خبط تاكتيكي آمريكا در مورد روسيه
دولت باراك اوباما از همان آغاز بدست گرفتن قدرت اين را كاملاً محرز ساخت كه خواهان بكارگيري شيوهها و مكانيزمهاي متفاوت براي تحقق اهداف آمريكا در مقام مقايسه با دولت پيش از خود ميباشد. در دو قلمرو اين تغيير و تفاوت گفته شد كه از برجستگي خاص برخوردار خواهد بود. يكي از اين دو قلمرو كه بنا بود سياستهاي باراك اوباما پيآمدهاي متفاوت به صحنه آورد، روسيه بود. دولتي كه در سال 2009 پاي به گستره سياست خارجي آمريكا گذاشت معتقد به نظرات و ارزشهاي ليبرال مي باشد. در چارچوب اين جهان بيني آمريكا تنها در صورتي مي تواند با كمترين هزينه و فزونترين حمايت بينالمللي اهداف ملي خود را تحقق بخشد كه متوسل به سازمانهاي بينالمللي گردد. جامعه بين المللي مي بايستي توجيه شود كه آمريكا چه مي خواهد و چرا يك سياست خاص را دنبال مي كند تا اينكه بتوان بر اساس يك اجماع جهاني منافع ملي را تامين كرد.
محققاً در اين رابطه آمريكا مي بايستي به دغدغههاي كشورهاي بزرگ توجه بيشتري معطوف كند و اين فرصت را براي آنان ايجاد كند كه از حق وتو در رابطه با احتمال پيادهسازي خط مشيهاي جهاني آمريكا برخوردار باشند. از اين طريق آمريكا قادر مي شود كه منافع خود را تامين كند در عين حال چالش جدي قدرتهاي بزرگ را از صحنه محو كند. محققاً آمريكا بايد براي ترغيب قدرتهاي ديگر در جهت همگامي با امتيازاتي براي آنان در نظر بگيرد اما اين سياست تضمين ميكند كه اهداف با كمترين ميزان مخالفت و قابل مديريتترين چالش پياده شوند. سمبل و نماد جامعه بينالمللي همانا سازمان ملل و ارگان كليدي آن شوراي امنيت مي باشد. چون پنج كشور بزرگ عضو شوراي امنيت از اين حق برخوردار هستند كه هر سياستي را بيبهره از حمايت سازمان ملل بكنند وقتي صحبت از جامعه بين المللي ميشود عملاً به معناي نظرات و خواستهاي اين پنج عضو ميباشد.
باراك اوباما از همان آغاز به ضرورت اهميت دادن به مشروعيت بينالمللي براي پيادهسازي سياستهاي بين المللي خود مجبور بود كه به حساسيت هاي كشورهاي فرانسه، انگلستان، روسيه و چين توجه وافر مبذول دارد. محققاً در رابطه با اين كشورها بيشترين توجه مي بايستي معطوف به روسيه شود. كشوري كه براي مدت چهل و شش سال قدرت همتراز آمريكا در صحنه جهاني، اما رقيب اصلي اين كشور محسوب مي شد و بزرگترين قدرت هستهاي جهان محسوب مي گردد همچنان از استعدادهاي فزونتر براي مخالفت با آمريكا در خصوص چگونگي مديريت جهان برخوردار است. روسيه امروزه يك بازيگر جهاني نيست، اين كشور خواهان ايفاي يك نقش بينالمللي نميباشد چرا كه اولاً منابع ضروري براي اين مهم را در اختيار خود نميبيند و ثانياً و شايد مهمتر از همه اينكه اراده ملي براي ايفاي چنين نقشي با توجه به هزينههاي سنگيني كه اين كشور چه در قلمرو داخلي و چه در قلمرو خارجي درگذشته پرداخت وجود ندارد. اما با اين وجود روسيه همچنان ناراحت و ناخرسند از اين است كه چرا جايگاه برجسته و مهم بينالمللي خود را از دست داده و به يك قدرت قارهاي تبديل گشته است. با توجه به اين واقعيت است كه ضرورت فراوان وجود دارد كه حساسيتهاي روسيه تحريك نشود و رهبران و نخبگان اين كشور در شرايطي قرار نگيرند كه احساس كنند ديگر يك كشور ابر قدرت نيستند و ميشود آنها را ناديده گرفت و تحقير كرد. آمريكا اين خبط تاكتيكي را انجام داد و شرايطي را رقم زد كه محققاً منجر به ناكامي فراوان براي آمريكا در رابطه با تحقق چندين هدف عمدهاش خواهد بود. هيلاري كلينتون در رابطه با موضوع انتخابات دوماي روسيه به اظهارنظر پرداخت و اعلام كرد كه در اين انتخابات تقلب به ضرر نيروهاي مخالف حزب روسيه متحد كه جايگاه حزبي ولاديمير پوتين نخست وزير كنوني و به احتمال قوي رئيس جمهوري آينده كشور خواهد بود مي باشد. ولاديمير پوتين اعلام كرد كه آمريكا با اين عمل خود "علامت" براي تظاهرات فرستاده است و تظاهركنندگان در خيابانهاي مسكو و سنت پترزبورگ در واقع عوامل گول خورده تبليغات غربي هستند.
اين عمل آمريكا از يك سو باعث شده است كه روسها در چارچوب كيفيت معادلات تاريخي در سرزمين خود احساس كنند با آنها مثل كشورهاي جهان سوم برخورد شده است و براي آنها موعظه ميشود از سويي ديگر نخبگان حاكم روسي دخالت آمريكا را چالش جدي بر عليه قدرت و جايگاه داخلي خود مييابند كه اين بعد منفي سياست آمريكا است هر چند كه بعد مثبت آن اين است كه ميتوان از عمل آمريكا براي بسيج تودههاي روسي استفاده كرد. دخالت وزير خارجه آمريكا در معادلات داخلي روسيه محققاً كمترين سود و بهره را به بار آورده است. در جامعه روسيه اين اقدام آمريكا سبب نشده است كه آمريكا در بين تودههاي روسي به محبوبيت فزونتر دست يابد. "علامت" آمريكا منجر نشده است كه حاكمان روسيه تحت فشار قرار بگيرند كه امتيازاتي خاص را براي اين كشور منظور كنند و يا اينكه از سياستي خاص دست بكشند. سخنان وزير خارجه در صحنه جهاني براي آمريكا سرمايه و يا امتياز خاصي را حيات بخشيده است. با توجه به اين نكات ميتوان متوجه شد كه نقطه نظر آمريكا راجع به مسائل انتخاباتي روسيه هيچ بهره ملموس و غيرملموسي را حيات نداده است. اما به راحتي ميتوان ادعا كرد كه هزينههاي فراواني براي آمريكا رقم خورده است. دولت روسيه براي آينده قابل پيش بيني به هيچ روي در سازمان ملل متحد همگام با امريكا پيش نخواهد رفت تا آمريكا بتواند سياستهاي خود بدست آوردن مشروعيت بينالمللي پياده سازد. دولت روسيه در شوراي امنيت سازمان ملل به هيچ روي اجازه نخواهد داد كه آمريكا مجوز سازمان ملل را براي اقدامات غير ديپلماتيك بر عليه دشمنان خود بدست آورد. با توجه به اينكه باراك اوباما مداوماً داشتن اجماع بينالمللي و حمايت شوراي امنيت براي توسل به زور و يا تحريمهاي كلان را الزامي اعلام كرده است مي توان به راحتي به اين نتيجه دست يافت كه تا پايان دوره اول رياست جمهوري باراك اوباما امكان خيلي كم است كه روسيه رأي مثبت خود را در شوراي امنيت براي آمريكا منظور كند، خبط تاكتيكي در رابطه با اظهارنظر در خصوص انتخابات روسيه محققاً پيآمدهاي استراتژيك براي آمريكا در صحنه جهاني به بار خواهد آورد.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.