چین و شمشیر دو لبه اقتصاد
در لیست اهدافی که کشورهای مطرح نظام بین الملل برای خود طراحی می نمایند همیشه و در همه حال حیات بخشیدن به نظم جهانی مبتنی بر ارزش های مورد نظر، بالاترین و ویژه ترین جایگاه را به خود اختصاص می دهد. این خواستی بود که انگلستان آن را در قرن نوزدهم برای خود مسجل ساخت و ایالات متحده امریکا نیز در قرن بیستم نظمی را نظاره گر شد که ارزشهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی مطلوب نظر را متجلی می ساخت . این هدف غایی و به عبارتی بلند مدت هر بازیگر بزرگی است. در طول تاریخ این همیشه یکی از ارکان شکل دهنده سیاست ها و خط مشی ها برای کشورهای بزرگ جهان بوده است.
با توجه به چارچوب های تئوریک و شواهد تاریخی تنها کشورهایی در دوران تاریخ مدرن روابط بین الملل توانسته اند نظم مورد علاقه خود را در صحنه جهانی به عنوان معیار رفتاری و ارزشی بازیگران برقرار سازند که بزرگترین قدرت اقتصادی گیتی و یا اینکه حداقل همتراز برجسته ترین موتور اقتصادی بوده اند. بنابراین کمترین تردیدی باید این نکته را پای فشرد که نظم جهانی ریشه در ظرفیت های اقتصادی دارد. برای نمایش قدرت در جهان که لازمه ناظم بودن در صحنه جهانی (حافظ نظم) است توجه باید معطوف به قدرت اقتصادی شود.
امروزه بر همگان روشن است که رهبران چین اولویت را در برنامه ریزیها و سیاستگذاری به دستیابی به برترین جایگاه اقتصادی اعطا نموده اند. اقتصاد یک شمشیر دو لبه است. ستون و سنگ بنای ثبات در هر جامعه ای توسعه و رفاه اقتصادی است. نگاهی به چرایی بحرانها در کشورهای کوچک و بزرگ جهان در طول سده ها این واقعیت را محرز می سازد که اقتصاد نقش تعیین کننده را داشته است. رهبرانی که نتوانند نیازها و انتظارات اقتصادی مردم را برآورده سازند نهایتی جز سقوط را تجربه نخواهند کرد. کشورهایی که کالاهای مصرفی مردم خود را نتواند تهیه کنند هر چقدر هم که از نظر نظامی قدرتمند باشند و افتخار فرستادن اولین انسان را به مدار زمین نیز یدک بکشند ضرورتا حذف از نقشه جغرافیای جهان را تجربه خواهند کرد. نیاز به ثبات داخلی است که رهبران چین را به این جهت سوق داده است که محوریت سیاست ها را به اقتصاد و توسعه معطوف کنند.اقتصاد اول سبب شده است که کشور چین در قلمرو سیاست خارجی در خارج از حوزه نفوذ تاریخی و مرزهای خود خط مشی کاملا انفعالی را در پیش بگیرد و کمترین اقدامی در جهت تضعیف موقعیت جهانی بزرگترین قدرت نظامی جهان انجام دهد. چین قطعنامه حمله به لیبی را وتو نکرد و جلوی سقوط یکی از پان عربیست های جهان عرب را نگرفت. لبه دیگر اقتصاد همانا افزایش قابلیت های نظامی و اجازه دادن به نمایش قدرت در صحنه گیتی است. نظم مورد نظر برای اینکه شکل بگیرد، تنیدگی اقتصاد توسعه یافته و توانمندی نظامی به شدت وجود دارند.
کشور چین که در سده های اخیر فاقد نیروی دریایی مستقر در آبهای عمیق بوده است در آستانه به آب فرستادن اولین ناو هواپیمابر به آبهای عمیق است. تنها فرانسه است که دارای یک ناو هواپیمابر است و انگلستان ناو خود را از رده خارج کرد. چین قادر شده است که نیروی هوایی خود را به آن میزان تقویت کند که بر اساس گزارش وزارت دفاع امریکا قادر گشته است یک "نیروی کارامد دفاعی منطقه ای " بوجود آورد. اما محققا مهمترین دستاورد در قلمرو نظامی را کشور چین در رابطه با توانمندی های ماهواره ای ، شبکه های کامپیوتری و جنگ سایبری حاصل کرده است. حجم وسیعی از سرمایه های بدست آمده از توسعه اقتصادی و رشد بالای ده درصد صرف توسعه فناوری و تکنولوژی ماهواره ای و جنگ های سایبری شده است.رهبران چین متوجه هستند برای اینکه رهبری در صحنه جهانی را از دستان امریکا خارج کنند گریزی جز این ندارند که توانایی نمایش قدرت را در اقصا نقاط جهان داشته باشند. توسعه اقتصادی و دستیابی به جایگاه اول جهانی در قلمرو اقتصادی که بین سالهای 225 و 230 از نظر کارشناسان زمان تحقق ان است تنها در صورتی می تواند اساس حیات بخشیدن به نظم جهانی باشد که از نقطه نظر نظامی هم کشور چین در جایگاه تعیین کننده قرار گرفته باشد. با توجه به همین واقعیت است که بیش از یکصد میلیارد دلار در سال بر اساس آمارهای رسمی به سوی قلمرو نظامی سرازیر شده است. رهبران چین متوجه است که صحنه رقابت نظامی در جهان به سوی فضا معطوف گشته است و به همین روی است که توسعه و تکنولوژی ماهواره ای و سایبری در اولویت اول قرار گرفته است.کشور چین در مسیری گام بر می دارد که در آینده ای نه چندان دور نوید تبدیل این کشور به ابر قدرت اقتصادی را می دهد .
در چنین صورتی این انتظار را نیز باید داشت که چین وارد رقابت نظامی شود و تلاش نماید که به مطرح ترین بازیگر نظامی تبدیل شود. نظم مورد نظر چین در صورتی تحقق می یابد که این کشور از نظر اقتصادی و نظامی بی رقیب شود.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.