تشكيل دولت وحدت ملي فراگير در اسرائيل و استراتژي تقسيم پيامدها

در اوايل نيمه دوم ارديبهشت ماه تحول مهمي در اسرائيل رخ داد كه براي ناظران رژيم صهيونيستي و تحليلگران بين‌المللي قابل توجه بود. كمي پيش از اين تحول بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي اعلام كرد كه قصد دارد انتخابات زودرس برگزار كند، اما چند روز بعد و به صورت ناگهاني وي به همراه شائول موفاز رهبر حزب كاديما وزير پيشين دفاع در يك مصاحبه مشترك تلويزيوني ظاهر شد و از توافق حزب ليكود و حزب كاديما براي تشكيل دولت وحدت ملي سخن به ميان آورد. هم بنيامين نتانياهو و هم شائول موفاز در مورد بي‌سابقه بودن چنين دولتي سخن گفتند. بدينترتيب دولت نتانياهو از يك اكثريت پارلماني قابل اطمينان يعني 92  كرسي برخوردار شد و ديگر نيازي به ائتلاف با احزاب كوچك براي تشكيل دولت يا ادامه حيات دولت خود نخواهد داشت. 
 

بنيامين نتانياهو و شائول موفاز درباره علت اين اتحاد به صورت مبهم سخن گفتند اما هر دو در مورد ضرورت تشكيل دولت وحدت ملي براي مقابله با آنچه آنها «چالشهاي امنيتي پيش روي اسرائيل» خواندند ديدگاههاي خود را مطرح كردند. بلافاصله پس از اعلام توافق نتانياهو و موفاز در مورد تشكيل دولت وحدت ملي، صاحبنظران داخلي اسرائيل چند دليل مهم را به عنوان علل اين تصميم دولت نتانياهو مورد اشاره قرار دادند. نخستين موضوع خارج شدن دولت نتانياهو از زياده‌خواهي احزاب كوچك و ديندار اسرائيل و تكيه بر يك اكثريت پارلماني مطمئن است. دوم چالش بزرگ امنيتي اسرائيل در زمينه برخورد با پرونده هسته‌اي ايران است. سوم ضرورت دستيابي دولت اسرائيل به يك توافق فوري با فلسطينيها براي مقابله با احتمالات پيش‌بيني نشده بويژه در موضوع تحولات جهان عرب و به طور مشخص تحولات كشور مصر است. 
 

هدف اين نوشته تبيين موضوع دوم در شرايط كنوني است. پيش از پرداختن به اين موضوع يادآوري اين نكته ضروري است كه رژيم صهيونيستي در طول حيات كوتاه موجوديت خود كمتر اقدام به تشكيل دولتي در اين سطح از وحدت داخلي كرده است. در اين زمينه رهبران و استراتژيست‌هاي رژيم صهيونيستي از استراتژي «تقسيم پيامدها» براي برخورد با يك مقوله استثنايي يا اخذ يك تصميم استثنايي پيروي مي‌كنند. مفهوم استراتژي تقسيم پيامدها روي اصل پذيرش مسئوليت يك اقدام حياتي و استراتژيك از سوي احزاب بزرگ و تأثيرگذار در عرصه سياسي رژيم صهيونيستي استوار است. پيش از اين، تاريخ به ياد دارد كه رژيم صهيونيستي كمي پيش از جنگ ژوئن اعراب و اسرائيل اقدام به تشكيل دولتي فراگير كرد تا با اطمينان و ثبات بيشتر به جنگ همه جانبه با كشورهاي عربي مبادرت كند. همچنين در دهه هشتاد ميلادي رژيم صهيونيستي به رهبري مناخيم بگين اقدام به تشكيل يك دولت وحدت ملي فراگير كرد و چندي بعد از آن به رآكتورهاي اتمي عراق حمله كرد و آن را ويران ساخت.
 

 اكنون اين پرسش مطرح مي‌شود كه تشكيل دولت وحدت ملي به وسيله دولت راستگراي نتانياهو مقدمه چه اقدامي در سياستهاي رژيم صهيونيستي خواهد بود؟ در پاسخ به اين پرسش، بسياري از ناظران سياسي چالش اتمي ايران را به عنوان دليل مهم اين اقدام دولت اسرائيل قلمداد كردند. پاره‌اي ديگر از صاحبنظران دلايل ديگري براي اين اقدام اسرائيل مطرح كردند، اما آنچه به طور قطع مي‌توان در مورد آن سخن گفت اين است كه رهبران رژيم صهيونيستي يا در آستانه اتخاذ يك تصميم حاد و حياتي و استراتژيك قرار گرفته‌اند و يا اينكه اين تصميم حاد و حياتي را اتخاذ كرده، اما براي ورود به مرحله اجرايي آن نياز به يك چتر ملي وسيع دارند كه تشكيل دولت وحدت ملي فراگير از نشانه‌هاي آن محسوب مي‌شود. حال بايد ديد آيا اسرائيل قصد دارد در محور مذاكرات صلح با فلسطينيها به منظور دستيابي به توافق نهايي فعال شود و يا موضوع ايران در رأس عوامل و دلايل اين تصميم بنيامين نتانياهو قرار دارد؟ به دلايل زير به نظر مي‌رسد موضوع ايران اصلي‌ترين عامل توافق دو رقيب سياسي در اسرائيل بوده است. 
 

الف. هم بنيامين نتانياهو و هم موفاز از ضرورت مقابله با چالش امنيتي پيش‌روي اسرائيل سخن به ميان آوردند. ناگفته پيدا است كه در محور مذاكرات صلح با فلسطينيها چالش امنيتي چنداني امنيت اسرائيل را هدف قرار نداده است، زيرا حتي در جبهه نيروهاي جهادگرا نظير جنبش حماس و جهاد اسلامي فلسطين توافق نانوشته‌اي در مورد ضرورت حفظ آرامش ميان رژيم صهيونيستي و نيروهاي اسلامگرا وجود دارد كه از سوي دو طرف در حال اجراست. بنابراين در جبهه فلسطينيها و اسرائيل چالش امنيتي قابل توجهي وجود ندارد كه رژيم صهيونيستي نياز به پشتوانه وسيع احزاب رقيب داشته باشد. 
 

ب. حزب ليكود و حزب كاديما در مورد چگونگي تعامل با موضوع فلسطينيها اختلاف‌نظر دارند. اين اختلاف‌نظرها همواره دستمايه رقابتهاي سياسي دو طرف عمده بوده است. بنابراين در چشم‌انداز مذاكرات صلح اسرائيل و فلسطينيها پديده‌اي تحت عنوان تصميم حياتي و استراتژيك رژيم صهيونيستي براي دستيابي به توافق نهايي با فلسطين مشاهده نمي‌شود. اين موضوع هنگامي كه به پرونده هسته‌اي ايران مي‌رسد اختلاف‌نظرهاي دو رقيب عمده در اسرائيل يعني حزب ليكود و كاديما تقريباً به صفر مي‌رسد. در نتيجه هم بنيامين نتانياهو و هم شائول موفاز در مورد ضرورت مقابله با آنچه آنها «تهديد اتمي ايران» مي‌خوانند مي‌توانند به وحدت شبه كامل برسند. 
 

ج. رژيم صهيونيستي به صورت آشكار اعلام كرده است كه بهار و يا اوايل تابستان سال 91 آخرين فرصت براي موفقيت اقدامات ديپلماتيك در محور مذاكرات اتمي كشورهاي 1+5 با ايران است. اما رهبران اسرائيل همواره روي بيهوده بودن تلاشهاي مجموعه 1+5 با ايران تأكيد كرده و از ضرورت مقابله نظامي با تهديد ايران سخن گفته است. تل‌آويو بر اين باور است كه توافق 1+5 با ايران در چشم‌انداز كوتاه مدت قابل حصول نيست. از ديگر سو رهبران اسرائيل روي مهارت ايران براي پرش از روي تحريمها تأكيد كرده و معتقد است بازار جهاني نفت در اسارت مانورهاي سياسي ايران قرار دارد. 
 

د. رژيم صهيونيستي به طور سنتي اقدامات مهم و حياتي خود را در شرايطي به مرحله اجرا مي‌گذارد كه پايتختهاي مهم جهاني بويژه واشنگتن و پاريس و لندن در دوره‌هاي انتقالي قدرت از قبيل برگزاري انتخابات، به سر مي‌برند. اسرائيل فرصتهايي از اين قبيل را شرايط مساعد براي اتخاذ و يا اجراي تصميمات مهم تلقي مي‌كند. لابي‌هاي اسرائيل در اين پايتختها موضوع مورد نزاع اسرائيل را به ساختار اصلي كشمكشهاي سياسي پايتختهاي ياد شده منتقل مي‌كنند و رقباي اصلي را يا به همراهي و يا به انفعال در برابر تصميمات حياتي اسرائيل سوق مي‌دهند. 
 

ه. رهبران و تحليلگران اسرائيل بر اين باور هستند كه كشور مصر و تحولات آن به سمت و سويي حركت مي‌كند كه چشم‌انداز آن تيره است. پاره‌اي از تحليلگران اسرائيل معتقدند كه تاريخ به صورت معكوسي خود را تكرار مي‌كند. در سال 1979 قرن پيشين، اسرائيل همپيمان منطقه‌اي مهمي يعني رژيم شاه را از دست داد، اما در مقابل بزرگترين كشور عربي يعني مصر را از گردونه كشمكش اعراب و اسرائيل خارج كرد. از ديدگاه تحليلگران اسرائيل اينك كه كشور مصر به سمت و سوي نامعلوم و مبهم حركت مي‌كند، اسرائيل بايد، ايران را از گردونه مبارزه عليه رژيم صهيونيستي خارج كند. 
 

ج. اين احتمال نيز وجود دارد كه اعلام تشكيل دولت وحدت ملي در اسرائيل با اين هدف صورت گرفته است كه رهبران اسرائيل اين پيام را به ايران بدهند كه ارتش رژيم صهيونيستي براي مقابله با تهديد اتمي ايران در صورت شكست مذاكرات سوم خرداد در بغداد به حال آماده‌باش در خواهد آمد. در نتيجه و از طريق سوق دادن رهبران جمهوري اسلامي ايران به يك توافق اجباري با 1+5، اسرائيل به هدف واقعي خود يعني رفع تهديدهاي ايران و يا كاهش آن دست يابد. اين احتمال البته ضعيف است، زيرا سازوكارهاي سياسي در اسرائيل اجازه مانور پيچيده سياسي با منفعت كوتاه مدت به دولتهاي اين رژيم نمي‌دهد. 
 

ط. رژيم صهيونيستي معتقد است اوضاع سوريه و بحران فزاينده اين كشور و نيز به محاصره درآمدن حزب‌اله لبنان و به كنترل درآمدن جنبشهاي حماس و جهاد اسلامي در فلسطين، وضعيت منطقه‌اي ايران به اين كشور اجازه نخواهد داد كه در صورت وقوع حمله نظامي به تأسيسات اتمي‌اش از بازوان بحران زده و كنترل شده خود براي فراگير كردن يك كشمكش نظامي بهره بگيرد. اسرائيل معتقد است شايد چنين فرصت استثنايي با توجه به مساعد بودن ديگر شرايط براي تل آويو تكرار نشود. 
 

با توجه به موضوعات و نشانه‌هاي ياد شده، خطر ناشي از انتقال رژيم صهيونيستي به يك وضعيت با ثبات سياسي براي اتخاذ تصميمات مهم بايد مورد توجه كارشناسان و مسئولان كشورمان قرار گيرد.


نویسنده

سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)

سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.