اتهام ترور، یک جنگ ایدئولوژیک برای منافع ژئوپلیتیک
اتهام ترور آمریکا علیه ایران، شروع يک جنگ ایدئولوژیک دیگر با استفاده از ابزار تروریسم برای دستیابی به منافع ژئوپلیتیک و استراتژیک این کشور است. هدف اصلی این سیاست تغییر سیاست هسته ای و حفظ توازن قدرت در منطقه است. اما تجربه نشان داده که تداوم جنگ ایدئولوژیک در خاورمیانه اساساً منافع ژئوپلیتیک آمریکا را به خطر می اندازد.
استراتژی مبارزه با تروریسم جهانی با هدف تأمین امنیت بین المللی و منطقه ای در زمان جرج دبلیو بوش اساسا بر یک مبنای ایدئولوژیک جنگ سیاه و سفید، مقدس و سرنوشت ساز با تاکید بر برد مطلق آمریکا و غرب در افغانستان و عراق آغاز شد. امروز هم دلیل اصلی تداوم این جنگ ها که احتمالا برنده یا بازنده ای نخواهند داشت به مقاومت های ایدئولوژیک از سوی نیروهای مخالف منطقه مثل طالبان در برابر این جنگ های ایدئولوژیک باز می گردد.
آمریکا با طرح مسئله دخالت ایران در ترور سفیر عربستان و اتصال مستقیم ایران یه موضوع تروریسم جهانی وارد یک جنگ ایدئولوژیک دیگر اين بار با ایران شده است. هدف اصلی آمریکا از تاکید بر این موضوع، اعمال "تحریم های سخت تر" برای تغییر سیاست هسته ای و مواضع منطقه ای ایران است. در طول سال های گذشته سیاست های آمریکا در فشار بر برنامه هسته ای ایران در چارچوب تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی و در قالب شورای امنیت به نتیجه دلخواه نرسیده است. ظاهرا آمریکا به این نتیجه رسیده که با سرعت فعلی نمی توان به اهداف مورد نظر خود در اجماع سازی بین المللی برای تحمیل "تحریم های سخت تر" علیه ایران دست یابد.
به هر حال برنامه هسته ای ایران نوعی مشروعیت در نزد افکار عمومی جهانی دارد و قدرت های دیگر صاحب حق وتو مثل روسیه و چین بر همین مبنا و هم برای تأمین منافع خود تنها تا حد مشخصی می توانند با سیاست های فشار و تحریم آمریکا همگام شوند. از سوی دیگر ناکامی نسبی آمریکا و متحدان اش در بحران سوریه مواضع منطقه ای ایران را تقویت می کند و این امر به نوبه خود منجر به تداوم سیاست هسته ای ایران می شود.
در چنین شرایطی، طرح موضوع ارتباط ایران با مسئله تروریسم شايد بتواند قابلیت سریع تر و بستر اقناع کننده تری برای ایجاد اجماع بین المللی علیه ایران به حساب آید. مسئله مبارزه با تروریسم به دلیل اتصال آن به حوادث 11 سپتامبر همچنان حساسیت لازم را در نزد افکار عمومی آمریکا و غرب دارد. بر همین اساس است که دولت اوباما برنامه ریزی می کند که نیروهای خود را تا سال 2014 در افغانستان نگه دارد و همچنان می تواند افکار عمومی آمریکا را برای مقابله با نیروهای القاعده و طالبان بسیج کند.
بنابراین در تصور سیاستمداران فعلی آمریکا تغییر جهت در برخورد با ایران از طریق موضوع تروریسم قابلیت سریع تری برای ایجاد اجماع بین المللی علیه ایران خواهد داشت. احتمالاً روسیه و چین هم که به نوعی سعی می کنند خود را بازیگرانی مسئول در صحنه جهانی جلوه دهند مقاومت کمتری در برابر اجرای این سیاست آمریکا خواهند کرد.
حتی پیش از این هم آمریکا زمینه های لازم را برای اتصال دو موضوع "تروریسم" و موضوع "هسته ای" با طرح خطرات فوری "تروریسم هسته ای" به عنوان مهم ترین تهدید علیه امنیت آمریکا و جهان فراهم کرده بود. در این مسئله، با استثناء کردن ایران (و کره شمالی) در مسئله تقابل اتمی آمریکا در "بازنگری موضع اتمی آمریکا" NPR سعی شده بود تا به نوعی راههای فشار بر ایران از طریق اتصال موضوع هسته ای آن به مسئله تروریسم همچنان باز نگه داشته شود.
اما جنگ ایدئولوژیک آمریکا در قالب مبارزه با تروریسم می تواند واکنش ایدئولوژیک ایران را در پی داشته باشد. هدف اصلی آمریکا درخاورمیانه حفظ توازن قوا، امنیت انرژی و کسب منافع ژئوپلیتیک از طریق تسلط بر روندهای سیاسی - امنیتی و مبارزه با جریان های ایدئولوژیک بوده است. سیاست تهدید ایدئولوژیک آمریکا علیه ایران فضای بیشتری به گروه های مخالف آمریکا می دهد و درست در جهت مخالف منجر به تقویت جریان های ایدئولوژیک منطقه و تقویت ائتلاف ایران با آنها برای رفع تهدید مشترک می شود.
به خصوص که سناریو سازی آمریکا با کمک و همکاری عربستان سعودی، یعنی رژیمی که خود گروه ایدئولوژیک و تروریست طالبان را در دهه 1990 به رسمیت شناخت و با ارسال نیروهای نظامی خود برای سرکوب قیام بحرین بر تنش های منطقه ای موجود از جمله میان شیعه و سنی افزود، احتمالاً جذابیت لازم را برای مردم منطقه نخواهد داشت و بر احتمال شکست این سیاست می افزاید. اعمال تحریم های سخت علیه ایران و نه جنگ درست نقطه ای است که منافع آمریکا و سعودی ها به هم می رسد.
همانند سیاست "محور شرارت"، طرح سیاست ایدئولوژیک آمریکا در اتصال ایران به موضوع "تروریسم" به عنوان یک "تهدید ملی" قلمداد شده و بر انسجام داخلی ایرانیان برای مقاومت در برابر آمریکا می افزاید. واکنش های قوی داخلی در رد این موضوع در سطح روشنفکران و نخبگان و تمامی قشرهای جامعه ایرانی شاهدی بر این مدعا است.
آمریکا با طرح مسئله ارتباط ایران با تروریسم وارد بازی خطرناکی شده است. تأکید بر این مسئله می تواند بر پیچیدگی های مسایل سیاسی - امنیتی منطقه ای در شرایطی که آمریکا در حال برنامه ریزی برای خروج نیروهای خود از عراق و افغانستان است بیافزاید. این امر می تواند به ضرر تمامی طرف های درگیر یعنی آمریکا، عربستان و حتی ایران تمام شود و این تنها مسئله ای است که خاورمیانه در شرایط فعلی به آن نیازی ندارد.
نویسنده
کیهان برزگر
کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بینالملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی میباشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هستهای ایران است.