؛ پنجم، انشعاب میان هواداران و فارغ التحصیلان؛ ششم، رابطه با غرب و اتهام غرب زدگی تاکید کرد. در ادامه همایش دکتر نصری دغدغه های دانشگاه الازهر را مورد توجه قرار داد. در این خصوص وی به مواردی از جمله اشاعه اعتدال از طریق فاصله گیری از سکولارها و سلفی ها، آموزش ادبیات عرب و تداوم مطالعات اسلامی و مستقل بودن از قدرت سیاسی، حمایت از نهضت ها و جنبش های اسلامی علیه استبداد و استعمار، پاسخ گو کردن نظامیان مصر در روند نهادهای مدنی، تفسیر شریعت و اصرار حکم دینی و تذکر مسئولیت دینی حکام با استناد به سنت خلفای راشدین، نفی خشونت در اعتراضات و تجمعات مردم علیه حکومت، نفی فرقه گرایی، ارتباط با خارجی ها و تعصب مذهبی اشاره کرد. این پژوهشگر ارشد در نتیجه گیری، ضمن اشاره به اینکه دانشگاه الازهر در شرایط  مصر پس از انقلاب، تشکیلات رسوایی بوده و قدرت عمیقی نداشته بر اشاعه اعتدال به عنوان مهم ترین اقدام در آینده تاکید کرد. وی در نهایت جامعه مصر را آبستن حوادث متفاوتی دانست و بیان کرد که جامعه مصر به محض وقوع شرایط مناسب ساختارها از جانب بخش خفته جامعه که با مرسی و اسلام گرایان مخالف اند، تغییر خواهد کرد.                                                                          

در پایان نشست دوم، سخنرانان به سوالات حاضرین پاسخ دادند:

در پاسخ به این سؤال که "با وجود قدمت دانشگاه الازهر، رسوایی چگونه توجیه می شود" دکتر نصری اظهار داشت از آنجائیکه هر زمانه ای روحی دارد و روح زمان ما نیز کرامت انسانی است، بنابراین هر جامعه ای به این امر بی توجه باشد، عقب می ماند. امروز دانشگاه در گفتمان سنتی و ترویج ادبیات عرب و سنی حرفی نمی زند چراکه بحران مصر بحث کرامت است که قالبش دموکراسی است. الازهر مدت های مدید است که به دموکراسی پشت کرده و عواملی همچون تابعیت از دولت، ملحق شدن دیر هنگام به موج انقلاب، عدم داشتن موضعی قاطع در مقابل اسرائیل که عزت عربی را زیر سوال برده، در پرونده خود دارد. به این ترتیب امروز الازهر برای جامعه تشنه کرامت مصر حرف جدی ای ندارد. وی همچنین در پاسخ به این سؤال "هدفمند بودن مردم در زمینه دموکراسی خواهی و نه سکولاریسم در خاورمایانه " بیان کرد: در کشور های جهان سوم منازعات همواره ادامه داشته است، اما باید توجه کرد هر کشوری آمادگی لازم را برای دموکراسی ندارد. دو رکن اساسی دموکراسی "آگاهی با نماد رسانه" و "آزادی با نماد احزاب" است که اگر مخدوش شود، دموکراسی صد مرتبه از دیکتاتوری بد تر است.

یکی از حضار در خصوص "چگونگی جمع شدن اسلام گرایی و سکولاریسم" سؤال کرد که دکتر بحرانی در پاسخ به این سؤال اظهار داشت: اسلام گرایی و سکولاریسم در مصر، هر دو هدفشان رسیدن به قدرت است. منظور از سکولاریسم مرجعیت عقل جمعی در امور مدنی است. از آنجائیکه در آینده نگاه ها از سمت سیاست و قدرت به سمت مردم معطوف می شود و مسلمانان نیز از مرجعیت عقل جمعی برای امور مدنی شان استفاده می کنند، آینده اسلامی بدین گونه است که عقل جمعی مرجع تصمیم گیری ها در حوزه امور مدنی باشد و بر بسیاری از احکام شریعت صحه بگذارد. بدین ترتیب با توجه به تحلیل وضعیت تاریخی گذشته در آینده نزدیک شاهد وضعیت بینابینی می باشیم.

دکتر خلجی در پاسخ به سؤال "چگونگی ارتباط میان اسلام گرایی اقتدار طلب و سکولاریسم" مطرح کرد:  ظاهراً در مصر جامعه مدنی وجود داشته است اما این امر به گونه ای صورت بندی شده بود که به استمرار حاکمیت اقتدارگرایان کمک کرده است. اکنون نیز با انتخابات شتابمند این رویه نهادینه می شود. بنابراین با توجه به فرهنگ سیاسی مصر، فقدان زمینه های لازم برای حاکمیت دموکراسی و روانشناسی نخبگان، اسلام گرایی بیشتر تمایل به اقتدار طلبی دارد. اگر چه ظاهراً اخوان خود را متمایل به ادبیات مدرن نشان داده است، اما تنگناهای موجود میان سکولارها و سلفی ها اخوان را مجبور کرده تا به الزامات ساختاری نظام اجتماعی مصر تن بدهد. اتفاقاً این قضیه از طرف ارتش و نیروهای خارجی مورد استقبال واقع می شود چراکه احتمال افراطی گری و رادیکالیسم آن ها کمتر از نیروهای سلفی است. 

گزارش: منیر حضوری، دبیر گروه مصر و شمال آفریقا و دستیار امور سمینارهای پژوهشکده.