بهار عرب، زمستان رژيم صهيونيستي / ابوالقاسم قاسم زاده
قيام در كشورهاي عربي را قيامي عليه استبداد و استعمار تعريف كردهاند و آن را به «بهار عرب» توصيف و ناميدهاند. دولتهاي غربي در شروع اين قيامها در تونس و مصر ابتدا از آن به شوك اجتماعي برآمده از نارضايتيهاي معيشتي مردم و كمبودهاي اقتصادي در اين كشورها و نياز به اصلاحات تحليل و تفسير كردند كه دولتهاي حاكم و دوست آنها با درك اين نيازها، اصلاحات لازم را انجام خواهند داد.
سرعت و گستردگي اعتراضات مردم در قيامها، پرونده و كارنامه تاريخي ظلمها و ستمهاي ديكتاتورهاي وابسته به غرب در كشورهاي عربي را آنچنان باز كرد و گشود كه در فاصله كوتاهي اصليترين خواست مردم در برابر سركوبهاي نظامي ديكتاتورهاي حاكم، سقوط اين رژيمها و تغيير ساختار در حاكميت گرديد. بهار عرب را رسانههاي غربي در آمريكا و اروپا نيز در انتشار اخبار و رويدادهاي قيامها بكار بردند، اما دولتهاي غربي (آمريكا و شركاء اروپايي او) خيلي زود از برداشت «شوك اجتماعي موقت» از اين قيامها بيرون آمدند و وارد طراحي شدند تا با گذر بهار عرب به تابستان، ميوه رسيده آن را در سبد نفوذ و كنترلي خود داشته باشند. غرب دمكراسيطلبي جوامع عرب را نه تنها به رسميت شناخت بلكه خود را مشتاق تحقق آن و در اين مسير شريك اين قافله نشان داد تا مگر اهداف قيامها را مصادره كند.
در عمل بالاتر و موثرترين حمايت غرب از طريق سازمان نظامي او (ناتو) در بمبارانهاي پيدرپي در ليبي ظاهر شد. شاخص حمايت غرب از بهار عربي عملكرد ناتو در اين بمبارانها و ويرانسازي ليبي و بنيادهاي نظامي و اقتصادي اين كشور است. آن هم به بهانه و تبليغ قوي حمايت از مبارزان و انقلابيون در ليبي عليه ديكتاتوري قذافي!
دولتهاي غربي در تونس براي استقرار دولت جديد بازكردن مسير وامهاي مالي و جهت دهيسياسي براي انتخابات را در پيش گرفتند.
اما در مصر اوضاع بسيار پيچيدهتر شد. سقوط رژيم حسني مبارك تنها از دست دادن يك دوست و همراه براي آمريكاييها و اروپاييها نبود. اگرچه خيلي زود از او دست كشيدند و او را قرباني حادثه كردند. مردم مصر دو خطر عمده را براي دولتهاي غربي ظاهر كردند.
اول، شعارهاي آنها مسير اصلاحات محدود را به تغيير ساختارها و تحول بنيادين در حاكميت بر كشور مصر طي كرد و انتخابات آزاد را منوط به محاكمه حسني مبارك و رژيم او، پاكسازي مديريت آينده از حضور همه همراهان در اين رژيم دانستند. مهمتر از آن خواهان تنظيم روابط خارجي جديد براساس قطع روابط با رژيم صهيونيستي، لغو معاهده كمپديويد و برچيده شدن سلطه و نفوذ سياسي آمريكا و شركاء اروپاي او در مصر شدند.
دوم، مردم مصر استقلال و آزادي براي كشور خود را با محوريت حريت اسلامي تبيين كردند و قيام خود را مردمي و ديني به جهانيان نشان دادند. اين خطر براي دولتهاي غربي هشدار جدي شده است، زيرا غربيها ميدانند مردم در سراسر خاورميانه، حداقل در طول تاريخ يك قرن اخير از دو مركز كشور، تهران و قاهره الگوپذير بودهاند. قاهره اكنون قلب بهار عرب شده است و همه نگاهها در تمامي كشورهاي عربي چه آنها كه اكنون در تلاطم قيامها به سر ميبرند و يا در كشورهايي كه صداي امواج اعتراضهاي مردم به گوش ميرسد. چشم به قيام مردم مصر و محتواي حركت آنها دارند. آنچه در اين هفته در قاهره رخ داد. سفارت رژيم صهيونيستي و دولت سعودي در قاهره به تصرف مردم درآمد و سفير و 71 نفر از كارمندان سفارت رژيم صهيونيستي از قاهره گريختند. ناقوس وحشت و خطر را براي رژيم صهيونيستي در منطقه و براي سياستهاي غربيها (آمريكا و شركاء اروپايي او) به صدا در آورده است. اين روزها همه تحليلگران سياسي اين واقعيت انكارناپذير را مينويسند و ميگويند كه ادامه اين مسير، بهار عرب را به زمستان رژيم صهيونيستي مبدل ميسازد.
نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي بعد از فروريختن سفارت اين رژيم در قاهره و شعارهاي مرگ بر اسرائيل مرگ بر آمريكا در مصر، كابينه اضطراري و نشست ارزيابي بحران را تشكيل داد و بعد از جلسه دولت در برابر دوربين به خبرنگاران گفت: «در خاورميانه زلزلهاي رخ داده است و شرايط كنوني در منطقه و در جهان چيزي شبيه به شرايط بعد از جنگ جهاني اول است. نياز به بردباري و زمان است و بحران براي ما بسيار سخت است و من با آقاي «اوباما» رئيس جمهور آمريكا تلفني صحبت كردهام و از او براي نجات از اين بحران كمك خواستهام، او هم قول مساعد داده است كه هركاري از دستش برآيد انجام خواهد داد.» رژيم صهيونيستي بعد از سالها تجاوز به سرزمينهاي فلسطين و اعراب و كشتار مردم اكنون خود را با سه مشكل اساسي مواجه ميبيند.
1ـ اين رژيم در سالهاي اخير بسيار تلاش كرد تا به روابط جديد با دولتهاي مستقر عربي و غيرعربي و حامي غرب در خاورميانه دست پيدا كند. پيمان كمپ ديويد بزرگترين كمك را به صهيونيستهاي حاكم ارائه داد. رژيم صهيونيستي با دولت مصر در دوران طولاني حسني مبارك پيمان استراتژيكي بست و در عمل قاهره را از جنبشهاي مردمي و عربي منفك و جدا ساخت، قاهره در دوران حسني مبارك در ميان مأموريتهاي گوناگوني كه از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي براي او تعريف شده بود يك وظيفه و مأموريت محوري داشت و آن بسترسازي براي همه اعراب از فلسطيني و غيرفلسطيني به تمكين در برابر اسرائيل بود. بعد از مصر دومين كشور مهم و غيرعربي كه وارد مدار روابط سياسي با رژيم صهيونيستي و بستن پيمان استراتژيكي با اين رژيم تا حد قراردادهاي نظامي و امنيتي شد، دولت تركيه بود.
رژيم صهيونيستي خود را در داشتن پيمان استراتژيكي و روابط دوجانبه مطلوب با دو كشور مهم در حوزه خاورميانه مصر و تركيه موفق و پيروز ميديد. در اين دوران فلسطينيها در بدترين شرايط قرار گرفتند كه بجاي مقابله با دشمن اصلي (اسرائيل) روز به روز به تشديد اختلافها و تضادهاي دروني در تشكلهاي فلسطيني افزوده شد و منجر به درگيريهاي داخلي گرديد. اكنون دو همپيمان استراتژيكي اسرائيليها، مصر و تركيه از اين دايره و مدار بيرون آمدهاند. رژيم صهيونيستي مجبور به فرار از قاهره شده است و دولت تركيه نيز سفير اين رژيم را از آنكارا اخراج كرده است و اردوغان نخست وزير تركيه گفته است اين بار كشتيهاي صلح در حمايت از مردم غزه و شكستن محاصره غزه را با حمايت ناوهاي جنگي ارتش تركيه به سوي غزه ميفرستد و اجازه نميدهد تا مرزهاي آبي شرق مديترانه در سلطه نظاميگري ارتش صهيونيستي باشد.
دولت رژيم صهيونيستي به خوبي ميداند كه امروز روابط دو جانبه با دو دولت مصر و تركيه هم پيمان استراتژيكي خود را از دست داده است و دوباره وارد مرحله «انزوا» در شرايط جديد و بحراني شده است.
2- بحران مالي در آمريكا و اروپا تاثيرات منفي خود را در بسياري از كشورهايي كه محتاج به وامها يا كمكهاي اقتصادي غرباند، آشكار كرده است. در داخل اسرائيل شرايط سخت مالي و اقتصادي به بحران اجتماعي سمت و سو پيدا كرده. و تظاهرات مردم در اصلاح رژيم، آن هم در دولتي ائتلافي كه «نتانياهو» نخست وزير آن است در داخل اسرائيل بحران ساز شده است. روال گذشته در سياست و اقتصاد ديگر جوابگو نيست مردم در اسرائيل از شدت نارضايتي شعار تغيير را اصليترين درخواست خود كردهاند و به خيابان ها آمدهاند. بافت سياسي حاكميت و احزاب در اسرائيل خود را مواجه با بحران سياسي ـ اقتصادي در درون اسرائيل ميبيند و هر روز مشكلات براي اين رژيم در داخل پيچيدهتر ميگردد.
3- فلسطينيها بعد از آغاز قيام در تونس و مصر، بسيار زيركانه عمل كردند و با امضاي پيماني در قاهره فصل درگيري و مشغول بودن به تضادهاي دروني را بستند. اكنون تشكيل دولت مستقل فلسطين دستور كار اول آنهاست و براساس روال عادي تا هفتههاي آينده رسميت تشكيل دولت مستقل فلسطيني در سازمان ملل مطرح و بايد نتيجه دهد.
رژيم صهيونيستي از هم زماني اين حركت سياسي با شرايط كنوني دستپاچه و نگران است. از آمريكا ميخواهد تا طرح دولت مستقل فلسطيني در سازمان ملل را وتو كند و آن را ازدستور كار شوراي امنيت اين سازمان خارج سازد. ميدان براي مانور اوباما رئيس جمهوري آمريكا با شعارهاي حمايت از بهار عرب و قيامهاي مردم عليه ديكتاتورها و تحقق دموكراسي تنگ شده است. اگر آمريكا طرح تشكيل دولت مستقل فلسطيني را «وتو» كند خود را با اوجگيري موج جديدي از اعتراضها و نفرت عليه آمريكا در كشورهاي عربي و همه كشورهاي اسلامي مواجه خواهد ساخت.
از سوي ديگر فلسطينيان از مرحله حركت سياسي براي تحقق حداقلي از حقوق خود، جهت گيري راديكالي پيدا خواهند كرد كه هم آمريكا و هم رژيم صهيونيستي از آن در حراسند.
فضاي عمومي در خاورميانه و امتداد قيامها نشان ميدهد كه طراحي آمريكا براي عبور بهار عرب و مصادره ميوه مطلوب آن در تابستان عرب با مشكلات و بحران مواجه شده است. آمريكاييها ميخواستند با دلارهاي نفتي عربستان سعودي و سياستهاي امنيتي اسرائيليها قاهره را آرام سازند و دولت همراه خود را براي آينده بر سر كار آورند. اما گويا اكنون بهار عرب به زمستان رژيم صهيونيستي جهت پيدا كرده است. غرب و اسرائيل نگران آينده منافع خود و تبيين خاورميانه جديد از مسير قيامهاي مردم در كشورهاي عربي شدهاند.
پژوهشگر مهمان مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه