ترکیه و تحولات منطقه / سید اسدلله اطهری و روناک شاهسوار *
سال 2009 سال بحران اقتصادی بود و در بسیاری از نقاط جهان حرکت های اعتراض آمیز شروع شد، اما مهمترین تحولات و حرکت های اعتراض آمیز در آفریقا و خاورمیانه اتفاق افتاد. این تحولات را باید هم با توجه به عناصر داخلی و هم با توجه به سیستم بین المللی تفسیر کرد. این حرکت ها که در شمال آفریقا شروع و به دنبال آن در خاورمیانه نیز ادامه یافت در اعتراض به رژیم های سرکوب گر در آفریقا و خاورمیانه بود اما نتیجه این تغییرات مبنی بر اینکه این کشورها به سمت رادیکالیزیم و یا دمکراسی خواهند رفت همچنان نامعلوم ماند. به نظر می رسد در فرایند مبارزات خاورمیانه و ناآرامی های موجود نقشی که ترکیه با توجه به منافع خود ایفاد خواهد کرد بسیار مهم تلقی می شود.
به طور کلی برای بررسی این اعتراضات و ناآرامی ها توجه به دلایل سیاسی و اقتصادی دارای اهمیت است زیرا این دلایل در اکثر کشورهای خاورمیانه مشابه است و تنها تفاوت در تنوع مطالبات مردم و همچنین ویژگی های سیاسی هرکشور است.
ترکیه با توجه به تحولات اخیر منطقه و رویکردی که در سیاست خارجی دارد هدف به صفر رساندن مشکلات همسایگان را دنبال می کند و می خواهد برای خود یک منطقه با ثبات ایجاد کند . این کشور احساس می کند که سیاست خارجی خود را نه فقط طبق منافع خود بلکه باید بر اساس انتظاری که دولت های منطقه از ترکیه دارند پیش ببرد.
با وجود اینکه بحث مدل بودن ترکیه همچنان مد نظر دیگر کشورهای در حال تحول است اما ترکیه بین هویت واقعی خود و هویتی که کشورهای دیگر منطقه برای آن قائل هستند، تفاوت قائل است. ترکیه خواهان استقرار ثبات درمنطقه است و سعی دارد تا در راستای این هدف فعالیت های سازنده ای را به انجام برساند. یکی از کشورهایی که با ترکیه هم مرز است و صحنه اعتراض شده کشور سوریه می باشد. سوریه ازهر نظر نسبت به دیگر کشورها که کانون ناآرامی ها بودند به ترکیه نزدیک تر است. بنابراین ترکیه از نزدیک رخدادهای داخلی سوریه را دنبال می کند. می توان گفت که اتفاقات سوریه ازجمله آخرین موج های اعتراضات در منطقه بوده است و علت اینکه سوریه در پایان این موج ها قرار گرفت این بود که اصلاحات وعده داده شده در این کشور به اجرا در نیامد. اعتراضات در سوریه با درخواست مردم برای آزادی زندانیان سیاسی شروع شد. اما بازداشت تعداد زیادی از افراد شرکت کننده در این اعتراضات باعث خشم و شعله ور شدن اعتراضات شد ولی در عین حال نمی توان مداخلات کشورهای دیگر را در دامن زدن به اعتراضات نادیده گرفت. جالب اینکه با وجود بحران مالی اقتصادی و رکود اقتصادی در سوریه، عنصر اقتصاد مهمترین عامل در شروع ناآرامی ها نبود. بلکه تنگناهای سیاسی مهمترین عامل شروع اعتراضات در سوریه تلقی شد. در این کشور از سال 1963 وضعیت اضطراری برقرار است. لغو این وضعیت اضطراری مهمترین خواسته مردم می باشد و ذکر این مطلب بسیار اهمیت دارد که حرکت داخلی در سوریه از سال 2000 آغاز و به بهار شام معروف شد.
تحولات و قدرت نرم و مدل سازی ترکیه:
تحولات منطقه با سقوط بن علی در تونس آغاز شد و این نگرش را بوجود آورد که سقوط دیکتاتورها توسط مردم امکان پذیر است و بعد از تونس، ناآرامی ها در مصر آغاز شد که به حکومت حسنی مبارک پایان داد. موفقیت مردم در سرنگونی بن علی و مبارک باعث ایجاد امید در دیگر کشورهای منطقه شد. مردم عرب که سال ها با خفقان در سرکوب شدید و عدم تکثرگرایی در کشورهایشان زندگی کرده بودند. از اعتراضات در تونس تاثیر گرفته و روزنه امیدی در مردم این سرزمین ها بوجود آمد. با شروع تحولات در منطقه، ترکیه به صورت فعال در منطقه ظاهر شد. در این سال ها که ترکیه با رویکرد به صفررساندن مشکلات با همسایگان خود رفتار می کرد، سعی در گسترش روابط اقتصادی خود با همسایگان داشت. ترکیه سال های طولانی فقط ناظر تحولات منطقه بود و رویکرد آن در مورد سیاست خارجی، سیاستی نرم بود که باعث افزایش محبوبیت ترکیه در میان کشورهای منطقه و شمال آفریقا شد. کشورهای منطقه، ترکیه را با توجه به اینکه یک کشور دمکراتیک و در عین حال مسلمان است به عنوان مدل در نظر گرفتند و همین امر باعث افزایش تاثیر ترکیه در منطقه شد.
با وجود اینکه بحث در مورد مدل بودن ترکیه دارای سابقه تاریخی طولانی مدت است اما بعد از به قدرت رسیدن حزب AKP و با توجه به اینکه اعتراضات منطقه رنگ و بوی اسلامی داشت مجدداً بحث در مورد مدل بودن ترکیه در افکار عمومی مطرح شد.
اصولاً سیاست خارجی ترکیه در سالهای دهه 60 میلادی منعطف و روابطش با کشورهای منطقه بیشتر امنیتی و ایدئولوژیکی بود در نتیجه دولت آنکارا روابط نزدیکی با این منطقه نداشت اما بعد از دهه 1960 میلادی با روی کارآمدن اوزال با شکل گیری تغییرات در روابط خارجی روابط نزدیکی میان ترکیه و کشورهای عربی آغاز شد.
در دهه 1990م ترکیه به دلیل نگرانی از وضعیت امنیتی در منطقه، در سیاست خارجی خود تغییراتی ایجاد کرد که این تغییرات باعث شد روابط ترکیه با همسایگانش هر چه بیشتر به سمت امنیتی شدن سوق داده شود. اما با قرار گرفتن اسماعیل جم در پست وزیر خارجه، ترکیه مجدداً به سمت کشورهای همسایه و گسترش روابط با آن ها گرایش نشان داد.
همزمان با روی کارآمدن حزب AKP رویکرد نزدیکی همچنان ادامه پیدا کرد و می توان تاکید کرد که در نزدیکی حزب حاکم ترکیه به کشورهای منطقه عوامل فرهنگی، تاریخی و ایدئولوژی از اهمیت بیشتری برخوردار بود و همین عوامل باعث محبوبیت روز افزون ترکیه در میان کشورهای همسایه شد . با پیروزی AKP شگل گیری تغییرات در سیاست داخلی و خارجی ترکیه شدت گرفت و با توجه به اینکه این حزب دارای سابقه و گرایش های اسلامی بود توجه بیشتر کشورهای عربی را بیشتر به خود جلب کرد.
یکی دیگر از علل محبوبیت این حزب در بین افکار عمومی منطقه گوشزد مداوم این حزب به دیگر دولت های منطقه در مورد این بود که دمکراسی باید از درون و داخل کشور شروع شود و نه از بیرون و خارج. بحث مدل بودن ترکیه باعث گسترش این بحث ها دررسانه های ترکیه نیز شده است. اگر چه نخست وزیر و رئیس جمهور ترکیه بارها گفته اند که در مورد مدل بودن هیچ هدف مشخصی را دنبال نمی کنند اما به این نکته نیز اذعان داشته اند که دستاوردها و پیشرفت های ترکیه می تواند الگویی برای کشورهای همسایه باشد.
در عین حال باید افزود گروهی دیگر هستند که با ذکردلایلی معتقدند ترکیه نمی تواند مدلی برای کشورهای منطقه باشد، این گروه معتقدند که اگرچه ترکیه پیشرو اعلام سیاستی میانه رو در منطقه بود اما نباید نادیده انگاشت که در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا مکانیزم های دمکراسی وجود ندارد. به اعتقاد آنها علتی که باعث ظهور و پیشرفت حزبAKP در ترکیه شده وجود اصول و مبانی دمکراتیک در ترکیه است و روی این نکته تاکید می کنند که قبلا جنبش هایی از جمله اخوان المسلمین به دلیل مشکلاتی که داشته اند به دلیل نداشتن الگو هر چه بیشتر به سمت رادیکالیسم و ایدئولوژی رفته اند.
طیف دیگری که در رابطه با مدل بودن ترکیه نظراتی مطرح میکند در رابطه بانقشی است که ارتش ترکیه در سیاست دارد، نگرانی این طیف از این است که بروز تحولات درکشورهای عرب منطقه که روزی متحد غرب بودند باعث ایجاد اسلام رادیکال و پیروی آنها از مدل ایران شود که تهدیدی علیه منافع غرب قلمداد می شود. در ترکیه ارتش در مقاطع مختلف به بهانه حفظ دمکراسی در تصمیم گیری های سیاسی با مداخله توانسته تا از پیشرفت اسلام گرایی رادیکال در ترکیه جلوگیری کند به همین علت به نظر این عده در این مورد نیز باید ترکیه را یک نمونه دانست البته در سایر کشورهای در حال تحول و در حال گذار در منطقه باید برای ارتش جایگاه ویژه ای قائل شد و ظاهرا باید حکومت را به دست این گروه داد. مسائل روزمره در مصر نشان می دهد که این مدل در مصر در حال پیاده شدن است. بعد از سقوط مبارک مهمترین بازیگر در صحنه داخلی مصر، ارتش و رئیس حکومت موقت یک ارتشی با نفوذ و قدرتمند بنام طنطاوی است. به نظر این عده برای گذار به دمکراسی به دست گرفتن قدرت توسط ارتش الزامی است.
سومین رویکرد در مورد مدل بودن ترکیه در منطقه به این برمی گردد که ترکیه به عنوان یک کشور دمکراتیک و در عین حال مسلمان ظاهرا باید جلوی نفوذ ایران و اسلام گرایی رادیکال را بگیرد و از این طریق منافع غرب را تامین کند. چون بعد از انقلاب اسلامی در ایران شیوه برخورد این کشور در رابطه با سیاست خارجی به کلی تغییر کرد و باعث نگرانی غرب در مورد منافع خود در رابطه با نفت و موجودیت اسرائیل شد. حمایت غرب از حزب AKP که دارای سابقه اسلامی بود برای برقراری موازنه ای در مقابل ایران بود که باعث رقابت شدید ترکیه و ایران در رابطه با مدل و الگو بودن در منطقه شده است، اما به دلیل پیش گرفتن تئوری به صفر رساندن مشکلات با همسایگان، ترکیه روابط گسترده اقتصادی و سیاسی با ایران و دیگر کشورها را شروع کرد و بر این اساس تا کنون ایران و ترکیه وجود رقابت را انکار کرده اند.
نویسنده
سید اسداله اطهری (ناظر علمی)
سید اسدلله اطهری پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه تركيه شناسی در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر اطهری مطالعات منطقهاي خاورميانه، روابط ايران و تركيه و جامعه شناسی سیاسی و اندیشه سیاسی در ایران است.