ترکیه خاورمیانه ای و آمریکا
شرایط در خاورمیانه به گونه ای رقم خورده که فرصت فراوان برای ترکیه ایجاد کرده است تا دو سیاست هماهنگ، همسو، هم بستر و تنیده در یکدیگر را پی بگیرد. این دو سیاست که از یک سو ماهیت داخلی و از سویی دیگر بعد فراملی دارند مکمل یکدیگر و تقویت کننده همدیگر می باشند. این بدان روی است که منافع ملی ترکیه به گونه ای که ساختار قدرت حاکم به رهبری طیب اردوغان تعریف می کند با منافع و نیازهای غرب به رهبری آمریکا کاملاً گره خورده است.
از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه ترکیه تلاش می کند که به طور فعال تر در مسائل و حوادث خاورمیانه به ایفای نقش بپردازد ترکیه برای اینکه در قلمرو خارجی یک کشور تأثیرگذار و جهت دهنده باشد باید ابزار و توانمندیهایی در اختیار داشته باشد. البته اینکه چگونه این ظرفیت ها مورد استفاده قرار بگیرد و به چه شکلی برای مخاطبان داخلی و خارجی توجیه شود نیز از اهمیت وافر برخوردار می باشند.
به قدرت رسیدن یک حزب اسلام گرا در ترکیه این کشور را از یکی از سرمایه های مهم برای ایفای نقش در منطقه برخوردار ساخت. حزب اسلام گرا چه در صحنه داخلی و چه در صحنه منطقه ای قابلیت توجیه فراوان داشت که در کسوت ارزش های اسلامی به تعامل با کشورهای منطقه بپردازد. اصولاً سیاست پرخاش های کلامی و خط مشی های تعارض آمیز با وسعت کم و عمق سطحی با اسرائیل را باید در همین چارچوب به ارزیابی نشست.
ترکیه در دوران طیب اردوغان سیاست خاورمیانه ای را فعال تر ساخته است چرا که متوجه تأثیرگذاری و سودمندی آن است. اکثر کشورهای منطقه از نظر داخلی با آسیب پذیری های فزاینده روبرو هستند و این امر از یکسو فرصت گسترده ای برای ترکیه ایجاد می کند تا به سبب ثبات داخلی و کارآمدی سیستمی از قدرت مانور فراوان برای تحت تأثیر قرار دادن این کشورها در جهت منافع خود برخوردار باشد.
از سوی دیگر این کشورها با آگاهی بر اینکه ترکیه در شبکه تعاملات گسترده با آمریکا می باشد و هماهنگی استراتژیک بین دو کشور وجود دارد به طور غیر مستقیم از طریق همکاری نزدیک با ترکیه منافع آمریکا را نیز تأمین و حضور خود در قدرت را از این طریق تضمین می کنند.
حضور گسترده تر ترکیه در کشورهای منطقه و تعاملات گسترده تر با صاحبان قدرت در جغرافیاهای خاورمیانه باعث واکنش های منفی اجتماعی نمی شود که این خود برای بسیاری از قدرتهای مستقر در خاورمیانه که دارای فقدان " مشروعیت قانونی" و ناکارآمدی در رابطه با " مشروعیت سنتی " هستند یک مزیت محسوب می گردد.
بازتاب های مثبت و پی آمدهای مطلوب سیاست های اقتصادی و فعالیت های سیاسی حزب حاکم در ترکیه سبب شده است که در داخل این کشور انسجام اجتماعی تقویت گردد و ثبات به تدریج ریشه بدواند. دور شدن ارتش از ابزار دغدغه و ایجاد فضای وسیع تر برای فعالیت در تمامی عرصه ها برای سیاستمداران بوسیله ساختار ارتش این فرصت را برای ترکیه فراهم کرده است که در رابطه خود با اکثر کشورهای منطقه که بی بهره از ثبات سیاسی و ناکام در توسعه اقتصادی بوده اند از دست بالاتر و از امکان تأثیرگذاری و جهت دهی برخوردار گردد.
ترکها با رژیم های مستقر در منطقه روابط نزدیک ایجاد کرده اند. این هم به نفع ترکیه است چون منافع مالی و اقتصادی فراوان برایش بوجود آورده است و هم اینکه سیاستمداران مستقر در کشورهای منطقه را از فضا سازی در داخل به دلیل تعامل نزدیک با یک کشور هم ارزش برخوردار می سازد. در عین حال ترکها هر زمان که متوجه شوند رژیم در کشوری که در آن حضور فعال پیدا کرده اند مواجه با خیزش های سیاسی و اجتماعی قدرتمند گشته است به راحتی به تغییر جبهه می پردازند و به سوی مخالفان می روند به شرطی که متوجه باشند که رژیم آینده ای برای تداوم قدرت ندارد که سیاست این کشور در رابطه با معمر قزافی به وضوح در این چارچوب شکل گرفت.
ترکیه به دنبال منافع ملی خود است و در این راستا در صورتی که تحقق منافع را در همکاری با یک ساختار اقتدارگر بیابد آن را پذیرا می شود و در عین حال اگر متوجه شود که همکاری با نخبگان متعارض و در " سایه قدرت " منفعت بارتر است آن را در آغوش می گیرد. این سیاست آگاهانه و تفکر شده ترکیه با منافع آمریکا هم تلافی بسیار نزدیک دارد.
آمریکا حضور گسترده تر ترکیه در معادلات منطقه خاورمیانه را مثبت تلقی می کند. رژیم های زیر فشار و خطر در منطقه دوستان آمریکا نیستند و اگر هم دوستان آمریکا باشند مثل بحرین به دلیل فقدان فشارهای بین المللی قاطع و نافذ و ناتوانی مخالفان از بهره گیری از کمک ها و اعتراضات نهادهای بین المللی در نهایت تداوم خود را حفظ می کنند. پس ترکیه عملاً در تعاملات خود با بازیگرانی درگیر است که حافظ منافع آمریکا در منطقه هستند و ترکیه با تعامل با آنها در واقع تداوم آنها را در عین بهره مندی برای خود نیز تقویت می کند. ترکیه سیاست ها و خط مشی هایی را تقویت و ترغیب می کند که در تعارض با انتظارات کشورهای اروپایی با این کشور نیست تا بتواند نگاه مثبت را برای عضویت در اتحادیه اروپا بوجود آورد.
ترکیه خواهان گسترش نوعی از ارزش هاست که گفتگو و مباحثه را می پذیرد. ترکیه نگاه مثبت به اعتبار رأی آزاد مردم برای انتخاب سیاستمداران دارد. این کشور به گسترش بخش خصوصی و بازار آزاد اعتقاد دارد. و در صحنه بین المللی اهمیت برای کارکرد نهادهای بین المللی که اساساً در چارچوب ارزش های غربی رفتار می کنند قایل است.
با در نظر گرفتن این نکات واضح است که سیاستهای ترکیه در منطقه جدا از اینکه چه توجیهی از طرف این کشور برای آن باشد و یا مشکل به صحنه آوردن آن نیازمند چه شیوه ای باشد به هیچ روی باعث تضعیف منافع آمریکا و غرب نمی گردد. به نظر می رسد آنچه آمریکا می خواهد در همسویی کامل با آنچه می باشد که ترکیه در صدد کسب آن است. شیوه ها و یا توجیهات ممکن است متفاوت باشد چون مخاطبان یکی نیستند اما محققاً در تصویر کلان تنیدگی فزاینده بین منافع ترکیه رجب طیب اردوغان و ساختار قدرت در آمریکا وجود دارد.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.