پنج شكست در جنگ هشت روزه اسرائيل عليه غزه
رژيم صهيونيستي عصر روز چهارشنبه 24 آبان به طور غافلگيركننده به باريكه غزه حمله هوايي كرد و يكي از فرماندهان عاليرتبه واحدهاي عزالدين قسام به نام احمد الجعبري را به شهادت رساند و چند تن از غيرنظاميان فلسطيني را نيز به خاك و خون كشيد. حملات هوايي ناگهاني اسرائيل به اين نقطه ختم نشد، بلكه دهها پرواز عملياتي جنگندههاي ارتش اسرائيل مناطق گوناگوني از غزه را هدف گرفت. ساعاتي پيش از شروع عمليات هوايي اسرائيل در باريكه غزه مقامات دولت مصر كه طي هفتههاي پيش از اين عمليات با جنبش حماس و دولت اسرائيل براي دستيابي دو طرف به يكي متاركه طولاني مدت رايزني و مذاكره ميكرد، به رهبران جنبش حماس در باريكه غزه اطلاع دادند كه اسرائيل براي برقراري آتشبس طولاني مدت اعلام آمادگي كرده است. ايهود باراك وزير دفاع رژيم صهيونيستي نيز صبح روز چهارشنبه و چند ساعت پيش از شروع حملات هوايي اسرائيل به غزه اعلام كرد كه اسرائيل برنامه خاصي براي اجراي عمليات نظامي عليه نوار غزه در دست ندارد. چند ساعت پس از حاكم شدن فضايي از خوشبيني نسبت به احتمال موفقيت رايزنيهاي دولت مصر، جنگندههاي ارتش اسرائيل در يك اقدام غافلگيركننده دهها هدف را در نوار غزه بمباران كردند كه در يكي از آنها احمد الجعبري فرمانده عاليرتبه واحدهاي عزالدين قسام به همراه دستيارش و فرزند نوجوانش را به شهادت رساند. بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي و مقامات ارتش اسرائيل چند ساعت پس از اين حملات هوايي اعلام كردند كه اسرائيل موفق شد 80 درصد از توان نظامي جنش حماس را نابود كند. ايهود باراك وزير دفاع اسرائيل نيز بيآنكه اشارهاي به اظهارات خود در صبح همان روز داشته باشد طي مصاحبهاي اعلام كرد كه تلآويو عمليات هوايي خود را عليه آنچه وي مراكز فرماندهي و انبار ذخيره سلاح و سكوهاي پرتاب موشك تروريستهاي حماس توصيف كرد آغاز كرده و اين عمليات اسرائيل متناسب با چگونگي عكسالعمل فلسطينيها ارتقا خواهد يافت.
از سوي ديگر فرماندهان ارتش صهيونيستي نام عمليات جديد اسرائيل را «ستون خيمه» (اشاره به يك داستان اسطورهاي يهوديان هنگام تبعيد در صحراي سينا) نامگذاري كرد و در پاسخ به پرسش خبرنگار شبكه الجزيره كه پرسيد چرا مقامات اسرائيل به وعدههاي خود به مقامات مصري احترام نگذاشتند گفت: نيرنگ يكي از فرمولهاي جنگ است و اين عمليات تا قطع كامل موشكپراكني جنبش حماس عليه شهرهاي اسرائيل ادامه پيدا خواهد كرد. در سوي ديگر جبهه، جنبش حماس، جهاد اسلامي و ديگر سازمانهاي فلسطيني طرفدار خط رويارويي با اسرائيل با تشكيل يك شوراي واحد فرماندهي خود را براي رويارويي باز آماده كرده و يك ساعت پس از شروع حملات هوايي رژيم صهيونيستي، دهها موشك و راكت را به مناطق گوناگون اسرائيل شليك كردند. سخنگوي واحدهاي عزالدين قسام در يك واكنش به اين حملات غافلگيركننده رژيم صهيونيستي اعلام كرد كه اسرائيل با اين حملات ددمنشانه درهاي دوزخ را به روي خود گشود. وي گفت واحدهاي عزالدين قسام در واكنش به اين حملات اسرائيل از تجهيزات و موشكهاي جديد استفاده خواهد كرد. واحدهاي عزالدين قسام و در عمل اين تهديد سخنگوي خود را عملي كردند و تا صبح روز پنجشنبه 25 آبان حدود يكصد راكت و موشك را به شهرهاي اسرائيل و مناطق حياتي اين رژيم شليك كردند.
به لحاظ سياسي و در واكنش به اين عمليات هوايي اسرائيل عليه باريكه غزه قطببندي سنتي كشورها و قدرتهاي گوناگون جهان و منطقه يكبار ديگر شكل گرفت، به استثناي پارهاي از پايتختهاي كشورهاي انقلاب كرده عرب و به طور مشخص قاهره و رئيس جمهور اسلامگراي آن يعني محمد مرسي شكل گرفت. ايالات متحده امريكا از زبان خانم سوزان رايس نماينده ايالات متحده امريكا در سازمان ملل تصريح كرد كه اسرائيل حق دارد از خود در برابر موشكپراكني سازمانهاي تروريستي در نوار غزه دفاع كند. فرانسه، انگليس و آلمان مبادرت به اتخاذ موضع مشابه واشنگتن كردند. كشورهاي ايران، مصر، تركيه، تونس، ليبي و يمن به طور مشخص و بسياري از كشورهاي محافظهكار عرب به گونهاي ملايم اقدام اسرائيل را محكوم كردند. در اين ميان موضع دولت مصر و واكنش سريع محمد مرسي رئيس جمهور اين كشور جلب توجه ميكند. وي بلافاصله سفير مصر را از اسرائيل فراخواند و به نماينده مصر در سازمان ملل متحد فرمان داد درخواست مصر را براي تشكيل اجلاس اضطراري شوراي امنيت به منظور رسيدگي به اين تجاوز جديد اسرائيل مطرح كند. محمد مرسي در پيام خود قربانيان اوليه حملات هوايي رژيم صهيونيستي به باريكه غزه را «شهيد» ناميد و به خانواده آنان تسليت گفت. محمد مرسي همچنين به هشام قنديل نخستوزير مصر مأموريت داد كه روز جمعه 26 آبان در رأس يك هيأت بلندپايه از باريكه غزه ديدار كند و از نزديك در جريان وقايع حملات هوايي اسرائيل قرار گيرد. بدينترتيب دولت جديد مصر با اتخاذ مواضع جسورانه نشان داد كه كشور مصر در مقايسه با دوره مبارك بكلي تغيير كرده و رژيم صهيونيستي از محاسبه معادله جديد منطقهاي عاجز بوده است. براي فهم تفاوت ماهوي موضع كنوني مصر و موضع اين كشور در قبال جنگ دامنهدار رژيم صهيونيستي در جنگ «سرب فشرده» در سال 2008 كافي است اشاره كنيم كه خانم سيوي ليوني وزير خارجه وقت رژيم صهيونيستي يك روز پيش از شروع عمليات سرب فشرده اسرائيل عليه نوار غزه از قاهره ديدار كرد و از همين پايتخت تصميم اسرائيل را براي شروع جنگ عليه فلسطينيها در باريكه غزه اعلام كرد.
جنگ دامنهدار اسرائيل عليه نوار غزه پس از 8 روز و در اثر تقاضاي دولت بنيامين نتانياهو و ميانجيگري دولت مصر روز چهارشنبه يكم آذرماه با تحقق شرايط جنبش مقاومت حماس و جهاد اسلامي پايان يافت.
مقدمه فوق تصويري كوچك از رويدادهاي نظامي و سياسي مربوط به جنگ جديد اسرائيل عليه باريكه غزه را ترسيم ميكند. هدف نگارنده ارزيابي ابعاد گوناگون جنگ اسرائيل عليه فلسطينيها و در شرايط كنوني و اينكه كدام يك از طرفها توانست شرايط خود را به طرف مقابل تحميل كند:
دولت بنيامين نتانياهو پيش ار شروع جنگ عليه جنبش حماس دستخوش بحران سياسي شديدي شده بود. نتانياهو براي غلبه بر اين بحران، انتخابات زودرس پارلماني را مطرح كرد تا اكثريت نسبي پارلماني خود را حفظ كند، زيرا حزب كاديما شريك نتانياهو در دولت وحدت ملي از ادامه شراكت سياسي با دولت كنوني خودداري كرد. بنابراين نتانياهو براي حفظ اكثريت پارلماني خود در انتخابات آينده با اينگدور ليبرمان وزير خارجه كنوني و رهبر حزب افراطي « اسرائيل خانه ماست» به وحدت دست يافت تا ديگر رقباي سياسي خود را به حاشيه براند. نتانياهو براي افزايش ضريب موفقيت خود در انتخابات به فكر راهاندازي جنگ كوبنده، محدود و تعيين كننده عليه جنبش حماس و جهاد اسلامي در باريكه غزه افتاد تا با پيروزي در اين جنگ و سركوب فلسطينيها سهام انتخاباتي خود را بالا ببرد. بنيامين نتانياهو از دستيابي به پيروزي قطعي در اين جنگ اطمينان داشت. شايد به همين دليل در شامگاه روز چهارشنبه 26 آبان ماه ايهود باراك وزير دفاع رژيم صهيونيستي در يك مصاحبه تلويزيوني با شبكه دو اسرائيل اعلام كرد كه ارتش متبوعش موفق شد 80درصد از زيرساختهاي قدرت نظامي جنبش حماس را نابود كند، اما رويدادهاي بعدي به طور كلي اين ادعاي رژيم صهيونيستي را نقش بر آب كرد، زيرا واحدهاي عزالدين قسام و ديگر نيروهاي شبه نظامي اتاق عمليات مشترك ايجاد كردند و سخنگوي واحدهاي عزالدين قسام اعلام كرد كه اسرائيل درهاي جهنم را به روي خود گشود، بلافاصله پس از اين اظهارات فرمانده نظامي عزالدين قسام، دهها موشك و راكت در شهرهاي اسرائيل فرود آمد. واكنش واحدهاي نظامي فلسطين روز به روز ابعاد گسترده به خود گرفت و به نقطه اوج رسيد. نقطه اوج شليك موشك والفجر 5 با برد 70 كيلومتر به شهرهاي تلآويو و قدس بود. مقامات اسرائيل از اين تحول كيفي در چگونگي واكنش فلسطينيها دچار شوك شدند. بدينترتيب زندگي روزانه 5/2 ميليون شهروند اسرائيلي فلج شد و آنها ناگزير بودند در پناهگاهها زندگي كنند در نتيجه اولين هدف دولت نتانياهو براي بالا بردن سهام انتخاباتي خود با شكست قطعي مواجه شد.
مقامات رژيم صهيونيستي به طور رسمي در آغاز جنگ اعلام كردند كه يكي از هدفهاي ارتش اسرائيل افزايش توان بازدارندگي نيروي مسلح اسرائيل است. آنها رسماً در همين اظهارات رسمي به ناكامي رژيم صهيونيستي در جنگ ژوئيه 2006 عليه حزب اله لبنان در مقوله حفظ بازدارندگي نيروي مسلح خود اذعان كردند. در نتيجه ترميم در جبهه ارتش اسرائيل و بازسازي قدرت بازدارندگي اين ارتش بخش جدايي ناپذير از هدفهاي اسرائيل در جنگ جديد عليه فلسطينيها بود. اسرائيل پيش از شروع عمليات «ستون خيمه» براي اطمينان از موفقيت قطعي اين عمليات اقدام به اجراي چند عمليات درونمرزي در طول مرز مشترك با باريكه غزه عليه تونلهاي زيرزميني فلسطينيها و يك عمليات برونمرزي عليه مركز صنعتي يرموك واقع در حومه خارطوم پايتخت سودان كرد. رژيم صهيونيستي مدعي شد كه اين واحد صنعتي سودان مشغول مونتاژ موشكهاي ساخت ايران براي انتقال به باريكه غزه بود. همين عمليات برون مرزي اسرائيل كه دو ماه پيش از شروع جنگ «ستون خيمه» به اجرا درآمد نشان داد كه رژيم صهيونيستي براي انجام عمليات نظامي گسترده عليه باريكه غزه از قبل برنامهريزي كرده بود و ادعاهاي مقامات رژيم تلآويو مبني بر اينكه اين جنگ اسرائيل در اثر ادامه موشك باران شهرهاي اسرائيلي از سوي فلسطينيها به وقوع پيوست كاملاً نادرست بود. اسرائيل در حوزه بالا بردن توان بازدارندگي ارتش صهيونيستي با شكست بيسابقه مواجه شد، زيرا مفهوم افزايش قدرت بازدارندگي ارتشها اين است كه طرف مقابل از انديشه ورود در جنگ كاملاً فاصله گرفته و تسليم اراده ارتش برتر شود. اين اتفاق نه تنها به وقوع نپيوست، بلكه برعكس نيروهاي مقاومت فلسطين در باريكه غزه با برقراري موازنه وحشت در جنگ موفق شدند قدرت بازدارندگي خود را افزايش داده و قدرت بازدارندگي ارتش صهيونيستي را مختل كنند.
رژيم صهيونيستي از دوره جنگ ژوئيه 2006 عليه لبنان و جنگ روزهاي پاياني سال 2008 عليه فلسطينيها در باريكه غزه براي غلبه بر قدرت موشكي نيروهاي مقاومت چه در لبنان و چه در فلسطين، طرح گسترده «گنبد آهنين» را به يك پروژه نظامي فوري تبديل كرد و صدها ميليون دلار براي موفقيت اين پروژه نظامي هزينه كرد. مقامات رژيم صهيونيستي اين پروژه را با بلندپروازي بيشتر دنبال ميكردند. امريكا نيز در اين پروژه به اسرائيل كمك فراوان كرد. بلندپروازي ارتش اسرائيل اين بود كه «گنبد آهنين» بتواند در جنگ دامنهدار بعدي اسرائيل عليه تأسيسات اتمي ايران كارآمدي خود را نشان دهد. در واقع ارتش رژيم صهيونيستي، به جنگ عليه باريكه غزه به مثابه ماكت كوچكي از يك جنگ دامنهدار عليه يك قدرت بزرگ منطقهاي نظير ايران مينگريست. اما در عمل نتايج مأموريت گنبد آهنين بسيار يأسآور بود. مأموريت گنبد آهنين اين است كه سيستم راداري نيروي مسلح هنگام رديابي يك موشك شليك شده از مناطق دوردست و با هدف فرود در حوزه استحفاظي اسرائيل به گنبد آهنين فرمان شليك ضدموشك ميدهد تا با تعقيب موشك دشمن آن را پيش از رسيدن به مقصد منفجر كند. اين پروژه علاوه بر گراني تجهيزات آن ناگزير است به راكتهاي مثلاً كاتيوشا نيز موشك ضدموشك شليك كند كه بسيار گران است. به گفته يكي از ژنرالهاي اسرائيلي، اين مانند آن ميماند كه شما يك مگس را با يك گلوله توپ سنگين هدف قرار دهيد. به اعتراف ژنرالهاي ارتش اسرائيل، گنبد آهنين در خوشبينانهترين وضعيت موفق به نابودي حدود 25 تا 30درصد موشكها و راكتهاي فلسطينيها در عمليات «ستون خيمه» شد. شكست رواني ارتش اسرائيل كه در اثر ناكارآمدي گنبد آهنين صورت گرفت از شكست عملياتي آن بيشتر بود، زيرا بخش قابل توجهي از عمليات نظامي آفندي اسرائيل با اين اميد سامان گرفته بود كه حوزه شهري اسرائيل در اثر اقدام به موقع گنبد آهنين از معادله نظامي جنگ خارج بوده و ارتش رژيم صهيونيستي ميتواند بدون هراس از واكنش نيروي مقابل به هدفهاي تعيين شده بزرگ دست يابد.
جبهه داخلي اسرائيل براي نخستين بار در طول حيات رژيم صهيونيستي دچار ناامني شديدي شد. چنانكه ميدانيد وسعت سرزمين فلسطين تاريخي بسيار ناچيز بوده و به حدود 28 هزار كيلومتر مربع ميرسد. اسرائيل به دليل محدوديت شديد جغرافيايي از داشتن عمق استراتژيك محروم است. اين محدوديت منجر به آن شده است كه ارتش رژيم صهيونيستي همواره روي اصل انتقال چالش و جنگ به حوزه استحفاظي حريف و دور كردن جبهه داخلي از هر گونه مناقشه تاكيد كرده و ميكند، از اين اصل غيرقابل مناقشه اصل ديگري در دستور كار استراتژيستهاي رژيم صهيونيستي قرار گرفته و آن اينكه جنگهاي اسرائيل عمدتاً بايد روي اصل غافلگيري، كوتاه بودن مدت زمان آن، و قدرت ويرانگري آن از طريق بارش قدرت فائقه آتش روي جبهه حريف استوار باشد، به همين دليل ميبينيم كه تمامي جنگهاي اسرائيل عليه همسايگان عربش تا آن اندازه كوتاهمدت بوده كه تعداد روزهاي آن از انگشتان دو دست فراتر نرفته است. اسرائيل در آخرين جنگهاي خود (جنگ ژوئيه 2006 عليه لبنان، جنگ دسامبر 2008 و ژانويه 2009 عليه باريكه غزه و جنگ نوامبر 2012 باز هم عليه غزه) از خطر قرمز مدت زمان جنگها عبور كرده و به مرز خطرناكي رسيد. جنگ 33 روزه عليه حزب اله لبنان، ارتش اسرائيل را در معرض فرسايش شديد قرار دارد. جنگ 2008 عليه باريكه غزه 21 روزه شد و جنگ اخير به دليل پيشقدمي تلآويو براي برقراري آتشبس تنها 8 روز به طول انجاميد، اما تفاوت جنگ اخير اين بود كه جبهه داخلي اسرائيل براي نخستين بار طعم جنگ را چشيد و اين موجب شد كه مقامات رژيم صهيونيستي پس از فرود اولين موشك والفجر 5 به تلآويو در سومين روز جنگ به امريكا متوسل شود تا از طريق مصر آتشبس برقرار شود. مقامات رژيم صهيونيستي كه تا چندي پيش حتي حاضر به وارد كردن جنبش حماس در هر معادله سياسي نبود در جنگ اخير ناچار شد با واسطهگري مصر، اين جنبش را عملاً به رسميت شناخته و با آن قرارداد تفاهم درباره برقراري آتشبس منعقد كند. اسرائيل همه امتيازات مربوط به اين آتشبس را به جنبش حماس داد تا از آسيبپذيري جبهه داخلي جلوگيري كند. اين موضوع متضمن پيامهايي براي حريفان محلي و منطقهاي اسرائيل است و آنها به خوبي از اين پيامها بهرهگيري كردند. يعني تلاش براي طولاني كردن مدت زمان جنگ و شكست دادن اسرائيل در اين موضوع است. بنيامين نتانياهو به اتفاق دو شريك سياسياش (ايهود باراك وزير دفاع و اينگدور ليبرمان وزير خارجه) روز چهارشنبه يكم آذرماه هنگامي كه در تلويزيون رسمي اسرائيل براي اعلام پذيرش آتشبس مصاحبه كردند، روي نكته فوق به اشاره و حتي به صورت آشكار انگشت گذاشتند. نتانياهو گفت: اگر چه تعدادي از شهروندان انتظار اقدام بيشتري از ما داشتند، اما دولت اسرائيل براي حفظ وحدت جبهه داخلي به صورت حكيمانه اقدام كرد و اين تفاهمنامه را به امضا رساند.
اسرائيل از طريق راهاندازي جنگ عليه باريكه غزه از شرايط پيراموني خود و جهان عرب تفسير نادرستي كرده بود. باور اسرائيل اين بود كه دولت محمد مرسي هنوز از گرد و غبار انقلاب و رويدادهاي پس از آن رنج ميبرد. سوريه به شدت مشغول و گرفتار اوضاع داخلي خود است. اردن شرايط اوليه بهار عرب را تجربه ميكند و بالاخره ايران در سايه تحريمها و محاصره دست و پا ميزند. بنابراين ارتش صهيونيستي ميتواند جنبش حماس را در سايه سكوت و بيتفاوتي جهان عرب و جهان اسلام قلع و قمع كند. اين رويا نه تنها تحقق نيافت، بلكه رژيم صهيونيستي براي برقراري آتشبس به مصر و دولت اسلامگراي آن متوسل شد و موقعيت دولت حماس را در باريكه غزه عملاً مستحكمتر كرد، زيرا جنبش حماس در چهار حوزه نظامي، سياسي، جبهه داخلي و جنگ رسانهاي توان بالايي از يك مديريت موفق از خود نشان داد. به اظهارات خانم سيوي ليوني وزير خارجه پيشين اسرائيل و رهبر حزب جديد جنبش در انتقاد از عملكرد بنيامين نتانياهو گفت: نتانياهو قبل از جنگ با يك دولت ضعيف فلسطيني (دولت محمود عباس) و يك جنبش تروريستي به نام حماس مواجه بود، اما پس از اين جنگ با دو دولت مواجه است. يكي در راماله و ديگري در غزه. دولت اسلامگراي محمد مرسي در مصر نيز براي اسرائيل در موضوع برقراري آتشبس نقش چتر نجات را ايفا كرد. برخلاف انتظار دولت مصر «تجاوز» به باريكه غزه را محكوم كرد. به خانواده شهداي جنگ غزه اداي احترام كرد و هشام قنديل نخستوزير خود را براي اعلام همبستگي با مردم به باريكه غزه اعزام كرد. نمايندگان وزراي خارجه كشورهاي عربي به صورت دستهجمعي و به اتفاق داود احمد اوغلو وزير خارجه تركيه به نوار غزه سفر كردند. تظاهرات اعتراضآميز پايتختهاي جهان عرب و اسلام را فراگرفت. اين موج همدردي با ملت فلسطين آنقدر بالا رفت كه سقف مطالبات جنبش حماس را براي پذيرش آتشبس بالا برد. رژيم صهيونيستي براي مقابله با اين صفبندي و همدردي جهان عرب (اينبار هم ملتها و هم دولتها) دست به اقدام مشابه زد و متحدان خود را براي سفر به تلآويو دعوت كرد تا انزواي خود را پنهان كند. سفر وزراي خارجه امريكا، آلمان، انگليس و ... به تلآويو متضمن اين پيام بود كه اسرائيل نيز تنها نيست.
جنگ اسرائيل عليه باريكه غزه متضمن يك پيام مهم ديگري بود كه براي آينده خاورميانه و در ارزيابي رويكرد كشورهاي انقلابكرده عرب بسيار مفيد و حتي تعيينكننده است. پيام مزبور اين است كه سرنگوني رژيمهاي عرب لزوماً دربرگيرنده اين نتيجه نخواهد بود كه جانشينان اين رژيمها، براي بقاي خود و براي حفظ روابط خود با ايالات متحده امريكا با موضوع مناقشه اعراب و اسرائيل وداع خواهند كرد. در نتيجه و در يك كلام ميتوان گفت كه رژيم صهيونيستي در جنگهاي پيشين با اعتراضهاي شديد افكار عمومي جهان عرب مواجه ميشد، اما از موضع رياكارانه رژيمهاي عرب اطمينان داشت. اكنون موضوع بكلي دگرگون شده و كشورهاي انقلاب كرده عرب هم در سطوح مردمي و هم در سطح رژيمها وحدتنظر و عمل ديده ميشود و اين مسئله ميتواند معادله سنتي حاكم بر مناقشه اعراب و اسرائيل را به سود ملتهاي مسلمان خاورميانه و مسئله فلسطين دگرگون كند.
به نظر ميرسد رژيم صهيونيستي با محاسبه پيامدهاي جنگ غزه به اين نتيجه خواهد رسيد كه تا اطلاع ثانوي از هرگونه ماجراجويي جديد چه در حوزه پيرامونياش و چه در قلمروهاي منطقهاي پرهيز خواهد كرد. نشانههاي اين جمعبندي از هم اكنون قابل ملاحظه است. رژيمي كه تا پيش از جنگ غزه از ماجراجويي بزرگي به نام جنگ عليه تأسيسات اتمي ايران سخن به ميان ميآورد. پس از جنگ غزه زبان در كام فرو برده و به موضوع تلاش براي جلوگيري از قاچاق سلاح ايران به باريكه غزه قناعت كرده است.
نویسنده
سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)
سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.