بحران سوریه و تاثیر آن بر قدرت نرم ترکیه
نزدیکی بیش از حد رهبران ترکیه به آمریکا و غرب برای حل بحران سوریه و عدم همکاری با کشورهای مهم منطقه در حل مسالمت آمیز این بحران، می تواند قدرت نرم این کشور را هم در داخل و هم در سطح منطقه به چالش کشیده و از اعتبار و مشروعیت حزب عدالت و توسعه در نزد افکار عمومی این کشور و ملت های منطقه بکاهد.
موفقيت حزب اسلام گرای عدالت و توسعه در انتخابات سال 2002 (با کسب 3/34 درصد آرا)، انتخابات 2007 (با کسب 6/46 درصد آرا) و در انتخابات 2011 (با کسب 9 /49 درصد آرای) نتیجه قدرت نرمی بود که این حزب در داخل و خارج از این کشور در تعامل با مشکلات مورد استفاده قرار داده بود.
حزب عدالت و توسعه در یک دهه گذشته در راستای سیاست نرم خود در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی توانسته است اعتبار و جایگاه خود را افزایش دهد. در "سطح داخلی" با انجام اصلاحات و توسعه آزادي ها و دمكراسي، كاهش نقش نظاميان در سياست، اعطاي حقوق بيشتر به اقشار قومي و مذهبي و برخورد تسامحی با تمامی گروه ها و اقلیت ها، ارائه یک عملکرد اقتصادی موفق، در "سطح منطقه ای" بر اساس استراتژی "به صفر رساندن مشکلات با همسایگان" توانسته روابط خوبی را با تمامی کشورهای منطقه برقرار کند، و در "سحطح بین المللی" نیز با شکستن حصارهای گذشته و گذر از سیاست بسته به سیاست باز و حضور قوی در صحنه سیاست منطقه ای و بین المللی، توانسته است اعتبار و جایگاه این حزب را در نزد افکار عمومی داخل و مردم منطقه به شکل قابل توجهی بالا ببرد. این موفقیت ها نه تنها به اعتبار ترکیه در منطقه افزوده است، بلکه این کشور را به کنشگری فعال و تاثیر گذار نیز تبدیل کرده است.
اما بحران سوریه در سال 2011 و حمایت این کشور از مخالفان دولت سوریه و همچنین همگامی با غرب در قبال تحولات این کشور، استراتژی "به صفر رساندن مشکلات با همسایگان" این کشور را به "تنش با همسايگان" سوق داد.
بحران سوریه تا به امروز، قدرت نرم این کشور را به طور جدی به چالش کشیده است. شاید برای رهبران حزب عدالت و توسعه هرگز قابل پیش بینی نبود که قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای چون ایران، روسیه و چین به طور جدی در کنار سوریه بایستند و اجازه ندهند تا سناریوی لیبی در سوریه نیز تکرار شود.
بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که، تركيه پس از آغاز خيزش هاي مردمي در شمال آفريقا، وارد يك مرحله جديد در سياست خارجي، خود شده است و سعی دارد، به عنوان يك بازيگر جهاني وارد عرصه شود و از رقباي منطقه ای خود یعنی ایران، عربستان و مصر پيشي گيرد. برخي ديگر از كارشناسان نیز بر اين عقيده اند كه روند سياست خارجي جديد تركيه، حركت در راستاي روياي امپراتوري عثماني است و بروز يك قدرت نوظهور در منطقه در مجاورت مرزهاي روسيه و ايران براي آمريكا و ناتو نيز پرجاذبه است.
بدین ترتیب می توان گفت، سیاست ترکیه در قبال سوریه که بیشتر با همراهی آمریکا و غرب صورت می گیرد بر استراتژی قدرت نرم این کشور برای نفوذ در کشورهای منطقه تاثیر جدی دارد. پیش از این تحولات، رهبران حزب عدالت و توسعه با برقراری روابط بسیار نزدیک با روسیه و ایران، در حل بسیاری از مشکلات منطقه با آنان همکاری می کردند، اما رفتار ترکیه در قبال تحولات سوریه موجب گسست این پیوندها شده است.. در حقیقت نزدیکی بیش از حد ترکیه به آمریکا برای حل بحران سوریه می تواند فرصت های مناسب برای نزدیک شدن به جهان عرب و اسلام را از بین ببرد.
رهبران حزب عدالت و توسعه نباید از یاد ببرند که، بخش عمده ای از رای دهندگان ترکیه به دلیل سیاست های مستقل این حزب در قبال آمریکا و اسرائیل به آن رای داده اند. بنابراین در صورت اقدام احتمالی نظامی غرب علیه سوریه به بهانه دفاع از مردم سوریه و همراهی ترکیه با غرب، در حالی که رهبران این کشور در قبال تحولات بحرین سیاست صبر و سکوت را پیشه کرده اند، می تواند به اعتماد مردم این کشور نسبت به این حزب ضربه بزند. این امر همچنین می تواند دستاوردهای یک دهه تلاش حزب عدالت و توسعه برای بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی این کشور را با چالش مواجه کند.
سرانجام اینکه موفقیت های حزب عدالت و توسعه طی یک دهه گذشته ناشی از بهره گیری رهبران این حزب از قدرت نرم به جای استفاده از قدرت سخت در برخورد با مسائل داخلی، منطقه ای و بین المللی بوده است. اما بحران سوریه و سیاست های ترکیه در قبال این بحران که سبب ایجاد تنش این کشور با قدرت های منطقه ای شده ، منافع این کشور را با تهدیدی جدی مواجه ساخته است.