چرایی سهولت مدیریت بحران ها
در دو سده اخیر آنچه به وضوح قابل درک و ملموس است این حقیقت چالش ناپذیر می باشد که بحران های شکل گرفته در جوامع توسعه یافته صنعتی بنیادهای مستقر در جامعه را منحل نساخته اند .این بحران ها در طول این چند قرن برخاسته از کیفیت روابط نیروها، تغییرات در معادلات قدرت در سطح جامعه، تحولات تکنولوژیک، جابجایی ارزشهای مستقر در جامعه و تغییرات بین المللی بوده اند و به لحاظ اینکه بحران ها تغییرات بنیادی را هدف قرار نداده اند با مصالحه، بده بستان، پذیرش واقعیات مستقر در جامعه، پذیرش ضرورت نیاز به جابجایی نخبگان، به لحاظ تغییرات در جایگاه و وزن بازیگران و طبقات اجتماعی و سیال بودن حقیقت و مدیریت با کمترین هزینه ممکن گشته است. سؤالی که مطرح می شود این است که چرا مدیریت از این نوع بدون توسل به خشونت گسترده امکان پذیر شده است. محققاً نظرات و تئوریهای فراوانی را می توان به کار گرفت این پدیده اجتماعی مدیریت بدون توسل به خشونت گسترده و توانایی در ایجاد رضایت نسبی در بین اکثر قریب به اتفاق گروههای اجتماعی را توضیح دهد .می توان در این مورد دلایلی با ماهیت خرد و کلان ذکر کرد که تمامی آنها صحیح می باشند و گوشه ای از حقیقت را بیان می کنند . آنچه در تمامی کشورهای توسعه یافته صنعتی یکسان است پذیرش شهروند به عنوان محور تمامی حیطه های حیات است . این بدان معناست که در تمامی این جوامع این منطق از مشروعیت همه گیر برخوردار است که در حیطه سیاسی، حکومت تأسیس شده است که بیشترین فضای لازم برای بیان نظرات شهروند را ایجاد کند. در حیطه اقتصادی، عملکرد اساسی بازار این است که شرایطی شکل بگیرد که فزونترین رفاه اقتصادی برای شهروند حاصل شود . در حیطه فرهنگی تعریف و توصیف از خود و دنیا و اصولاً تمامی پدیده ها در سطح جامعه به گونه ای بنیان می یابند که در چارچوب آن فزونترین جایگاه و منزلت برای شهروند فراهم شود و شرایط و محیط ارزشی را به گونه ای بیابد که در آن وزن و موقعیت خود را از نظر معنوی ارتقاء یافته بداند. در حیطه اجتماعی شرایط به گونه ای رقم خورده و فراهم آمده است که شهروندان مداوماً مواجه با تفسیر و تعریف جدید از حقوق می شوند که مبنای آن اعطا بیشترین بهره از مواهب مادی و معنوی است .
در جوامع توسعه یافته صنعتی حوزه عمومی و حوزه خصوصی در هم تنیدگی ارگانیک دارند . این بدان معناست که در تمامی حیطه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدا از اینکه چه حوزه ای مورد نظر باشد شهروند مقصود است و چارچوب ها به گونه ای طراحی می شوند که در بطن آن شهروند با فزونترین رضایت در هر قلمرویی روبرو شود . زمانیکه در این جوامع به هر دلیلی بحران شکل می گیرد به آن معناست که در یک یا مجموعه ای از حیطه ها مشکلی رخ داده است . منظور از مشکل و ناکارآمدی چیست؟ هر زمان بحران در یک قلمرو حادث می شود به این معناست که در آن قلمرو یا حیطه خواه سیاسی ، خواه اقتصادی ، و بدون توجه به اینکه فرهنگی و یا اجتماعی است شهروند به خواست های مطرح و مورد نیاز دست نیافته است . حال باید این بحران حل شود . پس علت بحران جدا از اینکه در چه حیطه ای است این می باشد که منافع ، نیازها ، خواست ها و الزامات ضروری برای شهروند حیات نیافته است . در این جوامع پذیرفته اند که شهروند معیار است و باید نظر او جلب شود . پس اگر بحران شکل می گیرد به معنای ناکارآمدی است و باید آن ناکارآمدی در ساختار قدرت سیاسی ، یا ساختار قدرت اقتصادی و یا الگوهای فرهنگی و یا معادلات اجتماعی برداشته شود. منظور از نو ها بنا کردن یک حیطه با تعریف جدید نیست ، چرا که در تمامی حیطه ها اساس یعنی ضرورت رضایت شهروند مورد قبول قرار گرفته است زیرا در چارچوب این منطق حیطه ساختار مورد نظر را بدست آورده است . تلاش برای از بین بردن ساختار نیست . هدف ایجاد ساختار نوین یا محدودیت جدید در این ساختارها نیست بلکه هدف این است که ساختار مستقر کارآمدتر شود تا جواب گوی انتظارات باشد و هدف این است که محور در جامعه یعنی شهروند در هر حیطه، مزایا و دست آوردهای بهتری را کسب کند.
در جوامع توسعه یافته با قبول مشروعیت مجور بودن شهروند، ایجاد ساختارها با توجه به اینکه هدف از تأسیس آنان ارتقاء میزان حضور وی در صحنه سیاسی، افزایش رفاه در صحنه اقتصادی، بالا بردن ظرفیت خلاقیت و نوآوری در صحنه فرهنگی و ارتقاء ظرفیت های حقوقی در حیطه اجتماعی است توانسته اند شرایطی را شکل دهند که در بطن آن مدیریت بحران ها با کمترین هزینه و بدون نیاز به ارتکاب به خشونت فزاینده امکان پذیر باشد. بنابراین علت شکل گیری بحران ها یک ضرورت برای تخریب ساختارها نیست بلکه کارآمدتر کردن آنها در راستای ارتقاء شهروندان از طریق برآوردن مطلوب ترین نیازهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آنان است .
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.