عربستان آخرين حلقه تحولات منطقه
درحالي كه صداي تظاهرات مردمي در گوشه و كنار عربستان سعودي نيز شنيده ميشود دكتر كيهان برزگر، متخصص مسايل خاورميانه بر اين اعتقاد است كه عربستان احتمالا به دلیل جایگاه ویژه اش در امنیت انرژی جهانی و نوع ساخت قدرت و سیاستش آخرين حلقه تحولات منطقه خاورميانه خواهد بود. تحليل ايشان در ادامه تقديم ميشود:
تفاوت اعتراضات مردمي در عربستان سعودي با ساير كشورهاي منطقه خاورميانه، شمال آفريقا و خليج فارس چيست؟
بهنظر من عربستان هم بهطور اجتنابناپذيري تحتتاثير اين موجها قرار ميگيرد. دير يا زود آن زیاد مشخص نیست و بستگی به نتیجه نهایی تحولات منطقه و اثرات آن بر توازن قدرت و تغییر ساختار ژئوپلتیک منطقه ای دارد.
در درجه اول، جايگاه عربستان سعودي از لحاظ امنيت انرژي در دنيا و نقش نيروهاي خارجي بهويژه ايالات متحده آمريكا از لحاظ بازي قدرت است که بحث عربستان را متفاوت می کند. درمورد مصر، آمريكا مجبور شد در كوتاهمدت به تصميمي دست يابد چون مسئله فشار افكار عمومي جهاني و افكار عمومي داخل آمريكا مطرح بود. آمریکا نمی تواند خود شعار دمکراسی بدهد اما از حرکتهای دمکراتیک آن هم در جوامعی پویا با طبقه متو سط قوی مثل مصر یا تونس حمايت نكند.یا بر علیه جنایت علیه بشریت در لیبی اقدام نکند. البته در اینجا میزان منافع هم مهم است.
اما آمریکا و غرب جايگاه ويژهاي را برای عربستان به دليل نفت که حدود یک پنجم ذخایر جهان را داراست و جريان آزاد انرژي و به تبع تعادل در رشداقتصاد جهاني درنظر ميگيرند. ضمن اینکه مسئله صدور تسلیحات از غرب و بازار سرمایه گذاریها و کالاهای مصرفی هم اهمیت ویژه ای به عربستان می دهند که در مجموع حمایت آمریکا و غرب از این کشور را به منظور حفظ ثبات بیشتر می کنند.
در درجه دوم مسالهاي كه عربستان را از تحولات ساير كشورهاي منطقه متفاوت ميكند ساختار سياست و قدرت در این کشور است. توزیع قدرتْْْ، ثروت و امنیت در عربستان در اختیار خاندان پرجمعیت آل سعود است که از طریق لایه های مختلف و با ایجاد وفاداری در درون نخبگان حکومت می کنند. جامعه عربستان محافظه کار تر و سنتی تر است و تقاضاهای مشخص تر شغلی و سنتی مثل گسترش حقوق زنان دارد. همین مسئله توان حکومت در کنترل اوضاع را بیشتر می کند.البته در مناطق شرقی شیعه نشین این مسئله متفاوت بوده و به مسائل تبعیض و بی عدالتها سیاسی و اقتصادی هم ربط می یابد. بهرحال شايد اين موج تحولات آزاديخواهانه در كشورهاي منطقه خليج فارس و خاورميانه به منطقه شرقي عربستان كه نزديك كشور بحرين است كشيده شود.
آيا مركز قدرت عربستان نيز تحتتاثير اين امواج آزاديخواهانه قرار خواهد گرفت؟
سرایت به رياض كه مركز اصلي قدرت عربستان است شاید کمی سختر در این مرحله باشد. زيرا قدرت مركزي به مراتب در آنجا قوی تر و مبتنی بر وفاداریهای گروهی و قبیله ای است.سختگيريهاي عربستان درمورد تحولات بحرين نيز به اين دليل است كه قدرت مركزي نگران است كه موج اين تظاهرات به صورت دومینو به قسمتهاي مرزي و داخلی اين كشور نيز كشيده شود.
آيا اصلاحات اقتصادي ميلياردي عربستان ميتواند از رخنه اين تحولات سياسي به عربستان سعودي جلوگيري كند؟
بهرحال اين اصلاحات اقتصادي ميتوانند تاثيرش را بگذارند. حكومت مركزي عربستان قول 37 ميليارد دلار به كارمندان، دانشجويان و غيره را داده است كه اين امر در كوتاهمدت اثرگذار خواهد بود ولي اصلاحات سياسي در درازمدت مهم است كه طبقه روشنفكر و بخصوص زنان عربستان خواهان آن هستند. شايد اصلاحات اقتصادي در كوتاهمدت جلوي موج تنا آرامی ها را بگيرد ولي براي اصلاحات سياسي گسترده در عربستان بايد کمی صبر كرد. البته بايد دید که سرانجام و نتیحه نهایی تحولات سياسي در ساير كشورهاي عربي چه خواهد شد. بهطور طبيعي عربستان هم در امان نخواهد ماند. با اين تفاوت كه بنظرم عربستان به دليل جایگاه اش در امنيت انرژی جهانی و ساختار حكومتياش آخرين حلقه اين تحولات خواهد بود.
تحليل شما از اعتراضات مردم بحرين در مقابل سفارت ايالات متحده آمريكا در اين كشور كه عنوان كردهاند حمايتهاي آمريكا از اعتراضات آنان شبيه پشتيباني آن از جنبشهاي مردم تونس و مصر نيست، چيست؟
به نظر من اين مساله مربوط به اهميت حياتي خليجفارس در امنيت و منافع ملي آمريكاست. مساله بحرين با مصر و تونس فرق دارد. موقعيت ژئوپليتيكي بحرين در خليجفارس و نزديكي آن به عربستان سعودي و تاثيراتي كه جنبش شيعيان بحرين بر مناطق شيعي عربستان ميتواند بگذارد و به نوعي اين تحولات را به درون عربستان بكشاند و همچنين با توجه به جايگاه خليجفارس از لحاظ نفت و موقعيت ژئوپليتيكي آن، همه باعث می شوند که آمريكا در مورد بحرين و عربستان نگاه متفاوت و حتی پشتيباني بيشتري از حکومت های این کشورها داشته باشد. ضمن اينكه آمريكا در بحرین پايگاه دريايي دارد كه به نوعي مركز كنترل ناوگان دريايي آمريكا و تمامي تحركات نظامی در خليجفارس و گستردهتر از آن در اقيانوس هند است. بنابراين، به اعتقاد من نگاه آمريكا به تحولات شمال آفريقا با نگاه آمريكا به تحولات حوزه خليجفارس متفاوت است. چون جايگاه مهم خليجفارس از لحاظ انتقال انرژي و نوع حكومتهاي درون منطقه با منافع ملي آمريكا سر و كار دارد. بنابراين نوع جبههگيري و سياست آمريكا در مورد بحرين و عربستان با مسئله امنيت انرژي بین المللی در ارتباط است.
مصاحبه با روزنامه شرق ١7 اسفند ١٣٨٩
نویسنده
کیهان برزگر
کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بینالملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی میباشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هستهای ایران است.