ناکامی لیبرالهای اروپایی در آمریکای اوباما
باراک اوباما با بیشترین تعداد رأی از زمان انتخاب لیندون جانسون در سال 1964 به بعد پای به کاخ سفید گذاشت. ائتلافی که پیروزی قاطع بر علیه باری گله واتر را در نزدیک به پنج دهه قبل امکان پذیر نمود متشکل از اتحادیه های کارگری، کاتولیک ها، سیاه پوستان، ساکنین مراکز شهری، سفیدپوستان بدون مدرک دانشگاهی بود. این آخرین باری بود که دمکرات ها یک گستره وسیع از لیبرالها و میانه چپ را در کنار یکدیگر شاهد شدند. این در عین حال آخرین باری بود که کاندیدای حزب دمکرات توانست با رأی بیش از 50 درصد مجموع رأی دهندگان به کاخ سفید راه یابد.
پیروزی باراک اوباما در چارچوب یک ائتلاف جدید شکل گرفت که گرایش فزونتر به مؤلفه های فرهنگی و اتکای کمتری در مقام مقایسه با ائتلاف سنتی حزب دمکرات که بازتاب واقعیات دهه سی بود به مفاهیم اقتصادی داشت. هر چند که باراک اوباما به ضرورت واقعیات اقتصادی پیروزی را تجربه کرد اما ائتلافی که او را به پیروزی رساند شکل و ماهیتی به شدت متفاوت داشت. او با بیش از 53 درصد آراء و با بیشترین میزان رأی مردم در نیم قرن اخیر به پیروزی دست یافت. ائتلاف انتخاباتی باراک اوباما متشکل از ستون های سنتی اتحادیه های کارگری ،سیاهپوستان و تازه واردین از قبیل رأی دهندگان بین 18 تا 30 سال، ساکنین حوزه های دانشگاهی، سفید پوستان با تحصیلات عالی و اکثریت رأی دهنده اسپانیایی تبار بود.
بر اساس این واقعیت جدید جمعیتی ، قومی و فرهنگی بود که صحبت از عصر جدیدی در حیات انتخاباتی آمریکا شد. این نظریه قوت و مشروعیت فراوان یافت که معادلات جغرافیایی حاکم بر تعیین نتایج انتخابات به ضرورت این واقعیات جمعیتی و فرهنگی، دیگر مطرح نیستند. برای اولین بار بعد از دهه های متمادی دمکرات ها در ایالات ویرجینیا، ایندیانا و کارولینای شمالی که به طور سنتی به کاندیدای جمهوریخواه رأی می دادند به پیروزی رسیدند .
نقشه جغرافیایی انتخاباتی به یکباره دگرگون شد. ایالاتی که بطور سنتی در شب انتخابات قرمز رنگ می شدند تجربه گر رنگ آبی شدند. حیطه جغرافیایی مورد چالش که جمهوریخواهان باید از آن دفاع کنند افزایش یافت. صحبت از این شد که پیروزی باراک اوباما آغاز و طلیعه عصر جدیدی برای حاکمیت دمکرات ها است و بر اساس ارزیابی مشاور ارشد انتخاباتی بیل کلینتون در سال 1992حداقل در چهل سال آینده ارکان قدرت قوه مجریه در اختیار این ائتلاف جدید خواهد بود.
باراک اوباما با توجه به اینکه یک چنین ائتلافی حیات یافته است و بیان این واقعیت که فضای انتخاباتی در گستره کشور به نفع دمکرات ها متحول شده است صحبت از دگرگون کردن ماهیت لیبرالیسم در آمریکا کرد و این وعده شکل گرفت که لیبرالیسم لاکی حاکم بر آمریکا که سنت برآمده از حیات اولیه جامعه آمریکا می باشد می بایستی با لیبرالیسم رفاهی نوع سوسیال دمکراسی مستقر در اروپا جایگزین شود. پیشروها در قرن نوزدهم تلاش فزاینده در این جهت نمودند که سرمایه داری آمریکایی را در شکل رفاهی آن متحول سازند. اما تلاش های آنان ثمری نداشت.
بحران دهه 1930 این فرصت را فراهم آورد که اندیشه های جنبش های پیشرو اواخر قرن نوزدهم فرصت تجلی یابد و مشروعیت بیابد. به تدریج در طول دهه ها بنیانهای سرمایه داری رفاهی از طریق عملکرد قوه مجریه و مقننه و قوه قضائیه پیاده شد. در دوران فرانکلین روزولت جنبه های اقتصادی این نوع سیستم به تدریج پیاده شد.
در دوران لیندون جانسون هم جنبه های فرهنگی آن به صحنه آمد. باراک اوباما به عنوان نماد نسل سوم لیبرالیسم تلاش را بر استحکام هرچه بیشتر جنبه های فرهنگی لیبرالیسم مدرن و از سویی دیگر بسط و توسعه سرمایه داری سامان دهی شده( بوسیله مکانیزم های حکومتی) قرار داده است. ورود او به کاخ سفید که با کاهش نفرات فزاینده حزب جمهوریخواه همراه بود باراک اوباما و تیم همراه او را متقاعد کرد که مردم آمریکا خواهان و آماده پذیرش نهایی سوسیال دمکراسی اروپایی در آمریکا و به کنار گذاشتن لیبرالیسم سنتی حاکم بر آمریکا هستند.
تعداد آرای بدست آمده در انتخابات، گسترده تر شدن جغرافیایی که پیروزی دمکرات ها را شاهد شده بود، بحران فزاینده اقتصادی، ایفای نقش کلیدی بوسیله اسپانیایی تبارها و تردید ارزشی در بین محافظه کاران برای باراک اوباما و همفکران حامی او کوچکترین تردیدی باقی نگذاشته بودند که لحظه تاریخی برای از بین بردن گسل ساختاری و ارزشی بین دو سوی آتلانتیک فراهم شده است. باراک اوباما همیشه با این ایده ملی گرایان آمریکایی که اکثراً در حزب جمهوریخواهان مستقر هستند که آمریکا یک جامعه و کشور " منحصر بفرد" است و در نتیجه طبیعی است که بین دو سوی آتلانتیک تمایز و تفاوت باشد مخالف بود و آن را ناشی از نگرش بدون مبنای تحلیلی می دانست.
دستیابی به کاخ سفید بعد از یکصد سال تلاش که در اواخر قرن نوزدهم با اقدام جنبش های پیشرو آغاز شده بود و در دوران فرانکلین روزولت و لیندون جانسون اوج یافته بود این فرصت را برای باراک اوباما فراهم آورد که لیبرالیسم رفاهی نوع اروپایی را در آمریکا نهادینه سازد. اما بحرانی که آمریکا امروزه از نقطه نظر اجتماعی درگیر آن است نباید بازتاب واکنش به این ایده تاریخی لیبرالها به رهبری باراک اوباما تلقی شود.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.