آمريكا و نفت لیبی
همگامی ایالات متحده با ناتو در سقوط قذافی از زوایه کسب امتیازات نفتی قابل تامل است. نحوه مقابله آمريكا با بحران لیبی و مدیریت و برنامه ریزی چند ماهه ناتو برای سقوط دولت سرهنگ قذافي تلاشي برای مدیریت منابع انرژی ليبي در شرایطی است که سهم آمریکا از تولیدات نفتی و منابع کشف نشده لیبی در نیم قرن اخیر بسیار اندک بوده است.
آمریکا با جمعیتی کمتر از 5 درصد جمعیت جهان، حدود 25 درصد انرژی عمده جهان را مصرف می کند و با اینکه سهم این کشور در برخورادی از ذخایر نفت جهان بین 2 تا 3 درصد و تولید جهانی آن 9 درصد است، اما مصرف کننده بیش از یک چهارم نفت جهان است. این سطح از وابستگی به نفت هرچند عمدتا از نفت وارداتی نیمکره غربی یعنی کانادا، ونزوئلا و مکزیک تامین می شود اما تحولات اخیر در منطقه منا و سقوط معمرقذافی و ایجاد مناسبات جدید قدرت در بزرگترین تولیدکننده نفت قاره آفریقا مکانیسم تامین انرژی در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده را متاثر می گرداند.
لیبی در سال 2011 با 47 میلیارد بشکه بعد از روسیه در مرتبه 9 کشور دارنده ذخایر نفتی در جهان و ایالات متحده بعد از چین در مرتبه 14 با 19 میلیارد بشکه ذخایر نفتی قرار دارد. مناسبات نفتی ایالات متحده با لیبی از سال 1986 بر سر موضوعاتی چون بمباران شهر نفتی طرابلس توسط آمریکایی ها به تلخی گرایید و سیر تحریم ها را علیه این کشور سبب شد.
علی رغم این تیرگی در روابط سیاسی همواره شرکتهای نفتی آمریکایی با شناختی که از ذخایر بالقوه و کشف نشده لیبی داشتند در انتظار ورود به عرصه تولید و کسب امتیاز استخراج بوده اند. کمپانی های آمریکایی کنکو فیلیپس، ماراتون و هس از جمله بزرگترین شرکتهای نفتی به شمار می آیند که از سال 2004 و آغاز مذاکرات بوش با قذافی و رفع تدریجی تحریم ها حضور تقریبا پررنگی در عرصه استخراج نفت لیبی داشتند.
تا قبل از شروع بحران سرمایه گذاری ماراتون و کنکوفیلیپس در این کشور به 700 میلیون دلار می رسید. لیبی پیش از آغاز درگیریها، روزانه حدود یک میلیون و 600 هزار بشکه نفت تولید و یک میلیون و 300 هزار بشکه از این مقدار را صادر می کرد. یعنی حدود 2 درصد از تقاضای جهانی نفت خام را برآورده می کرد. عمده نفت خام لیبی از سه میدان اصلی سیرته، مرزوک و پلاگین تامین می شد که 2/59 درصد از امتیاز استخراج نفت در اختیار شرکت نفتی واحه ( بزرگترین شرکت دولتی) ، 3/16 درصد در اختیار کمپانی کنکوفیلیپس ، 3/16 درصد در اختیار کمپانی ماراتون و16/8 درصدر نیز متعلق به کمپانی هس بود.
در اوایل ناآرامی های داخلی در لیبی موج اعتراضات حتی منجر به تخریب دفتر انجمن روابط تجاری لیبی- آمریکا در فوریه 2011 شد و به فراخور حجم ناامنی ها کنکو فیلیپس فعالیت خود را قطع و در مارس 2011 دفترش را تعطیل و کارمندانش را از لیبی خارج کرد. جیمز مووا رئیس هیات مدیره این شرکت از جمله مشاوران ارشد انرژی در ساختار سیاست خارجی آمریکاست که بعد از سقوط قذافی برای تجدید قراردادها با دولت انتقالی لیبی اعلام آمادگی کرده است. شرکت ماراتون نیز بعد از سقوط قذافی با شورای موقت گفتگوهایی داشته تا مشترکاً با شرکت ملی نفت لیبی عملیات استخراج را از سر گیرند.
هر چند امریکا بنا به دلایلی چون بحران مشروعیت در لیبی، موج خشونت های سازمان یافته، وقوع جنایت علیه بشریت اقدام به تصویب قطعنامه و ایجاد منطقه پرواز ممنوع با قصد حفاظت از جان غیرنظامیان جهت مقابله با این رژیم نمود، اما نقش آمریکا در مدیریت بحران لیبی انگیزه ای فراتر نیز می طلبید که همانا احیا مناسبات نفتی با این کشور بود. در حال حاضر کسب جایگاه مناسب در سرمایه گذاری میادین نفتی این کشور و موفقیت در مذاکرات آتی با دولت انتقالی و سهم خواهی بیشتر نسبت به رقبای اروپایی چون اکسون، انی و چرون یکی از دغدغه های مدیران نفتی آمریکایی به شمار می رود.
نیاز به داشتن ذخایر استراتژیک نفت از پنج دهه پیش در آمریکا بوجود آمده است. ابتدا هارولد آیکس وزیر کشور وقت آمریکا داشتن چنین ذخایری را مطرح و از آن دفاع نمود و بعدها ترومن و آیزنهاور نیز بدان تاکید داشتند. فورد در سال 1975 با تصویب قانون انرژی و صرفه جویی این ایده را عملیاتی کرد و اولین محموله نفت در سال 1977 به ظرفین 412 هزار بشکه از نفت سبک عربستان به منظور ذخایر استراتژیک نفت آمریکا تحویل شد.
سقوط دولت قذافی و پیروزی مخالفان با كمك آمريكا و غرب، فرصتي براي تغيير روابط نفتي آمريكا و ليبي مي باشد. طبق آخرین گزارش دفتر اطلاعات انرژی ایالات متحده تنها 30 درصد از میادین نفتی لیبی کشف شده و این کشور بستری عظیم از منابع نفتی را در خود جای داده است. تزریق 60 میلیون بشکه نفت آمریکا از محل ذخایر نفت خود به بازار در روزهای پر ماجرای تحولات خاورمیانه نشان از انگیزه آمریکا برای به نظم درآوردن بازار آشفته نفت خام را داشت و شاید تاثیر بر بازیگرانی چون ایران باشد.
از دیدگاه آمریکایی ها نتیجه رقابت در بازار آشفته نفت خاورمیانه آن است که در معاملات انرژی، ترتیبات سیاسی بر شروط تجاری غالب می شود. نگرانی از آینده تعاملات نفتی آمریکا و لیبی ناشی از این نگرش است که به زعم ایالات متحده امنیت تجارت نفت بیش از آنکه به عملکرد واقعی بازار مربوط باشد از طریق پیوند با تولید کننده تامین می شود. بنابراین روابط خارجی دولت جدید لیبی و آمریکا عاملی تعیین کننده در این مناسبات خواهد بود.
به نظر می رسد آینده حضور شرکتهای نفتی ایالات متحده در لیبی و سطح روابط دولت جدید این کشور با آنها یکی از نگرانی های تصمیم گیران آمریکایی باشد. بنابراین ذخایر عظیم نفتی لیبی و ظرفیت بالقوه حضور شرکتهای آمریکایی انگیزه ای دوچندان در برگزیدن شیوه جنگی برای مواجهه با اقدامات قذافی را سبب گردید. سابقه روابط پرفراز ونشیب نفتی قذافی با آمریکا و آینده نظام سیاسی این کشور وضعیتی بوجود آورده که علاوه بر سیاستمداران کاخ سفید، برخی صاحبان شرکتهای نفتی آمریکایی را نیز به تماشای محتاطانه وقایع فرا می خواند.
سرنگونی قذافی در عرصه بین المللی علاوه بر پيامدهای سیاسی، نوید روزهای خوشی برای جستجوگران طلای سیاه در شاخ آفریقا نيز به حساب مي آيد. او با نیم قرن سلطه بر منابع انرژی بزرگترین کشور نفتی قاره آفریقا راسا معادلات تولید و فروش بشکه های نفتی لیبی را تنظیم و نقش آفرینی بازیگران نفتی غربي را منوط به اراده خود کرده بود.