نقش فرد در كشورهاي عربي
با آغاز تحولات جهان عرب هر روز شاهد سقوط يكي از ديكتاتورها ميباشيم. اما چرا نقش افراد در سياست داخلي و خارجي كشورهاي عربي اينگونه پررنگ تر از ساير نقاط جهان است كه با تغيير يك رهبر شاهد انقلاب در اين كشورها هستيم؟ به نظر ميرسد علت آن را باید در فرهنگ سياسي مردم كشورهاي عربي و در دلايل تاريخي، فرهنگي و اجتماعي جستجو كنيم.
يكي از نظرياتي كه ميتواند در اين تحليل به ما كمك كند نظريه جیمز روزنا ميباشد. در چارچوب تحلیلی و نظری روزنا متغیرهای منابع شخصي، نقشی، حکومتی، اجتماعي، محيط خارجي مورد بررسي قرار میگیرد. ما در اين تحليل به دليل ساختار موجود كشورهاي عربي به دو متغيير شخصی و نقشی ميپردازيم: نخست، منابع شخصي است كه فرد تصمیمگیرنده با تاثير از جامعهپذیری، جایگاه اجتماعی، ویژگی شخصیتی و تجارب تاریخی و سیاسی، نگاه متفاوتی به سیاست و حکومت جایگاه تصمیمگیری دارد. دوم، منابع نقشی است كه منظور انتظارات خاصی است كه از هر پست و مقامي میرود. به طور کلی دایره صلاحیتها و اختیارات آن پست را نقش میگويند.
لازم به ذكر است يك رابطه معکوس بین شخصیت و جايگاه وجود دارد به طوري كه جايگاه ميتواند شخصیتهای متفاوت را در پست و مقام مجبور به ایفای نقش در آن پست و مقام كند و به عبارت دیگر "نقش" انتخابها و گزینههای تصمیمگیرنده را محدود میکند. هر اندازه که شخصیت قدرتمندتر باشد تاثیر جايگاه و نقش کمتر است و هر چه شخصیت ضعیفتر باشد میزان تاثیرگذاری نقش بیشتر است.برخی از تصمیمگیرندگان حتی در دایره و محدوده صلاحیتها و اختیارات نقش هم نمیتوانند نقش ایفا کنند.
برخی دیگر با توجه به ارائه یک تعریف موسع از نقش حتی الامکان سعی میکنند تا از آن محدودیت ها فراتر روند.اكثر کشورهای عرب خاورمیانه در نظام و ساختار سیاسی در يك ويژگي شبیه هم میباشند و آن اقتدارگرايي فردي است. در نظام اقتدارگرا، آزادي فردي شهروندان تحتالشعاع قدرت دولت قرار ميگيرد كه حاكم بيتوجه به خواستها و اعتراضات مردمي به اجراي برنامههاي خود اقدام مينمايد. از نمونههاي تاريخي نظام هاي اقتدارگرای فردي به نظام پادشاهي مطلقه، ديكتاتوري، نظامي و تكحزبي ميتوان اشاره كرد.
در نظام اقتدارگرا فردي، قدرت فاقد انعطافپذيري لازم است به طوري كه افراد لايق نميتوانند در دستگاههاي اجرايي و اقتصادي راه يابند. به تعبيري ديگر، بازيگران اصلي و رسمي نظام هاي اقتدارگرا صرفاً بر اساس پيوندها و تعلقات به هیئت حاكمه به كار گرفته ميشدند. در چنين نظامي، شخص حاكم در جايگاه عنصر اصلي ساختار سياسي و اجتماعي، نقش تعيينكنندهاي در پويش تحولات سياسي، اجتماعي و اقتصادي كشور ايفا ميكند. با توجه به توضيحاتي كه داده شد، اين افراد به دليل عدم مشروعيت كافي در ميان اكثريت مردم، در اولين فرصتي كه به دست آيد سعي در تغيير اين افراد بر ميآيند و تغيير اين افراد منجر به تغيير نظام خواهد شد.
به نظر ميرسد در كشورهاي عربي جايگاه و نقش حتي از شخص هم مهم تر است. هركس با هر شخصيتي در جايگاه و نقشي در راس قدرت قرار گيرد راه "اقتدارگرايي فردي" را که اسلاف او پیموده اند، در پیش خواهد گرفت. با سقوط رهبراني همچون صدام حسين، محمد حسني مبارك، زين العابدين بن علي و معمر قذافي شاهد تغيير نظام در مصر، تونس و ليبي بوديم و حتي نظامهاي عربي ای كه تغيير نكرده اند نيز وابسته به فرد هستند و در صورت هرگونه تغيير در افراد شاهد تغيير در نظام خواهيم بود.
حتي اين ويژگي در كشورهايی كه به نوعي از رهبري واحدي برخوردار نيستند و به صورت فدراتيو و يا طايفهاي اداره ميشود همچون امارات متحده عربي و لبنان نيز به شكلي ديده ميشود. براي مثال در لبنان رهبر بلا منازع طايفه دروز، وليد جنبلاط يا طايفه اهل سنت، سعد الحريري است. به نظر ميرسد علت آن را بايد در فرهنگ سياسي مردم كشورهاي عربي به دلايل تاريخي، فرهنگي، اجتماعي جستجو كنيم. انديشمندان زيادي سعي كرده اند به تبيين اين امر بپردازند از جمله ماكس وبر از ديد جامعه شناسي سلطانيسم و كارل ماركس از ديد اقتصادي استبداد شرقی، كه بر اساس دیدگاه این اندیشمندان پذيرش حاكميت فرد بر خود در فرهنگ سياسي مردم عرب ريشه يافته است.
حتي بعد از انقلابهاي عربي مردم به نوعي به دنبال ناجي براي خود و كمتر به دنبال ايجاد حكومت هاي متكي بر مردم هستند. شاهد اين امر تحليلهايي است كه هر روزه در رسانه هاي عربي مطرح ميشود و هركدام به نوعي عيب انقلاب ها را نبود رهبر و شخصي همچون جمال عبدالناصر منجي اعراب ميدانند. اين امر به نوعي بازگشت به عقب است و آينده اين انقلاب ها را تيره و تار ميكند و ما شايد شاهد تكرار تاريخ باشيم.
نویسنده
حسین آجورلو
حسین آجورلو پژوهشگر ارشد مهمان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل و دیپلماسی در دانشگاه اسلامی لبنان می باشد. حوزه مطالعاتی آقای آجورلو مطالعات اعراب و اسراییل و مسائل خاورمیانه است.