فلسطين و زمان و زمانه
كشمكش اعراب و اسرائیل و مسئله فلسطین در شصت و دومین سال فاجعه اشغال آن با دو نطق متناقض باراك اوباما رئیس جمهور امریكا و نطق بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در كنگره امریكا وارد مرحله تازه شده و امیدهای مربوط به برقراری صلح عادلانه بكلی از میان رفت.
روند مصالحه فلسطینیها با رژیم صهیونیستی با روند اوسلو در آغاز دهه نود میلادی قرن پیشین با پذیرش شرایط تلآویو از سوی سازمان آزادیبخش فلسطین شروع شد و به ولادت تشكیلات خودگردان فلسطین در كرانه باختری رود اردن و باریكه غزه منجر شد. طی دو دهه اخیر بسیاری از ناظران سیاسی معتقد بودند كه رژیم صهیونیستی آماده پذیرش دولت مستقل فلسطین در قلمرو سرزمینهای اشغالی 1967 نیست و موج بیوقفه احداث سامانههای یهودینشین در كرانه باختری و در بخش شرقی بیتالمقدس از نشانههای جدی عدم آمادگی اسرائیل برای پذیرش موجودیت مستقل كشور فلسطین بر مبنای قطعنامههای شورای امنیت است. اما تشكیلات خودگردان فلسطین به رهبری مرحوم یاسر عرفات و جانشین وی محمود عباس به صورت پیوسته روی گزینه صلح حتی با افقهای تنگ و باریك آن پافشاری میكردند. اسرائیل از شروع روند اوسلو بدین سو با دستاویز قرار دادن چند موضوع از قبیل نبود شریك واقعی صلح در میان فلسطینیها از لوازم توافقات اوسلو و نقشه راه كمیسیون چهارجانبه سرباز میزد. آخرین بهانه اسرائیل طی چهار سال گذشته، اختلافات عمیق فلسطینیها و دو قطعه شدن سرزمینهای تحت مدیریت آنان (كرانه باختری به رهبری محمود عباس و باریكه غزه به رهبری جنبش حماس) بود. برای همه ناظران سیاسی آشكار بود كه اختلافات فلسطینیها خود زائیده تلاشهای اسرائیل بود. در واقع رژیم صهیونیستی زیر سایه این این اختلافنظر فلسطینیها، چند پروژه خود را به پیش برد. یكی ادامه احداث سامانههای مسكونی یهودی در اراضی اشغالی بود و دوم یهودیسازی بخش شرقی بیتالمقدس و سوم ادامه عملیات ترور مبارزان فلسطینی بود كه به جنگ دامنهدار علیه باریكه غزه برای ریشهكن كردن جریان مقاومت اسلامی فلسطینیها در پایان سال 2008 منتهی شد. با شروع موج قیامها و انقلابها در شمال افریقا بویژه در تونس و مصر، روند مذاكرات فلسطینیها و رژیم صهیونیستی دچار وقفه شد و اسرائیل با ابراز نگرانی از چشمانداز تحولات عمیق خاورمیانه سیاست انتظار توأم با نگرانی را در پیش گرفت. فلسطینیها نیز امید تازهای یافته و قیامها و انقلابهای تونس و مصر را به فال نیك گرفتند. با پیروزی انقلاب مردم در مصر، موضوع برقراری مصالحه میان جنبشهای حماس و فتح در دستور كار رهبران جدید مصر قرار گرفت. هر دو جنبش از دعوت مصر برای امضای موافقتنامه مصالحه استقبال كردند. دولت جدید مصر با برگزاری نشست مصالحه میان فتح و حماس نشان داد كه مسئله فلسطین در اولویت برنامههای منطقهایاش قرار دارد. اولین واكنش منفی از سوی بنیامین نتانیاهو ابراز شد. وی از محمود عباس رئیس تشكیلات خودگردان فلسطین خواست میان صلح با اسرائیل و آشتی با حماس یكی را انتخاب كند. محمود عباس نیز به سرعت پاسخ داد كه اسرائیل باید میان صلح و ادامه احداث شهركهای یهودینشین یكی را انتخاب كند.
باراك اوباما رئیس جمهور امریكا فرصت پیش آمده در خاورمیانه را مغتنم شمرد و طی سخنانی در وزارت خارجه امریكا سیاستهای واشنگتن را در مقابل خاورمیانه مشخص كرد. باراك اوباما در موضوع كشمكش اعراب و اسرائیل و مسئله فلسطین به روشنی از مرزهای 4 ژوئن 1967 سخن به میان آورد و آن را مبنای مذاكرات نهایی اسرائیل با فلسطینیها به منظور تهیه مقدمات اعلام موجودیت كشور مستقل فلسطین قلمداد كرد. فلسطینیها و بسیاری از كشورهای عربی از این سیاست واشنگتن استقبال كردند، اما دیری نپائید كه بنیامین نتانیاهو به واشنگتن قدم گذاشت و در ملاقات با اوباما در كاخ سفید رسماً از عدم آمادگی اسرائیل برای پذیرش مرزهای 1967 سخن به میان آورد. رئیس جمهور امریكا همزمان با اقامت نخست وزیر رژیم صهیونیستی در امریكا به نشست 3 هزار یهودی ثروتمند امریكا در قالب سازمان ایپاك رفت و طی سخنانی گفت: مرزهای 1967 لزوماً گزینه مناسب برای برقراری صلح نهایی میان فلسطینیها و اسرائیل نیست. باراك اوباما در همین نطق بیسابقه خود، امنیت اسرائیل را در صدر اولویتهای استراتژی منطقهای ایالات متحده قرار داد، اما به اسرائیلیها توصیه كرد كه از عامل زمان و نیز از پیامهای انقلابها و تحولات خاورمیانه غفلت نكنند. بنیامین نتانیاهو دو روز پس از نطق اوباما به كنگره امریكا دعوت شد تا سیاستهای اسرائیل را مشخص كند. وی رسماً و صریحاً از مرزهایی سخن گفت كه برای اسرائیل قابل دفاع باشد. دولت فلسطین مطابق تعریف ارائه شده از سوی نتانیاهو دولتی قطعه قطعه شده، خلع سلاح شده و بدون حاكمیت بر مرزهای خاكی و آبی و هوایی است. در واكنش به این مواضع امریكا و اسرائیل، محمود عباس رئیس تشكیلات خودگردان فلسطین اعلام كرد كه فلسطینیها جریان مصالحه را به پیش خواهند برد و برای اعلام یكطرفه موجودیت دولت فلسطین به سازمان ملل متحد متوسل خواهند شد.
تحولات فوق چكیده واقعیتهایی است كه مسئله فلسطین پس از 62 سال اشغال با آن روبرو شده است. این نوشته میكوشد با توجه به روشن شدن موضع واقعی امریكا نسبت به مبنای مذاكرات نهایی اسرائیل و فلسطینیها، چشمانداز مسئله فلسطین را در میان مدت مورد ارزیابی قرار دهد.
بیتردید تاریخ كشمكش اعراب و اسرائیل این موضع جدید ایالات متحده امریكا را به نام باراك اوباما ثبت خواهد كرد. البته منظور از موضع جدید، جنبههای شفاف شدن آن از سوی باراك اوباماست نه تغییر بنیادی، زیرا تاكنون هیچیك از رؤسای جمهور ایالات متحده امریكا، حتی رؤسای جمهوریخواه از قابلیت تغییر مبنای مذاكرات صلح (مرزهای 1967 و قطعنامه 242 شورای امنیت) سخن به میان نیاورده بود. باراك اوباما با اعلام قابلیت تغییر مبنای مذاكرات صلح در واقع راه بیانتها را پیش روی اسرائیل گشود. بدین ترتیب ایالات متحده امریكا به عنوان عضو دایمی شورای امنیت نخستین كشوری است كه رسماً قطعنامههای صادره از سوی شورای امنیت را زیر پا میگذارد. از این پس نه فلسطینیها و نه كشورهای عربی ارائه دهنده ابتكار عمل صلح و نه كمیسیون چهار جانبه، هیچكدام قادر نخواهند بود، درك درستی از مبنای مذاكرات صلح و گزینه جایگزین داشته باشند. در میان این طرفها سازمان ملل متحد حضور دارد كه آشكار نیست چه واكنشی در چارچوب پشتیبانی از مصوبات خود از جمله مصوبه 242 و 338 شورای امنیت نشان خواهد داد. همچنین آشكار نیست كه نقشه راه پیشنهادی كمیسیون چهارجانبه بینالمللی در سایه این موضع امریكا چه سرنوشتی پیدا خواهد كرد. روسیه به عنوان عضو كمیسیون چهارجانبه و عضویت دایمی در شورای امنیت و از امضاكنندگان قطعنامههای 242 و 338 شورای امنیت هنوز واكنشی در قبال موضوع قابلیت جابجایی مبنای مرزهای 1967 در كشمكش اعراب و اسرائیل از خود نشان نداده است، اما مسكو با توجه به دو اصل عضویت دایمی شورای امنیت و عضویت در كمیسیون چهارجانبه، مسئولیت مستقیمی در قبال اجرای مصوبات جامعه جهانی دارد.
چنانكه همه میدانند كشورهای عربی میانهرو از نیمه دوم دهه هشتاد میلادی قرن پیشین تا اجلاس سران در بیروت در نیمههای دهه اول هزاره سوم طرح ابتكاری خود را برای برقراری صلح با اسرائیل ارائه كردند. مبنای این ابتكار عمل اعراب، مرزهای 4 ژوئن 1967 بر پایه قطعنامه 242 بویژه شهر بیتالمقدس است كه از دیدگاه طرح صلح اعراب به عنوان پایتخت دولت مستقل فلسطین شناخته شده است. عمرموسی دبیر اتحادیه عرب طی دو سال اخیر و در واكنش به سرسختی اسرائیل تأكید كرده است كه طرح صلح اعراب برای همیشه روی میز باقی نخواهد ماند. اینك باید دید كه اتحادیه عرب در پاسخ به اعلام رسمی موضع امریكا و نیز اعلام صریح رژیم صهیونیستی مبنی بر عدم پذیرش مرزهای 1967 به عنوان مبنای مذاكرات نهایی، چه سیاستی اتخاذ خواهد كرد. بدیهی است كه تعلیق ابتكار صلح اعراب و انتقال به فاز پشتیبانی از گزینه مقاومت فلسطینیها و نیز پناه بردن به شورای امنیت از اقدامات ضروری اتحادیه عرب است. اتحادیه عرب در شرایط كنونی خاورمیانه بویژه با توجه به تحولات كشور محوری مصر با اتحادیه عرب دوران حاكمیت محور میانهروها و سازشطلبان تفاوت عمده پیدا كرده است. اكنون رسالت جانبداری از آرمان ملت فلسطین و نیز حمایت از مصوبات خود و مصوبات جامعه جهانی بر دوش اتحادیه عرب قرار دارد. اتحادیه عرب در سایه خیزش ملتهای عرب میتواند یك روز جمعه را به عنوان جمعه حمایت از استقلال فلسطین و مخالفت با ایالات متحده امریكا به عنوان میانجی غیرپاكیزه روند صلح مشخص كرده و از ملتهای عرب بخواهد كه دست به تظاهرات اعتراضآمیز بزنند.
یكی از نكات مثبت تحولات و دگرگونیهای اخیر در موضوع كشمكش اعراب و اسرائیل این است كه سازمانهای فتح و حماس پیش از اعلام موضع امریكا و اسرائیل اقدام به مصالحه كرده و راه را برای برقراری یك دولت دموكراتیك انتخابی هموار كردند. هم رژیم صهیونیستی و هم ایالات متحده امریكا در واكنش به این مصالحه نیت واقعی خود را ابراز كردند. برای همه ناظران سیاسی آشكار بود كه رژیم صهیونیستی از برقراری این مصالحه و یكدست شدن موضع فلسطینیها خشنود نخواهد بود، اما موضع باراك اوباما در این زمینه جلب توجه میكند. اوباما در واكنش به این مصالحه اعلام كرد كه آشتی فتح و حماس مانع جدیدی در فرایند صلح ایجاد خواهد كرد! نكته جالب توجه این است كه اوباما هنگامی كه موضوع به ملتهای سوریه، یمن، لیبی و ... مربوط میشود از آنان به طور آشكار میخواهد كه علیه حكومتهای مستبد قیام كنند، اما هنگامی كه به مرزهای ملت فلسطین میرسد به صورت ضمنی بر ادامه خصومت و برادركشی تأكید میكند تا اسرائیل در زیر سایه اختلافات فلسطینیها به طرحهای توسعهطلبانهاش در اراضی اشغالی بپردازد. این سیاست امریكا در قبال جهان عرب آنهم در یك پروسه زمانی، معنایی جز نفاق و دورویی نمیدهد. بدین ترتیب تكلیف فلسطینیها بویژه رهبرانی كه با اتكا به امیدهای واهی ایالات متحده امریكا از اوسلو بدین سو حركت كردند مشخص شده است. امریكا آشكارا و طی یك هفته، سه اصل مهم را در موضوع فلسطین مورد تأكید قرار داد: امنیت اسرائیل با امنیت ملی امریكا گره خورده است، بیتالمقدس پایتخت فلسطین نخواهد بود و مسئله آوارگان فلسطینی باید در خارج از اسرائیل و فلسطین مورد حل و فصل قرار گیرد. به نظر میرسد جریان محمود عباس و سازمان فلسطینی فتح از این پس به مقوله مقاومت و ضرورت آن در شرایط كنونی و در نتیجه به استراتژی جنبش حماس نزدیكتر خواهد شد. به عبارت دیگر دولت آینده فلسطینیها دولت مقاومت خواهد بود نه دولت تكنوكرات. فضای خاورمیانه و تحولات آن به فلسطینیها این امكان را میدهد كه سقف مطالبات خود را بالا ببرند.
میگویند مرحوم یاسر عرفات در پاسخ به فشارهای شدید بیل كلینتون رئیس جمهور اسبق امریكا در چارچوب مذاكرات كمپ دیوید دوم گفته بود كه اگر نسل كنونی رهبران فلسطین موفق به دستیابی به آرزوی دیرینه خود مبنی بر تشكیل دولت مستقل فلسطین نشود، آرمان فلسطین را به حراج نخواهد گذاشت، بلكه رسالت آزادسازی فلسطین را به نسلهای آینده خواهد سپرد.
واقعیت این است كه نسل جدید اعراب در حال دستیابی به درك و فهم درست از آنچه بر سر پدرانش رفته میباشد. مسئولیتشناسی نسل جدید مسلمانان عرب و غیرعرب در قبال قبله نخستین مسلمانان و فلسطین و فاجعه آن و همدستی استعمارگران غربی و جریان سازشكار عرب در كاشت پدیده صهیونیسم در قلب جهان اسلام اگر بیشتر از پدرانش نباشد قطعاً كمتر نیست. شما ملاحظه كنید كه امسال در سالگرد شصت و دومین سال نكبت فلسطین، زخم این فاجعه چگونه باز و زنده شد، دهها هزار تن از فلسطینیهای آواره و مسلمانان عرب و غیر عرب اقدام به راهپیمایی به مرزهای فلسطین اشغالی از كلیه جبههها كردند و الگوی جدید و قابل گسترش را از اتحاد ملتها برای نفی غده صهیونیسم در سرزمین ادیان توحیدی به منصه ظهور رساندند. قیامها و انقلابهای ملتهای خاورمیانه در آغاز راهش قرار دارد. با حذف رژیمهای حامی اسرائیل در منطقه، مسئله فلسطین دوباره در صدر آرمانهای ملتهای مسلمان قرار خواهد گرفت. هیچكس حق ندارد به دلیل قدرت تسلیحاتی رژیم صهیونیستی و جانبداری ابرقدرتی مانند ایالات متحده از آن، آرمان فلسطین را به حراج بگذارد. همگان شاهد بودند كه چگونه ماشین نظامی رژیم صهیونیستی در برابر اراده پولادین مقاومت حزب اله در جنگ ژوئیه 2006 زمین گیر شد. این اراده پولادین در حال سرایت به كل بدنه ملتهای عرب و مسلمان است. در نطق اخیر اوباما در ایپاك یك نكته مورد غفلت ناظران قرار گرفت. باراك اوباما خطاب به یهودیان امریكا گفت كه امریكا به عنوان دوست استراتژیك اسرائیل توصیه میكند نیم نگاهی به تحولات خاورمیانه و قیامها و انقلابها داشته باشند و تا دیر نشده اقدام به برقراری صلح دایمی با فلسطینیها بكنند. به نظر میرسد اوباما نیز به این نتیجه رسیده است كه زمان و زمانه به سود تحقق آرمان فلسطین در حال چرخش است.
نویسنده
سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)
سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.