چين : توسعه به جاي مناقشه
كشور چين در يك دوره زماني بيش از سه دهه به آنچنان سطحي از توسعه اقتصادي دست يافته كه محققاً اعتبار و پرستيژ فزايندهاي را براي اين كشور به ارمغان آورده است. عقب ماندگي در تمامي زمينهها و بالاخص اقتصادي برخلاف مفروضهها و گزارههاي كارل ماركس اولين انقلاب كمونيستي در آسيا را در اين كشور به صحنه آورد. تجربه كمونيستي به رهبري مائوتسه تونگ كه سرشار از شعارهاي تو خالي و نقض تمامي جنبههاي انساني در صحنه داخلي و اتلاف منابع محدود در فعاليتهاي بيثمر و بيربط به منافع، ايدهها و ارزشهاي چيني در صحنه بينالمللي بود موقعيت عقب مانده و در جازدن اين كشور را تشديد نمود.
در شرايطي كه ژاپن يكي از كوچكترين كشورهاي منطقه كه بواسطه اقدامات استشمار گرايانه و غيرانساني در طول قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم بر عليه چين از نظر آنان مذموم و در حال تبديل شدن به يكي از غولهاي جهاني بود، چين هر روز بيش از روز پيش در ورطه فقر و عقبماندگي غوطه ور ميشد. تضعيف جايگاه مائوتسه تونگ و تجربه تلخ انقلاب فرهنگي از يك سو و كيفيت نامطلوب روابط با اتحاد جماهير شوروي و جايگاه حسدبرانگيز غرب به رهبري ايالات متحده آمريكا منجر به اين شد كه بخشي از رهبران چيني متوجه اين واقعيت گردند كه چه آينده تيره و مبهمي در برابر نظام سياسي حاكم قرار گرفته است. انقلاب كمونيستي 1949 تنها به صرف حدوث، آن ميزان مشروعيت و فرهمندي ايجاد كرده بود كه مردم رهبري مائوتسه تونگ را بدون توجه به واقعيات مستقر در جامعه پذيرا شدند و آن را گردن نهند.
تداوم قدرت و حاكميت رژيم كمونيست نه برخاسته از ارزيابي مردم از دستآوردهاي سيستم بلكه در رابطه با اقداماتي بود كه منجر به قدرت رسيدن انقلابيون شده بود. مشروعيت درچين و اطاعت تودهها ماهيتي كاملاً "معطوف به گذشته" داشت. انقلابيون عملگرا و نسل جديدي از رهبران سياسي كه در طول حاكميت نظام كمونيستي پا گرفته بودند اين مهم را درك كردند كه اگر كشور به سويي متفاوت هدايت نشود و نگاهي كمتر آغشته به سخنپردازيهاي بدون محتواي سياسي به صحنه نيايد نهايتي جز درهم فروريزي سيستم سياسي بدنبال خروج مائوتسه تونگ در برابر نخواهد بود. انقلابيون عملگرا و نسل جديد رهبران حداقل ميتوان گفت كه براي حفظ جايگاه و موقعيت خود و حفظ نظام حاكم كه اين جايگاه برخاسته از آن بود به اين نقطه مشترك فكري رسيدند كه ضرورت تغيير و تحول انكارناپذير است. در صورتيكه كشور در مسير ترقي و توسعه قرار نگيرد خروج مائوتسه تونگ از صحنه بدنبال مرگ محققاً نگاه مردم را از توجيه شرايط كنوني بر اساس اقدامات گذشته حزب كمونيست معطوف به ارزيابي عملكرد اين حزب در جايگاه قدرت سياسي خواهد نمود كه در يك چنين صورتي التهاب و بيثباتي سياسي- اجتماعي اجتنابناپذير خواهد بود.
واقعيات برآمده از حفظ قدرت و پايبنديهاي مليگرايانه اين اتفاق نظر را بوجود آورد كه بايد تغيير مسير صورت بگيرد. مائوتسه تونگ، كمونيست چيني هم هرچند با اكراه وليكن در نهايت بواسطه غلبه افكار مليگرايانه بر جزمگرايي ايدئولوژيك به اين حقيقت تن داد كه چين بايد مسيري را دنبال كند كه قبلاً دشمن تاريخي طي كرده و موفق شده است. بيشترين ضربههاي انساني و مادي را كشور كوچك ژاپن در طول قرون نوزدهم و بيستم به كشور چين وارد آورد.
ژاپن در عصر نظاميگري به يكهتازيهاي فراوان در قلمرو چين دست زد. اما به دنبال پايان جنگ دوم به دلايل عديده اين كشور مسير توسعه اقتصادي را براي خود انتخاب كرد و اولويت را بر توسعه به جاي مناقشه قرار داد. اين دگرگوني ارزشي براي ژاپن آن چيزي را به ارمغان آورد كه دههها جنگ طلبي و كشت و كشتار همسايگان آن را امكانپذير ننمود. بدون اينكه روحيه ملي خدشهدار شود و بدون اينكه ارزشهاي اجتماعي انساني به دغدغه گرفته شوند، ژاپن در طول سه دهه تبديل به يكي از غولهاي اقتصادي شد. در دهه هفتاد ژاپن در جايگاهي قرار گرفت كه تائيدي عملي بر اعتبار تفكرات رهبران سياسي به حساب آمد.
رهبران نوانديش چين متوجه بودند كه با توجه به ظرفيتهاي فزاينده انساني، امكانات وسيعتر و غيرمقايسهتر منابع، گستردگي وسيعتر و غيرقابل انكارتر سرزميني و شأن و منزلت تحسين برانگيزتر تاريخي از ابزارها و توانمنديهاي وسيعتري براي تبديل شدن به يك غول اقتصادي در مقام مقايسه با ژاپن برخوردار هستند. مجموعه اين عوامل دست به دست هم داد و يك تغيير مسير و ديدگاه در اواخر دهه هفتاد يعني در اوج حركت سربالايي ژاپن به عنوان دشمن ديرينه تاريخي درچين حيات يافت. به مانند كشور همسايه ژاپن رهبران دشمن ديرينه تاريخي در چين موفق شدند كه در عرض همان مدت زمانيكه توسعه اقتصادي در ژاپن بارور شد جايگاه حقارتآميز و عقبمانده كشور را كاملاً برعكس نمايند و بدون كمترين هياهو و منازعه بين المللي و بدون تلاش براي هماوردي با قدرتهاي بزرگ جهاني در قلمروهاي سياسي به آنچه خواستند دست بيابند. امروزه چين قدرت دوم اقتصادي جهان و با بيش از8تريليون دلار توليد ناخالص ملي درصدد اين است كه در يك دهه آينده به جايگاهي دست يابد كه شايد غير قابل باور باشد.
مائوتسه تونگ از بطن خون و آتش خواهان اين بود كه براي كشورش منزلت آورد اما رهبراني بودند و هستند كه بالاترين منزلت و اعتبار براي كشورشان را از بسط هر چه بيشتر دودكش كارخانهها و با كمترين هزينهها ممكن ساختهاند.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.