آیا اظهارات کلینتون نشانه ظهور یک جریان میانه رو در برابر ایران در آمریکاست؟ / رحمن قهرمانپور

خانم هیلاری کلینتون در حاشیه نشست گفتگوی منامه که از سوی موسسه IISS برگزار شد در اظهاراتی گفت آمریکا آماده است در آینده بصورت مشروط غنی سازی در [خاک] ایران را بپذیرد. این اظهارات در آستانه گفتگوهای ایران و گروه 1+5 در ژنو مطرح شد و تحت الشعاع آن قرار گرفت و به یک تعبیر آنگونه که باید و شاید مورد توجه واقع نشد. آمریکا تا ژوئن 2006 و تشکیل گروه 1+5 بواسطه بسته پیشنهادی معروفی که سولانا چهار سال پیش به ایران آورد، اساساً با وجود فناوری هسته ای در ایران مخالف بود و دولت نو محافظه کار جورج بوش پسر اغلب سیاستهای خود را در این راستا تنظیم می کرد. عدم حضور در مذاکرات ایران با EU/3 و حتی نفی مفید بودن آن از سوی نو محافظه کاران نزدیک به دولت بوش در همین راستا بود. شاید تحت تأثیرهمین نگرش و فشار به آمریکا بود که سه کشور اروپایی در یکی از بسته های پیشنهادی خود به ایران از یافتن کار برای افراد شاغل در بخش هسته ای و تعطیلی و از کار انداختن تأسیسات هسته ای سخن گفتند. پیشنهادی که نه قبل و نه بعد از آن مطرح نشد. این همان تفکری بود که در پی اقدام لیبی در ارسال تجهیزات هسته ای خود با کشتی در آمریکا تقویت شد و برخی ها از بکارگیری مدل لیبی در مورد ایران سخن گفتند. عجیب است که اروپاییها هم با این نگرش همراهی کردند. بعد از مقاومتهای ایران و بعد از آنکه سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران بر این مبنا قرار گرفت که هر نوع پیشنهادی که حق ایران برای غنی سازی در خاک خود را به رسمیت نشناسد از سوی ایران پذیرفته نخواهد شد ، سیاست غرب در قبال مسأله غنی سازی در خاک ایران اندک اندک مورد بازنگری قرار گرفت. زمانی که در مذاکرات ژنو در سال 2009 بحث مبادله سوخت مطرح شد عده ای این پیشنهاد را عقب نشینی تلویحی غرب از مواضع گذشته خود در قبال غنی سازی در خاک ایران ارزیابی کرده آن را مقدمه ای برای عبور از وضع موجود ارزیابی کردند. هر چند در مبادله سوخت اشاره ای به پذیرش یا عدم پذیرش غنی سازی نشده بود، ولی نتیجه حاصل از آن این بود که غرب می پذیرد سانتریفیوژها در ایران کار غنی سازی را انجام دهند و محصول برای غنی سازی بیشتر به روسیه یا کشور دیگر ارسال شود.
 

در آستانه مذاکرات اخیر ژنو میان ایران و گروه 1+5 موضوع مبادله سوخت بازهم مطرح شد. گفته شد آمریکایی ها این بار خواهان ارسال مقدار بیشتری اورانیوم کمتر غنی شده (LEU) از طرف ایران می باشند. دیوید آلبرت رئیس موسسه ISIS و یکی از برجسته ترین کارشناسان هسته ای و بازرس سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی که گرایشهای نو محافظه کارانه دارد به شدت با این پیشنهاد مخالفت کرده آن را به معنای پذیرش حق ایران برای غنی سازی در خاک خود دانست. همزمان با اظهارات خانم کلینتون در منامه، هفته نامه نول آبزرواتور فرانسه از وجود یک بسته پیشنهادی جدید در مذاکرات ژنو خبر داد که آینهورن آن را تهیه کرده است. با این حال اغلب رسانه ها به نقل از نول آبزرواتور به این موضوع پرداختند. حضور آینهورن در مذاکرات ژنو هم این گمانه زنی را تقویت کرد. اگر آنچه این هفته نامه فرانسوی گفته است، صحت داشته باشد، در بسته پیشنهادی جدید آمریکا یک گام دیگر هم عقب نشینی کرده و پذیرفته که اورانیوم کمتر غنی شده در خاک ایران جهت غنی سازی بیشتر و تبدیل به میله سوخت به روسیه ارسال شده و سپس در رآکتور بوشهر مصرف شود. به عبارت دیگر ایران می تواند اورانیوم تولیدی خود را در رآکتور بوشهر مصرف کند. اما رسانه ها در مورد سرنوشت غنی سازی 20 درصدی در ایران چیزی ننوشته اند. اظهارات خانم کلینتون می تواند مرتبط با این طرح باشد که احتمالاً در راهروهای وزارت خارجه آمریکا مطرح شده است. از آنجا که جزئیات این طرح علنی نشده است نمی توان در مورد ابعاد مختلف آن بحث کرد، ولی اصل قضیه همان نکته ای است که خانم کلینتون هم بدان اشاره کرده است، یعنی پذیرش غنی سازی در خاک ایران مشروط به این معنا که اورانیوم 5/3 درصد غنی شده در خاک ایران برای تبدیل به میله سوخت به خارج ارسال شود و سپس در رآکتور هسته ای بوشهر مصرف شود. از آنجا که پسماندهای رآکتور بوشهر قرار است براساس قرارداد به روسیه عودت شود، معلوم نیست در پیشنهاد جدید در مورد پسماندها چیزی گفته شده است یا نه. همین طور باید معلوم شود که آیا ایران می تواند تعداد سانتریفیوژهای خود را افزایش دهد یا تعداد سانتریفیوژها براساس پیشنهاد باید در همین حد بماند.
 

ظاهراً آمریکایی ها نمی خواهند بار دیگر اشتباهی را که در مورد کشورهای مختلف و از جمله پاکستان مرتکب شده اند در مورد ایران تکرار کنند. آمریکا در اوایل دهه 1980 با غنی سازی در خاک پاکستان مخالف بود، اما بعد از حمله شوروی به افغانستان و نیاز آمریکا به پاکستان این سیاست نادیده گرفته شد. به عبارت دیگر آمریکایی ها از انکار هسته ای به پذیرش هسته ای روی آوردند. در مورد برزیل و آرژانتین وضعیت تا حدی متفاوت بود. این دو کشور از اواخر دهه 1980 سیاستهای هسته ای خود را تغییر داده و به رژیم عدم اشاعه پیوستند. در مورد این دو کشور هم آمریکا از انکار در دهه 1970 به پذیرش بخشی از فعالیتهای هسته ای از جمله غنی سازی در اوایل قرن 21 روی آورد.
 

از این دو کشور آژانتین فعالیتهای موشکی خود را حتی در دهه 1990 هم ادامه داد. معلوم شد محاسبات آمریکایی ها در مورد تلاش آرژانتین برای ساخت بمب درست نبوده است. اشتباهی که در قضیه عراق هم تکرار شد. برخی مقامات آمریکایی اسیر فضایی شدند که خود آن را ایجاد کرده بودند. بسیاری از آنها می دانستند عراق توان ساخت بمب هسته ای را ندارد اما اطلاعات غلط برخی افراد بریده از رژیم صدام، فضا سازی سازمانهای اطلاعاتی بعداز حوادث 11 سپتامبر و موج نو محافظه کاری باعث شد توصیه های وزارت خارجه نادیده گرفته شود. اکنون خانم کلینتون این جرأت را پیدا کرده است که برخلاف فضا سازی روانی نو محافظه کاران و گروههای مخالف ایرانی از پذیرش غنی سازی در خاک ایران در آینده سخن بگوید. این اظهارات وی را می توان تا حد زیادی بازتاب واقع نگری وزارت خارجه و افول موقعیت نومحافظه کاران و نیز وزارت دفاع در افکار عمومی دانست. البته برخی ها نیز معتقدند هیلاری کلینتون برخلاف کاخ سفید نماینده جریان حامی برخورد سخت تر و تندتر با ایران است. اگر این تحلیل درست باشد حرفهای خانم کلینتون بازتاب دیدگاههای کاخ سفید است تا وزارت خارجه با این حال در مقام عمل تفاوتی میان نتایج این دو تحلیل وجود ندارد. یک جریان در آمریکا شکل گرفته که به مسأله هسته ای ایران دور از جنجال ها و فضا سازی رسانه های می نگرد و بر این باور است که رفتار غلط آمریکا نباید ایران را به مسیری غیر قابل پیش بینی سوق دهد. نیت ایران صلح آمیز بوده و در بعد سیاسی ایران خواستار ارتقای نقش منطقه ای خود می باشد و مسأله هسته ای آن هم در این راستا معنی پیدا می کند.  جریان افراطی که عمدتاً مستظهر به حمایت لابی یهودی می باشد تفسیری بسیاری افراطی و غیرواقع بینانه از این خواست ایران ارائه می دهد به این امیدکه مسیر تقابل ایران و غرب و مخصوصاً آمریکا را هموار کند. باید منتظربود و دید این جریان در داخل هیأت حاکمه آمریکا چقدر قدرتمند خواهد بود و تا چه در اجرای عملی اهداف خود موفق خواهد بود.