دو الگوی توسعه و بحران کره
کره شمالی با توجه به واقعیات منطقه ای، معادلات سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن و کیفیت روابط قدرتهای بزرگ شرایطی را رقم زده است که کاملا قابل انتظار بوده است. از سوی دیگر کره جنوبی یک دولت تجاری است که الگوی زیست خود را بر اقتصاد مبتنی بر صادرات بنا نهاده است. به همین روی ثبات و آرامش زیادی را طلب می کند. این کشور با وجود اینکه دولت آمریکا پیشرفته ترین آلات و ادوات نظامی را در اختیار قرار داده است اما به جهت ضرورتهای اقتصادی، خصلت های نظامی را در حافظه هویتی خود مخدوش ساخته است. این بدان معناست که دولت کره جنوبی و مردم این کشور فاقد ذهنیت امنیتی نظامی محور را هستند و امنیت خود را در توسعه اقتصادی که تأکید بر صادرات دارد تعریف می کنند. یک چنین ظرفیت هویتی به ضرورت، این خصلت و ویژگی روانی را شکل می دهد که باید از آن به نام فقدان اراده برای جنگیدن نام برد.
اهالی کره جنوبی و به تبع آن نخبگان این کشور میل و اراده چندانی برای پاسخ نظامی به چالشهای حاکمیت ستیز و خطرات متوجه تمامیت ارضی ندارند. این واقعیتی است که هم رهبران کره شمالی به آن وقوف دارند و هم تصمیم گیرندگان آمریکایی آن را متوجه هستند. با توجه به نوع الگوهای توسعه که کره جنوبی در چند دهه اخیر پیش گرفته است، حیات یافتن یک چنین ذهنیتی و چشم اندازی در کره جنوبی اجتناب ناپذیر به نظر می آید. اجماع نظر شکل گرفته در این کشور که به دنبال پایان نبرد نظامی در شبه جزیره در 1953 فرصت تجلی یافت، جایگزینی دولت نظامی با یک دولت تجاری را در آینده کره جنوبی ترسیم ساخت. این همان الگویی است که ژاپن بعداز شکست در جنگ دوم پیشه ساخت. اما تفاوت مهم این است که ژاپنیها به دلیل فشار درخواست آمریکا بود که زیست براساس منطق نظامی گری را نادیده گرفتند ولیکن کره ایها به دلیل پی آمدهای این سیاست در ژاپن و الگو برداری از آن بود که به این نتیجه رسیدند. آمریکاییان در مورد ژاپن با فشار آوردن بر این کشور برای تدوین یک قانون اساسی جدید موفق شدند در حالی که دولتمردان کره ای با در نظر گرفتن جایگاه ژاپن در صحنه جهانی و شکوفایی اقتصادی در این کشور، به این سو سوق یافتند که الگوی دولت تجاری را سرلوحه سیاستهای خود قرار دهند. در چارچوب این الگو بوده است که کره جنوبی به یکی از 10 قدرت بزرگ اقتصادی دنیا تبدیل شده است.کره ایها به هیچ روی قصد ندارند اقدامی انجام دهند که جایگاه اقتصادی آنان را به خطر بیاندازد و ثبات ضروری برای تداوم توسعه را با خطر مواجه کند. به همین روی بسیار محتاط و با مماشات با کره شمالی رفتار می کنند.
جنگ در شبه جزیره و در شکل حداقل هرگونه منازعه مداوم با شدت کم باعث در هم شکستن روند توسعه خواهد شد و خسارات جبران ناپذیری برای این کشور بوجود خواهد آورد. کره جنوبی هر چند که اقدامات کره شمالی را کاملاً در راستای تجاوز به تمامیت ارضی خود می داند اما سعی می کند که با نشان دادن بیشترین خویشتنداری از تشدید بحران جلوگیری کند. به همین روی است که به غرق کشتی نظامی خود در چند ماه قبل در آبهای مورد اختلاف هیچ واکنشی نظامی نشان نداد. کره جنوبی تحقیر عدم پاسخگویی و پرخاشگریهای نظامی کره شمالی را می پذیرد چرا که متوجه است در صورت بالا رفتن میزان بحران بیش از همه او فزونترین هزینه را خواهد پرداخت و از کوس رقابت تجاری در صحنه جهانی به دور خواهد افتاد که ممکن است هیچگاه نتواند جایگاه از دست رفته را به دست آورد. نیاز کره جنوبی برای حفظ وضع موجود و تداوم ثبات هدایت شده در شبه جزیره کاملا در تعارض با خواست کره شمالی است. ساختار قدرت سیاسی در این کشور که عملا متشکل از کیم جونگ ایل و فرماندهان ارشد نظامی است از بقا و امنیت خود تعریفی کاملا غیراقتصادی نموده اند. کره شمالی قدرت نظامی را الگوی توسعه برای خود تعریف کرده است. با توجه به جامعه ای کاملاً سیاست زده و تابع، این کشور شیوه نظامی گری را گزینه مطلوب یافته است. و به همین روی زمان پایان جنگ در شبه جزیره اینان به سوی توسعه و ویژگیهای شخصیتی آنان و فهمی که این افراد از واقعیات پیرامونی داشته اند در نهایت الگوی اقتدار و اعتبار مبتنی بر توسعه نظامی را به عنوان خط مشی رسمی کشور بنیان گذاشت. به ضرورت الزامات این سیاست است که برعکس کره جنوبی، رهبران در قسمت شمالی باید در تلاش باشند که ثبات را به چالش بکشند و به نمایش قدرت بپردازند. بقای کره شمالی و تداوم جایگاه رهبران این کشور بستگی تام به این دارد که دیگر بازیگران به کره شمالی به عنوان یک واحد نظامی قدرتمند نگاه کنند و به تناسب این واقعیت به امتیاز دهی بپردازند. کره شمالی ماجراجویی نظامی را یک امتیاز و یک سلاح در پیشبرد اهداف خود می یابد. ظرفیت نظامی و استفاده از آن تنها چارچوبی است که در بطن آن کیم جونگ ایل و نظامیان در ذهن خودشان کسب مشروعیت و در منطقه برای خود فضای تنفسی ایجاد می کنند. در برابر الگوی توسعه اقتصادی به عنوان مبنای مشروعیت و اعتبار که کره جنوبی پیش گرفته الگوی اولی به ضرورت نیازمند ثبات و مماشات است در حالی که ماهیت الگوی دوم ایجاب می کند که تنش دائمی باشد تا مشروعیت مورد نیاز از طریق ایجاد ترس و نگرانی در دیگران ایجاد شود. تا زمانی که این خط مشی ها در دو سوی شبه جزیره وجود دارند، بحران اجتناب ناپذیرو تنش دائمی خواهد بود.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.