شیعیان؛ اقلیت فراموش شده عربستان

مشارکت شیعیان عربستان سعودی در جامعه سنّی از تمام شیعیان عرب کمتر است. آن‏ها بسیار محرومند؛ به این معنا که تنها شیعیانی هستند که نه فقط از تبعیض در عمل، بلکه از تبعیض‏های قانونی در این کشور رنج می‏ برند و تقریبا بکلی از اظهار علنی سنن مذهبی خود محرومند و به عنوان اقلّیتی کوچک، به هیچ وجه نمی‏ توانند خواستار این باشند که به نفوذ سیاسی زیادی در کشور دست یابند. این درآمدی است از مقاله مهم گراهام فولر استاد علم ادیان در دانشگاه نیویورک و تحلیل گر سیاسی خاورمیانه که سال ها پیش تحت عنوان «شیعیان عرب، مسلمانان فراموش شده» به رشته تحریر درآورد. حال با این مقدمه از گراهام فولر درصدد هستیم تا وضعیت این روزهای شیعیان در عربستان را بررسی و سناریوهای پیش روی این اقلیت را مورد بحث قرار دهیم.
 

نگاهی جامعه  شناسانه به ساختار داخلی عربستان سعودی حاکی از آن است که این کشور همچون بسیاری از کشورهای عربی منطقه فاقد مشروعیت سیاسی لازم برای تداوم ثبات سیاسی است و به گفته بهجت کورانی، متخصص جهان عرب، در چارچوب نظام های استبدادی قبیله ای سلسله ای طبقه بندی می شود که همواره خالی از مقوله مشارکت شهروندان در قدرت سیاسی بوده است. با بررسی وضعیت شیعیان عربستان صحت گفته های کورانی تایید می شود، چرا که شیعیان عربستان سعودی پس از شیعیان عراق، بزرگ‏ترین جامعه شیعی عرب را در خلیج فارس تشکیل می‏ دهند. جمعیت شیعیان در عربستان را منابع مختلف بین 10 تا 15 درصد جمعیت کل کشور، یعنی رقمی حدود دو میلیون نفر تخمین می زنند. این درصد جمعیت، شیعه دوازده امامی هستند و بیشتر این جمعیت در منطقه شرقیه که از نظر اقتصادی بزرگ ترین منطقه نفتی با گسترده ترین تاسیسات پالایش نفت در عربستان است زندگی کرده و در همانجا نیز مشغول به کارهستند. 
 

تبعیض های مختلف در طول زمان گویای این واقعیت است که شیعیان همواره در فشار بوده و نمی توانند بسان شهروندان عربستان از حقوق اولیه  خود بهره مند شوند و فراتر از آن به منصب-های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست یابند. از این رو همواره منطقه شرق عربستان و استان نفت خیز القطیف که اکثریت شیعیان را در دل خود جای داده است، پیشتازان تظاهرات اعتراض آمیز بوده و همواره مورد سرکوب قرار می گیرند. بخصوص در موج بهار عربی همگام با همکیشان خود در بحرین علم اعتراض برداشته اند که در درگیری های چند هفته  اخیر عربستان تعدادی از آنها کشته و زخمی شده اند. 
 

می توان گفت که فرقه گرایی درعربستان پدیده ای شایع است و تبعیض ضدشیعی خود را به شکل های گوناگونی نشان می دهد. به لحاظ تاریخی، نظام پادشاهی مسئولیت قابل توجهی در این رابطه دارد. فرقه گرایی محصول اتحاد پادشاهی با جنبش وهابی و پیمانی است که شالوده دولت سعودی را به وجود آورده است. سابقه اعمال بسیاری از رویه های تبعیض آمیز به زمان تشکیل دولت و مراحل اولیه توسعه آن بر می گردد. با تأسیس پادشاهی سعودی در سال 1932 میلادی، سرکوب و به حاشیه راندن شیعیان، رنگ دولتی به خود گرفت و به سیاست رسمی عربستان تبدیل گردید. آغاز بنیانگذاری عربستان سعودی مدرن و تسریع ساخت دولت، تضعیف جدی نهادهای شیعی را به دنبال آورد. نتیجه ناگزیر اینکه، دولت به طور هم زمان، ابزارهای مختلفی را برای آرام کردن و به حاشیه راندن اقلیت شیعه به کار گرفت.
 

 وقایعی چون انقلاب اسلامی ایران و تحولات اخیر عراق که به افزایش قدرت شیعیان و به حاشیه رفتن سنی هایی که از سلطه تاریخی برخوردار بودند، نگرانی نسبت به سلطه شیعیان در عراق و متعاقب آن تاثیرپذیری شیعیان عربستان از این وضعیت را دو چندان ساخته است. در سطح منطقه ای، عربستان نسبت به افزایش نقش ایران در افغانستان، لبنان، فلسطین و به ویژه عراق نگران است. تحولات چند سال گذشته در منطقه که موجب افزایش نفوذ شیعیان در عراق شد، اسباب نگرانی پادشاهی سعودی در مورد کاهش نفوذ در منطقه و همچنین تاثیرگذاری این فاکتور بر وضعیت داخلی را فراهم آورده است. از آنجا که عربستان همواره سعی دارد نقش رهبری را در سطح منطقه، جهان عرب و حتی جهان اسلام ایفا کند و تاثیر گذاری خود را در عرصه سیاست خارجی افزایش دهد، تحولات و دگرگونی های عمده ای چون قدرت یابی شیعیان در عراق از منظر منافع و اهداف منطقه  ای این کشور اهمیتی بسیار دارد. این تحولات به تغییراتی در محیط منطقه  ای عربستان سعودی منجر شده است که در جهت برهم خوردن توازن قدرت منطقه ای تعبیر می شود. نگرانی ای که در بحرین به اوج خود رسید و عربستان را بر آن داشت تا برای تغییر معادلات، مداخله نظامی انجام دهد. فعّالان سیاسی شیعه، امروز همچنان در مورد مسائل جاری در کشور اختلاف نظر دارند. بسیاری معتقدند که رژیم به صورت جدی به عهد و پیمان خود پایبند نبوده و وضعیت هم کیشان آن‏ها به اندازه کافی بهبود نیافته است. دیگر شیعیان بر این باورند که با وجود ناکامی حکومت در انجام کامل تعهداتش نسبت به جامعه ی شیعی، پذیرش شرایط اندک بهبودیافته کنونی، از بازگشت به حالت مقابله و درگیری بهتر است. آن دسته از رهبران شیعه، که دیدگاه‏های افراطی‏تری در این خصوص دارند، عمدتا بازداشت شده یا در خارج از پادشاهی کشور به‏ سر می‏برند. 
 

امروزه راه‏ های پیش‏روی شیعیان عربستان را می توان در چهار مورد زیر تحلیل نمود:
 

 کناره گیری و انزوا

در اصل، این راه فقط راهبردی موقت برای بقاست تا زمانی که روزهای بهتر فرا رسند. با آگاهی از قدرت ضربه زنی ای که حکومت دارد، گزینه دوری از مخاطره ‏جویی مطرح می‏ شود. این شیوه بر مواردی تأکید می‏ ورزد: روی آوردن به درون جامعه، حفظ اصول اولیه فرهنگ و شیوه زندگی شیعی، خودیاوری، و در صورت امکان، اتّکا به حمایت مالی خارجی برای بقا. این رویکرد مستلزم هیچ نوع مواجهه نیست، و در واقع، عدم تعامل با رژیم جز در موارد ضروری را توصیه می‏ کند.
 

مخالفت فعال

 با استفاده از همه ابزارها، از جمله خشونت، به منظور تحمیل تغییراتی بنیادین بر نظام سیاسی. این خط‏ مشی مستلزم یک سلسله اعمال خشونت‏ آمیز از جمله بمب‏گذاری، ترور، شورش و اشکال دیگر مقاومت است. شیعیان در دهه‏ های گذشته به برخی از این اقدامات مبادرت ورزیده ‏اند، اما اعتقاد غالب بر این است که جامعه شیعه به اندازه کافی مسلّح نیست و از اسلحه علیه رژیم استفاده نکرده است.
 

 استمرار مبارزه از طریق روش‏های مسالمت‏ آمیز

 این راهبرد متضمّن اطلاع‏رسانی جدّی‏تر و فعالیت تبلیغاتی است و  تلاش برای همکاری با دیگر عناصر جامعه سعودی را، که خواستار تغییرات در کشورهستند، نیز دربرمی‏گیرد. از جمله این عناصر، نیروهای مخالف سکولار و لیبرال‏های سنّی‏اند که بسیاری از آن‏ها امروزه در خارج از پادشاهی هم فعالیت می‏کنند. مخالفان مذهبی سعودی را نیز می‏توان از همین جمله به حساب آورد.
 

 همکاری و همزیستی

  این گزینه شیوه‏ ای است که در حال حاضر، جنبش اصلاحات در پیش‏گرفته و احتمالاً مورد پسند بیشتر شیعیان سعودی است که شیخ حسن الصفار از رهبران شیعی امروزه معتقد به این روش است. خط‏ مشی که حاوی نکاتی چون پذیرش وضعیت موجود، پرهیز از درگیری، و جست‏ وجوی روزنه‏ هایی برای تغییر و اصلاح همراه با  گفت‏ وگو و مذاکره. با این‏ همه، مشکل راهبرد همزیستی آن است که کاملاً وابسته به حسن نیت دیگر احزاب، دولت و تشکیلات دینی وهّابی بوده و نیز در گرو توافق اعلام شده یا ضمنی آن‏هاست، اگر قوای دولت به هر دلیل، موجب افزایش فشار بر شیعیان شوند، همزیستی راهبردی غیرقابل دفاع خواهد شد.
 

با مجموعه تفاسیر موجود و بررسی آنچه که در مورد وضعیت شیعیان و ساختارهای موجود در عربستان از نظر گذشت، می توان چنین استدلال کرد که با توجه به وضعیت عربستان که در موج بهار عربی با سقوط متحدین پیرامونی و منطقه ای این کشور همراه شده است، هرگونه تحرک و اعتراض از سوی شیعیان با پاسخ قاطع حکومت همراه خواهد گردید و این اقلیت فراموش شده می باید چشم انتظار روزهایی دور و دراز برای ایفای نقش موثر و ابراز هویت زخم خورده خود بنشینند.
 

دیپلماسی ایرانی
 

کارشناس ارشد علوم سیاسی