گام هایی راهبردی جهت گسترش روابط ایران و مصر
مناسبات سیاسی ایران و مصر در دورههای مختلف همواره فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر نهاده است به طوری که سطح روابط دو کشور طی سه دهه گذشته در حد ایجاد دفاتر حافظ منافع تقلیل یافت. اما با وقوع انقلاب در مصر و شکل گیری موج اسلام گرایی در این کشور گمانه زنی ها در مورد آینده روابط جمهوری اسلامی ایران و مصر و چگونگی برقراری این روابط افزایش یافته است.
وقوع انقلاب 25 ژانویه 2011 در مصر سبب ساز تحولات اساسی در عرصه سیاست های داخلی و خارجی این کشور گردیده است. همزمان با وقوع این انقلاب، موج اسلام گرایی نیز در مصر به راه افتاد و سخن از کاهش روابط با اسرائیل و تجدید نظر در قرار دادهای منعقد شده با این کشور به میان آمده است. اسلام گرایان در انتخابات پارلمانی حائز اکثریت آرا گردیدند و در انتخابات ریاست جمهوری که در 24 و 25 ماه می 2012 برگزار شد، کاندیداهای جدی و اثرگذاری را معرفی نمودند.
در چنین شرایطی، گمانه زنی ها در مورد چشم انداز روابط جمهوری اسلامی ایران و مصر و به ویژه نحوه برقراری این روابط نیز افزایش یافته است. در بین گروه های مختلف مصری مواضع تقریبا یکسانی از بابت لزوم ارتباط با ایران بروز پیدا کرده است و همه آن ها بر ضرورت بازگشت روابط دو کشور تأکید کرده اند. در این بین، تنها گروه های سلفی شروطی را برای از سر گیری روابط بین دو کشور مطرح کردند.
در ایران نیز تصمیم گیران اصلی سیاست خارجی از انقلاب مردم مصر حمایت نموده و مسائل و اتفاقات این کشور عربی را مشتاقانه دنبال می کنند. در این ارتباط برخی مسئولان همچون مجتبی امانی رئيس دفتر حافظ منافع ايران در قاهره بر علاقه مندی ایران برای توسعه روابط با مصر در زمینه کمک های مالی به این کشور و سفر شهروندانی ایرانی به مصر علی رغم وضعیت بی ثبات و ناامنی در این کشور تأکید کرده اند.
هر چند جمهوری اسلامی ایران و مصر از جمله بزرگ ترین و اثرگذارترین کشورهای جهان اسلام و منطقه خاورمیانه بوده و روابط نزدیک آن ها می تواند چهره بازی های استراتژیک منطقه را به کلی دگرگون سازد، با این حال به نظر می رسد برقراری روابط هوشمندانه و عزت مدارانه با این کشور انقلابی باید در رأس برنامه های سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
در این راستا نخستین گام جهت برقراری روابط سازنده با مصر، اعتماد سازی و جلب نظر ملت و دولتمردان مصری است که بدون تردید تلاش ایران برای اعتمادسازی بایستی از موضع اقتدار و عزت صورت گیرد. گسترش روابط جمهوری اسلامی با مصر با توجه به اینکه می تواند به نوعی به معنای کاهش نفوذ آمریکا و اسرائیل در این کشور تلقی شود، هر چند تأمین کننده بسیاری از منافع ملی ایران است اما زمانی می تواند برای کشور سودمند باشد که شأن و جایگاه منطقه ای ایران حفظ شود. بر این اساس شاید وعده کمک های مالی به مصر بدون برنامه و سیاست مشخص راه مناسبی برای رسیدن به هدف "گسترش روابط" با این کشور نباشد.
در گام بعدی به نظر می رسد ایران برای بهبود روابط با مصر باید به جای مسائل ایدئولوژیک تأکید خود را بر حوزههای اقتصادی و تجاری قرار دهد. چرا که علی رغم توافق نظر میان روحانیون دو کشور در خصوص مفهوم حکومت اسلامی یعنی یکی دانستن دین و سیاست، در مورد موضوعاتی مانند نقش حکومت های سکولار، مسئله جهاد و مسائل دیگر با توجه به سنی بودن حدود 90 درصد جمعیت 82 میلیونی مصر با یکدیگر اختلاف نظر دارند. علاوه براین تکیه صرف ایران بر مسائل اعتقادی و ایدئولوژیک امکان نزدیک شدن مصر به عربستان سعودی را افزایش خواهد داد.
سرمایه گذاری در بخش های مختلف این کشور و مهیا کردن شرایط برای تبدیل شدن به شریک اقتصادی مناسب برای قاهره مرحله بعدی جهت گسترش روابط می تواند باشد. جمهوری اسلامی با داشتن بیش از 70 میلیون جمعیت که علاقه زیادی به آشنایی با تاریخ و تمدن کهن مصری دارند و نیز پیشرفت هایی که در حوزه تکنولوژی و فناوری داشته است می تواند صنعت توریسم این کشور را بازسازی کند. اقتصاد مصر یکی از متنوعترین ترین منابع درآمدی را در کشورهای خاورمیانه دارا است و بخشهای گردشگری، کشاورزی، صنعت و خدمات هر یک به نسبتی تقریباً مساوی در تولید داخلی این کشور سهم دارند. در این میان صنعت گردشگری 10درصد تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میدهد و عده زیادی را از راهنما، کارگر هتل و هنرمند به کار مشغول میکند. با این وجود پس از انقلاب مصر و بروز اغتشاش و ناامنی در این کشور نه تنها سبب زیان دیدن صنعت گردشگری مصر شده بلکه ناآرامیهای اخیر در قاهره به زیان سرمایهگذاری خارجی نیز تمام شده است.
بستر مهم دیگری که می تواند سبب ساز توسعه روابط ایران و مصر باشد، مربوط به روابط دو کشور با اسرائیل و آمریکا است. هر چند در دوران حسنی مبارک داشتن روابط نزدیک با آمریکا و اسرائیل از اصول ثابت، لایتغیر و پایدار سیاست خارجی مصر بود، اما طی یک سالی که از انقلاب مصر گذشته، شکاف در روابط واشنگتن- قاهره و تلاویو- قاهره بیشتر شده است. با تغییر رژیم حاکم بر مصر و آزاد شدن احساسات ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی که از دیر باز سرکوب شده بود، روابط حسنه مصر با این کشورها در حال تغییر است. اسلامگرايان مصر با اعلام اينكه رژيم صهيونيستي 2000 كلاهك هستهاي در اختيار دارد، اسرائيل را به عنوان تهديدی براي امنیت مصر تلقي ميکنند و خواهان تجديدنظر در معاهده صلح مصر با اسرائيل هستند. چنین نگرشی به آمریکا و اسرائیل با مواضع جمهوری اسلامی ایران همخوانی داشته و می تواند اساسی برای نزدیکی روابط دو کشور باشد.
اما در نهایت آنچه که به موفقیت دیپلماسی و سیاست خارجی ایران در تمامی حوزه ها و از جمله در قبال مصر کمک می کند، حل بحران هسته ای کشور و آزاد شدن ایران از قید تحریم ها و تهدیدهای بین المللی است. گرفتاری ایران در این بحران سبب سوء استفاده رقبا و دشمنان منطقه ای ایران از این وضعیت گردیده است. بنابراین در چنین شرایطی دولت ایران باید ضمن خنثی نمودن تبلیغات منفی اسرائیل و برخی از کشورهای عربی مبنی بر تلاش ایران برای تحمیل نوع حکومت خود و گسترش تشیع و اعمال نفوذ در مصر، جایگاه و قدرت برتر خود را در منطقه اثبات نموده و با موضع گیری های منطقی و یکدست در قبال حوادث و انتخاباتی که در مصر برگزار می شود، بی طرفی و احترام خود به رأی و نظر مردم مصر را نشان دهند و بر اساس نوع جایگاه و منزلت ایران در منطقه اقداماتی عملی و جدی در جهت گسترش روابط با این کشور صورت دهد.