روسیه پوتین: تعارض با آمریکا
بعد از دو دوره حضور در کرملین ولادیمیر پوتین به عنوان کاندیدای حزب روسیه متحد، در مسیر حضور مجدد در بالاترین مقام اجرایی روسیه است. این به معنای آن است که روسیه در صحنه خارجی به سوی سیاست هایی سوق پیدا خواهد کرد که در آن اشتیاق فراوان برای بازآفرینی امپراطوری سابق به چشم می خورد.
در دوران بودیس یلتسین که بدنبال سقوط امپراطوری شوروی حیات یافت بخش هایی از نخبگان کشور بالاخص در بین نخبگان اقتصادی این نظریه را رواج دادند که نگاه به غرب باید در پیش گرفته شود و چرخش به سوی اقتصاد بازار آزاد و سیاستهای دمکراتیک لیبرال دنبال گردد. نابسامانی های اجتماعی، غارت منابع زیرزمینی کشور بوسیله عده معدودی که دارای ارتباطات نزدیک با دستگاه حاکم بودند و فروش یکپارچه کارخانه ها و تأسیسات دولتی به معدودی از صاحبان سرمایه و مهمتر از همه شکل گرفتن جنگ های داخلی در مناطق جنوبی کشور در نهایت به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین را گریز ناپذیر ساخت. او که هیچگاه ناراحتی و ناخشنودی خود را از سقوط اتحادیه شوروی پنهان ننموده است تا آنجا پیش رفت که از بین رفتن نظام کمونیستی و تقسیم جغرافیایی برخاسته از آن را بزرگترین حادثه ناگوار ژئوپولیتیک قرن بنامد.
وی از همان آغاز به قدرت رسیدن این اعتقاد و اندیشه را پنهان نکرد که خواهان ایجاد روسیه ای است که در سیاست خارجی از نفوذ و تأثیرگذاری فزاینده برخوردار باشد. هر چند که ایدئولوژی کمونیستی به زباله دان تاریخ پیوسته است اما ولادیمیر پوتین با توجه به سابقه شغلی و ذکاوت شخصی کاملاً به اهمیت ایدئولوژی در کشوری که همیشه نگاه به گذشته برایش از حرکت به سوی آینده مهمتر بوده است وقوف دارد.
او از همان آغاز ورود به صحنه سیاسی تا به امروز که در راه صعود مجدد به مقام ریاست جمهوری قرار گرفته است به ارزشهای ملی روسی بسیار پرداخته و آن را پراهمیت و پررنگ در خط مشی های خود قرار داده است. کشور روسیه از همان آغاز شکل گیری که به اواخر قرن دهم بر می گردد همیشه تجلی گر بعد اقتدارگرایانه فرهنگ و تمدن اروپایی بوده است.
این کشور در طول قرن ها هیچگاه اشتیاق و تمایل وسیع را چه در بین توده ها و چه در میان نخبگان نشان نداده است که میلی به سوی گام نهادن در مباحثات اندیشه محور و سیاسی قاره اروپا دارد. از نظر صنعتی هر چند که این کشور در قلمرو نظامی به موفقیت های فراوانی دست یافته است اما در رابطه با حیطه اقتصادی بسیار ناتوان نشان داده است. عقب ماندگی صنعتی در حیطه سیاسی هم کاملاً محرز است.
تنها 17 درصد صادرات این کشور محصولات صنعتی می باشد. الگوهای حاکم سیاسی و فرهنگی در روسیه در مقام مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی مخصوصاً در غرب اروپا گرایش کمتری به خصلت های دمکراتیک و لیبرال از خود نشان می دهد. با در نظر گرفتن این واقعیات و با توجه به سابقه ای که ولادیمرپوتین در طول سال های حضور و فعالیت سیاسی خود نشان داده است می توان این انتظار را داشت که رقابت کشمش در قواره و شکل های بیشتر بین غرب به رهبری آمریکا و روسیه را در برابر بیابیم .
روسیه با ولادیمیر پوتین رقابت شدیدتری را با آمریکا در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی را به صحنه خواهد آورد و چالش های جدیدتری را با تلاش آمریکا برای بسط نفوذ خود در حیاط خلوت روسیه را متجلی خواهد ساخت .روسیه در سازمان ملل و بالاخص در شورای امنیت از ابزار غیر منعطف تری برای مشروعیت بخشیدن به سیاست بسط قدرت خود در صحنه جهانی سیاست در برابر تلاش آمریکا بهره خواهد جست. برای ولادیمیر پوتین آشکار است که استفاده از محرک ملی گرایی با توجه به سابقه کم رنگ لیبرالیسم در این کشور و بی تفاوتی نسبت به فرایندهای دموکراتیک از کارایی فراوان در راستای تحکیم قدرت و ایجاد محبوبیت برخوردار است . این بدان معنی است که سیاست خارجی روسیه در قبال آمریکا ماهیت و جهت گیری خصمانه تری پیدا خواهد کرد. سیاست خارجی خصمانه در صحنه خارجی در برابر آمریکا محققا پیامدهای مثبت در صحنه داخلی را برای عضو سابق ک. جی . بی به بار می آورد. آمریکا مجبور می شود که در معادلات جهانی خود توجه به یک روسیه پرخاشگرتر را کاملا مورد توجه قرار دهد . رشد ملی گرایی در روسیه هرچند که حاکیمت جهانی آمریکا را مورد چالش قرار خواهد داد اما در صحنه داخلی تقویت جایگاه پوتین را رقم خواهد زد .
درکشوری که مولفه های دموکراتیک و ارزش های لیبرال از اعتبار تاریخی و عملیاتی فراوانی برخوردار نیستند کاملا طبیعی جلوه می کند که پوتین به ملی گرایی تکیه کند . در شرایطی که کشور چین تمرکز را بر توسعه اقتصادی و تلاش برای کاهش درگیری واشنتگن قرار داده است روسیه پوتین به لحاظ ملاحظات شخصیتی او و الزامات داخلی کشور، چالش آمریکا را در صحنه جهانی گریز ناپذیر خواهد کرد .
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.