پاکستان و موافقتنامه راهبردی آمریکا-افغانستان

موافقتنامه راهبردی آمریکا و افغانستان بالأخره بعد از گذشت ماه ها بحث و گفتگو در دوم ماه می سال 2012 در پی سفر از پیش اعلام نشده باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به افغانستان میان دو کشور امضا شد. بی تردید پس از امضای این موافقتنامه نه تنها باید انتظار تعمیق روابط امریکا و افغانستان را داشت بلکه این موافقتنامه با توجه به مفاد موجود در آن از جمله  "حمایت از توسعه اقتصادی و اجتماعی بلند‌مدت افغانستان"، "تداوم مبارزه با افراط-گرایی، القاعده و وابستگانش" و "تأکید بر عدم مداخله همسایگان افغانستان در این کشور" خوشایند پاکستان به دلیل ایجاد چالش برای این کشور، نخواهد بود.

 

در این سند از افغانستان به  عنوان "متحد عمده خارج ناتو" آمریکا نام برده شد و دولتمردان کابل نیز از ایالات  متحده  آمریکا به عنوان یک دوست استراتژیک نظام و مردم افغانستان یاد کرده و همکاری‌های استراتژیک با واشنگتن را جهت تأمین امنیت سیاسی، اقتصادی و نظامی کشورشان و در نهایت تأمین منافع ملی ضروری اعلام کردند. قرار است طرفین پس از امضای موافقتنامه همکاری استراتژیک، مذاکره جهت موافقتنامه دوجانبه امنیتی را نیز آغاز نمایند.

 

همکاری استراتژیک واشنگتن-کابل اگرچه مورد استقبال دولت مردان افغان قرار گرفت و از آن به عنوان  ابزاری جهت تقویت تلاش‌های جمعی در راستای همگرایی منطقه‌ای و کمک به صلح و ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی یاد شد؛ اما از طرف دیگر، امضای این توافقنامه در راستای منافع ملی همسایه افغانستان؛ یعنی پاکستان قابل ارزیابی نبوده و جایگاه این کشور را با چالش مواجه می سازد.
 

 این در حالی است که با وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 و لشکرکشي آمريکا براي اشغال افغانستان، پاکستان در رأس سپاه مبارزه و عمليات نظامي عليه بنيادگرايي، طالبان و القاعده مطرح گرديد. در همين راستا، آمريکا الويت هاي سياست خارجي خود در روابط با پاکستان  را که موجب انعقاد تحريم هايي بر اثر آزمايش اتمي و حکومت نظامي در پاکستان شده بود لغو نموده و به حمايت از اين کشور پرداخت.

 

بي ترديد، جايگاه ويژه اسلام آباد در مبارزه عليه تروريسم علت اين تغيير موضع واشنگتن بود. ارتباط مدارس مذهبي افراطي پاکستان با طالبان و جايگاه اين مدارس در گسترش آموزه هاي افراطي، نفوذ و حضور طالبان و ساير تروريست ها در مناطق خودمختار قبيله اي پاکستان، ارتباط گروه هاي تروريستي پاکستان با طالبان و القاعده، پيوندهاي موجود ميان آي.اس.آي  با گروه هاي تروريستي و طالبان، به مثابه دلايل اهميت پاکستان در فرآيند مبارزه با ترورريسم محسوب می گردد.

 

اما علي رغم پيوستن پاکستان به ائتلاف ضد تروريسم، شواهدی مبني بر حمايت مخفيانه اين کشور از تروریست  ها مطرح شده است. در حقیقت، دغدغه  هاي استراتژیک پاکستان در موضوعاتي نظير مسئله کشمير، موضوع خط دوراند و حضور رو به گسترش هند در افغانستان، بر ميزان راستي و درستي همکاري اسلام آباد با واشنگتن در مبارزه علیه تروریسم تأثير به  سزايي گذاشته است. به طوري که پاکستان، همکاري خالصانه با آمريکا جهت نبرد با تروريسم را موکول به حل این نگراني هاي استراتژيک خود توسط واشنگتن نموده است. 

 

در این میان، موضوع خط دوراند و نگرانی اسلام آباد از حضور رو به گسترش دهلی در کابل، دو موضوعی است که در روابط پاکستان و افغانستان و به تبع آن با آمریکا تأثیر گذار بوده است. به  زعم پاکستانی  ها، اگر این کشور برای نابودي طالبان مطابق درخواست و سیاست  آمريکا اقدام می کرد نتيجه  اي جز باخت چه در موضوع گسترش حضور هند در افغانستان و چه موضوع خط دوراند نصيب اسلام  آباد نمي  گرديد؛ چراکه از مهم ترين ملاحظات پاکستان در همکاري با آمريکا در نبرد با تروريسم، موضوع نگراني اسلام آباد از نفوذ دهلی  نو در کابل مي باشد.

 

 اين حساسيت پاکستان از آن جا ناشي مي  شود که هند منافع عمده  ای در افغانستان دارد و در پی این است که افغانستان بار ديگر در کنترل عناصر افراطي قرار نگیرد. این در حالی است که پاکستان همواره از ابزار افراط  گرایی، به عنوان عامل تضعیف روابط هند و افغانستان و تقويت افراط گرایی و نفوذ شبه نظاميان و حملات آن ها در کشمير هند و در نتیجه کاهش امنیت این کشور استفاده می نماید. 

 

از منظر مقامات اسلام آباد، کاهش نفوذ دهلی در کابل، از جمله اهداف مهم پاکستان در افغانستان محسوب مي شود که می توان از طریق گروه  های افراطی و  تروریستی به آن دست یافت. از این  رو این گروه ها از حمایت مالی و نظامی ارتش پاکستان و به خصوص آی.اس.آی برخوردار می  باشند. البته گسترش ابعاد روابط آمریکا با هند در سال  های اخیر و تأیید واشنگتن جهت ضرورت مبارزه با گروه  های تروریستی پاکستانی فعال در منطقه کشمیر نظیر لشکر طیبه بر نگرانی  های اسلام  آباد در قبال گسترش قدرت و نفوذ دهلی  نو افزوده است. 

 

در خصوص مسئله خط دوراند باید گفت مقامات افغاني بارها مشروعيت حقوقي و سياسي معاهده دوراند را زير سؤال برده  و خواهان لغو آن هستند. اما دولت مردان پاکستان خط دوراند را خط مرزي مشترک غير قابل اعتراض مي دانند و درصددند با حمایت از طالبان و تقویت افراط -گرایی، بر آمريکا اعمال فشار نمایند تا اين کشور، دولت افغانستان را در پذیرش خط دوراند به عنوان مرز رسمي افغانستان و پاکستان قانع کند. بنابراين مقامات اسلام آباد معتقدند مي  توانند از طريق بازي با کارت طالبان و گسترش افراط  گرایی، معمای نگرانی  های استراتژیک خود در افغانستان را در راستای منافع ملی خود حل نمایند.

 

در اين شرايط، امضای توافقنامه استراتژیک میان کابل - واشنگتن شرایط را به ضرر پاکستان تغيير مي دهد. بر اساس این توافقنامه، حفظ ثبات و امنیت در افغانستان و به  تبع آن در منطقه آسیای جنوبی و مرکزی مورد توجه قرار گرفته و موضوع عدم مداخله در امور داخلی افغانستان توسط همسایگانش مورد تأکید قرار می  گیرد. تحکیم صلح، امنیت و مصالحه ملی، تقویت نهادهای دولتی؛ حمایت از توسعه اقتصادی و اجتماعی بلند‌مدت افغانستان و تداوم مبارزه با افراط  گرایی، القاعده و وابستگانش نیز مطرح می  گردد که نباید چندان خوشایند پاکستانی  ها باشد.

 

 اوباما نیز برای اینکه میزان جدیت همکاری واشنگتن با کابل در مبارزه با تروریسم طبق این سند را نشان دهد اعلام کرد که طالبان فکر می  کند می تواند بار دیگر در افغانستان حکومت کند اما خوشبختانه این بار این کشور از سوی آمریکا پشتیبانی می  شود و دیگر چنین اتفاقی نخواهد افتاد. 

 

در چنین فضایی، پاکستان می داند که این توافقنامه به  مثابه پشتیبانی طولانی مدت آمریکا از دولت کابل و حضور آن در منطقه است که حتی می تواند در راستای منافع هند نیز قابل ارزیابی باشد. از این  رو پاکستان با توجه با شرایط ایجاد شده مجبور است در سیاست  های اعمالی ولی غیررسمی خود در قبال حمایت از طالبان و گروه  های تروریستی نظیر شبکه حقانی و ارسال نیرو و تجهیزات به افغانستان جهت ایجاد ناامنی و مبارزه با نیروهای ناتو تجدیدنظر نماید و راه  حلی غیر از ترور و خشونت جهت دستیابی به اهداف خود در پیش بگیرد. در غیر این صورت، این کشور باید خود را آماده واکنش  های جدی  تر آمریکا نماید.


نویسنده