بازگشت مصر به معادلات منطقه با الگوی مصری / قهرمان پور

در مورد روند تحولات اخیر در منطقه و نتیجه نهایی این تحولات زود است که بحث کنیم. یعنی این که نتیجه تحولات به چه چیزی منتج خواهد شد و آیا به روی کار آمدن اسلام گرایان منجر خواهد شد یا خیر هنوز جای بحث دارد. این یک پروسه در حال جریان است و به عبارت دیگر احتمال وقوع هر یک از سناریوها تقریبا برابر است. یعنی همان اندازه که ممکن است یک جنبش اسلام گرایی میانه رو سر کار بیاید، همان اندازه ممکن است نیروهای دیگر به قدرت برسند. بنابراین باید منتظر بود و دید که مسیر تحولات به چه سمتی می‌رود. 
این موضوع خصوصا در مورد مصر مهم‌تر است. چرا که مصر جامعه ای است که ویژگی‌های خاص خود را دارد. یعنی این که در مقام مقایسه با تونس، مصر دولت به مراتب قوی تری دارد و مقاومت حسنی مبارک و مجموعه نظامی ‌- تجاری متحد وی نشان دهنده این واقعیت است که دولت مصر از نظر مدیریت بحران از دولت تونس قوی‌تر است. بنابراین علائم و شواهدی که در حال حاضر دیده می‌شود نشان می‌دهد که نخبگان حاکم بر مصر یعنی اتحاد نظامی ان و تجار بهره مند از آزاد سازی اقتصادی دوران مبارک، به دنبال حفظ قدرت در دست خود هستند و مهره کلیدی در این معادله عمر سلیمان است. زیرا زمانی که چند روز پیش مبارک تصمیم گرفت بعد از سی سال جانشین خود را تعیین کند، مشخص شد که مبارک قصد جدی برای حفظ قدرت در دست این نخبگان تجاری- نظامی  ‌دارد و به احتمال زیاد مبارک این تصمیم را در مشورت با متحدان فرامنطقه ای خود و احتمال زیاد آمریکا گرفته است. پیش از این نیز اخباری مبنی بر مخالفت آمریکا با جانشینی جمال مبارک شنیده می‌شد. بنابراین در شرایط فعلی با توجه به علائمی ‌که وجود دارد این نخبگان تجاری- نظامی ‌درصدد انجام اصلاحات موقتی برای حفظ قدرت در دست خودشان هستند و بازیگر اصلی این صحنه عمر سلیمان است. 
عمر سلیمان فردی اطلاعاتی- امنیتی است و تجارب زیادی در برخورد با بحران‌ها دارد و علاوه بر آن سابقه نظامی ‌هم دارد. عمر سلیمان گفتگو با گروه‌های اپوزیسیون از جمله اخوان المسلمین را شروع کرده است و باید منتظر بمانیم و ببینیم که این گفتگوها نتیجه می‌دهد. ضمن این که باید در نظر داشته باشیم که در مصر سابقه انقلاب سیاسی - اجتماعی وجود ندارد. آنچه که در مصر در گذشته اتفاق افتاد، انقلاب نان بود و مسائل اقتصادی محور آن بود. این اولین موجی است که در مصر با این شدت و حجم اتفاق افتاده و مبتنی بر مسائل صرفا اقتصادی نیست، هرچند مسائل اقتصادی نیز در آن وجود دارد. بنابراین باید دید این مذاکرات به برکناری مبارک منجر خواهد شد یا خیر؟ 
با این وجود، نباید بحث نخبگان نظامی ‌- تجاری را به بحث مبارک محدود کنیم. ممکن است مبارک آنطور که بحث آن مطرح است از قدرت کنار برود، ولی قدرت همچنان در دست این طبقه نخبه تجاری- نظامی، با مشارکت محدود گروه‌های اپوزیسیون نظیر اخوان المسلمین، جنبش 6 آوریل و برخی از ناصریست‌ها بماند. فعلا به نظر می‌رسد این سناریو در مصر در حال اجراست. باید دید که آیا مردم مصر و معترضان هم به این سناریو رضایت می‌دهند یا خواهان تحولات بنیادینی هستند؟   
  ریشه‌های این موج                                                                                                        
به نظر من در وهله اول این موج ناظر به کنار گذاشتن رهبران و حاکمان نسل جنگ سرد است. در ترکیه این اتفاق افتاد و جامعه مخالفت خود را با حضور نخبگان جنگ سرد در قدرت نشان داد. البته در اینجا مسئله اصلی فقط مسئله سن نیست. در واقع منظور از نخبگان جنگ سرد، کسانی است که در فضای جنگ سرد زندگی می‌کنند و نگاهشان به مسائل نگاه امنیتی است و فرضشان بر این است که می‌توان هر مسئله ای را ابتدا به مسائل اقتصادی تقلیل داد و چنانچه موثر نشد از طریق مسائل امنیتی آن‌ها را حل کرد. این جهان بینی این نسل در خاورمیانه است که مبارک و نخبگان نظامی ‌اطراف او و حتی عمر سلیمان نیز نمونه ای از آن هستند. این افراد در فضای جنگ سرد سیر می‌کنند و نگاهشان به پدیده‌ها امنیتی است. 
بنابراین، خواسته اولیه این موجی که در منطقه اتفاق افتاد، کنار گذاشتن این رهبران جنگ سرد است؛ هرچند این موضوع با تاخیر در حال رخ دادن است و پیش از این‌ها باید اتفاق می‌افتاد. ولی اینکه در مرحله بعدی کنار گذاشتن این رهبران، منجر به ایجاد دموکراسی شود یا خیر جای بحث دارد. چرا که مسئله مردمسالاری فقط کنار گذاشتن یک سری افراد و آوردن افراد دیگرنیست. دموکراسی نیازمند بسترسازی‌ها و وجود یک فرهنگ سیاسی و فرهنگ حل اختلاف است. به هر حال در سی سال گذشته نه در مصر و نه در سایر کشورهای جهان عرب چنین بستری شکل نگرفته است. بنابراین ممکن است در مرحله اول مبارک و در صورت تداوم اعتراضات برخی از متحدان تجاری - نظامی ‌مبارک کنار گذاشته شوند، ولی این را نباید با گسترش موج مردمسالاری در منطقه مساوی گرفت. دموکراسی نیازمند بسترهای متعددی است که حداقل در شرایط فعلی آنها را در منطقه نمی‌بینیم. 
ترکیه، ایران، مصر؛ سه الگوی منطقه 
علاوه بر این بحث‌هایی در مورد اجرای مدل ترکیه، خصوصا مدل اسلام گرایی حزب عدالت و توسعه در مصر بحث‌هایی مطرح می‌شود. به نظر من این درست نیست که بگوییم مدل ترکیه در مصر الگوبرداری شده است. مسئله مصر با ترکیه یک تفاوت بنیادی دارد که نباید از آن غافل شد. در مصر قدرت عمده در دست یک فرد است یعنی تمام قدرت دست رئیس جمهور است که از سی سال پیش تاکنون در دست حسنی مبارک بوده است و قبل از آن انور سادات و پیشتر ناصر. در ترکیه وضعیت متفاوت از این است. 
در ترکیه در دوران کمالیسم شاهد ظهور نهادهای کمالیستی از جمله ارتش و سایر نهادها هستیم. بنابراین در ترکیه شاهد نهادسازی بودیم و این نهادها بودند که در مقابل اراده مردم مقاومت می‌کردند و وقتی حزب عدالت و توسعه سر کار آمد مبارزه خود را به این نهادهای پیدا و پنهانی که به نوعی قدرت اصلی را دردست داشتند، معطوف کرد. 
 در حالی که در مصر چه در سی سال گذشته و چه پیش از آن، روند نهادسازی بسیار ضعیفی داشته ایم. به عنوان مثال قوه قضاییه ای که در ترکیه وجود دارد به مراتب مستقل تر از آن چیزی است که در مصر هست. لذا نباید این تفاوت را دست کم گرفت. در ترکیه مبارزه ای که در مسیر گذار به دموکراسی اتفاق افتاد و هنوز هم جریان دارد و نباید آن را تمام شده تلقی کرد، مسئله مبارزه و مقاومت در مقابل نهادهای کمالیسیتی است که در مقابل اراده مردم مقاومت می‌کرد. چیزی که در مصر می‌بینیم این است که نهادها تابع اراده رئیس جمهور هستند. حتی ارتش که خود را میراث خوار و ادامه دهنده راه ناصر می‌داند و یک نوع عرق پان عربیستی دارد، در جریان تحولات اخیر نتوانست خود را کاملا از مبارک جدا کند و تلاش کرد در حد وسط خواست مردم و رئیس جمهور قرار گیرد. 
ادامه مطلب 
پژوهشگر ارشد مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه