نقش کاندیدای معاونت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
مردم آمریکا هنگامی که در انتخابات ریاست جمهوری به پای صندوق های رأی می روند عملاً به دو نفر رأی می دهند. یعنی فرد کاندیدای ریاست جمهوری و فردی که در مقام معاون او است. آنچه جهت رأی را تقریباً به طور کامل مشخص می سازد نظر رأی دهندگان به کاندیدای ریاست جمهوری است. اما تعیین اینکه چه کسی معاون و یا نفر دوم باشد از اهمیت ویژه و متمایز کننده ای برخوردار است.
هرچند که مردم آمریکا معیار رأی خود را فرد معاون قرار نمی دهند اما اینکه چه کسی به وسیله کاندیدای ریاست جمهوری به عنوان نفر دوم برگزیده شود به جهاتی از اهمیت و اعتبار برخوردار است. پس اهمیت فرد معاون نه به جهت تأثیر اولیه بلکه به جهات ثانویه می باشد.
در طول تاریخ آمریکا فرد انتخاب شده به عنوان معاون هیچگاه معادلات حاکم بر انتخابات را دچار تحول نمی کند بلکه تائید کننده و یا تثبیت کننده روند کلی استراتژی انتخاباتی فرد خواهان کسب مقام ریاست جمهوری است. علت وجودی معاون برای این است که در صورت مرگ و یا ناتوان شدن کاندیدایی که رئیس جمهور می شود او جایگزین گردد و مدت باقی مانده از چهارسال را طی کند. به همین روی بالاترین و متمایزترین معیاری را که مردم از کاندیدای ریاست جمهوری انتظار دارند این است که فردی که به عنوان معاون انتخاب می شود قابلیت لازم را در صورت لزوم برای کسب مقام ریاست جمهوری داشته باشد.
با توجه به این واقعیات است که غالباً کاندیداهای ریاست جمهوری فردی را به عنوان معاون انتخاب می کنند که باعث خدشه دار شدن و یا تضعیف موقعیت انتخاباتی فرد کاندیدای ریاست جمهوری نشود. این موضوعی است که هر فرد کاندیدا در وهله اول در نظر دارد. در وهله دوم توجه معطوف می شود به اینکه چگونه کاندیدای معاونت می تواند به برنده شده "کاندیدای ریاست جمهوری" کمک کند. پس در درجه اول نگاه معطوف به این نکته است که فردی به عنوان معاون کاندید شود که ایجاد کننده هزینه برای کاندیدای ریاست جمهوری نباشد. زمانیکه این مهم از نظر کاندیدا محرز شد حال توجه متوجه این نکته می شود که چه ویژگی هایی فرد معاون باید داشته باشد که به بهترین نحو به تداوم موقعیت کاندیدای ریاست جمهوری کمک کند.
البته زمانی این موضوع حادث می شود که کاندیدای مقام ریاست جمهوری متوجه می شود وضعیت موجود به گونه ای است که احتمال باخت او بیش از پیروزی است و اینکه امید ورود به کاخ سفید در برابر او نیست. در این صورت او ممکن است برای اینکه روزنه ای از امید برای خود بوجود آورد به اقدامی نامطمئن متوسل شود. به طوری که او فردی را به عنوان معاون انتخاب می کند که از یک سو پایگاه حزبی خود را با ایجاد اشتیاق، فعال کند و از سویی دیگر استنباطات و معادلات خاص حاکم در فضای انتخاباتی را دچار شوک کند.
این عملاً همان کاری بود که در انتخابات 2008 کاندیدای جمهوریخواه به آن متوسل شد. در اوج بحران اقتصادی و در شرایطی که تمامی شاخص های تعیین کننده نتایج انتخابات به نفع کاندیدای دموکرات باراک اوباما بود و اتفاق نظر وجود داشت که امیدی به پیروزی جمهوریخواهان نیست، برخلاف انتظار جان مک کین به انتخابی روی آورد که هیچکس انتظار آن را نداشت. او فرماندار یکی از ایالات حاشیه ای یعنی آلاسکا را که تجربه و آگاهی اندکی در خصوص صحنه سیاسی کشور و به ویژه مرکز سیاسی آمریکا یعنی واشنگتن داشت به عنوان معاون خود برگزید.
این انتخاب با دو هدف صورت گرفت؛ از یک سو به خاطر ویژگی های به شدت محافظه کارانه کاندیدای معاونت، جان مک کین سعی کرد پایگاه حزبی جمهوری خواهان را که نسبت به وی نگاه مثبتی نداشت و او را فقط در اسم محافظه کار می دانست به وجد آورد تا برای روز انتخابات بسیج شوند. از سوی دیگر هدف این بود که بخشی از رأی دهندگان که زنان بودند رأی خود را به سوی مک کین روانه کنند. به هر تقدیر این انتخابات نتوانست بنیادهای شکل دهنده انتخابات را متحول کند و جان مک کین با نزدیک به ده میلیون تفاوت رأی بازنده شد. این بدان معنا است که حضور و یا عدم حضور کاندیدای معاونت که بسیار هم بحث انگیز بود تأثیری در جریان انتخابات نداشت و نتوانست "تغییر دهنده بازی" باشد.
در نتیجه مهم ترین تأثیر تعیین معاون، تأثیرگذاری بر نظر رأی دهندگان به کاندیدای ریاست جمهوری است. در واقع تعیین نامزد معاونت به وسیله کاندیدای ریاست جمهوری اولین تصمیم مهم او است که تا حدود زیادی نشان می دهد اگر او به مقام ریاست جمهوری برسد به چه ارز ش ها و یا رفتارهایی راغب تر می باشد.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.