آینده کردستان عراق: دیدگاه برندن اُلیری و خالد صالح

نوع مطلب: ترجمه

مقدمه

برندن اُلیری (Brendan Oleary) و خالد صالح (Khaled Salih) دو تن از محققان ارشد در باب امور و آینده کردهای عراق هستند که به اتفاق محقق دیگری بنام جک مک گاری، اخیراً کتابی با عنوان «آینده کردستان عراق» منتشر نموده اند.

کتاب مزبور متشکل از 12 بخش و مبحث کلیدی درخصوص ماهیت تحرکات کردی و پتانسیل های کردها برای تأسیس کشوری مستقل در شمال عراق است. متن حاضر قصد دارد دیدگاه ویژه آن محققان را فقط در مورد منطقه و شهر کرکوک بررسی و نقد نماید. تمرکز بر شهر کرکوک از آن رو اهمیت دارد که مسئولان اقلیم کردستان عزم خود برالحاق کرکوک به این منطقه خود مختار را جزم کرده و به تعبیر ژورنالیست ها آن را پایتخت معنوی یا «اورشلیم کردها» (Jerusalem of Kurds) می نامند.

سخن مرکزی متن حاضر این است که منطقه استراتژیک خاورمیانه هفت منطقه حیاتی دارد و تأمل در بحرانهای نیم قرن اخیر نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق کنشها و تعارض ها مربوط به این مناطق حیاتی از جمله کرکوک بوده اند.

 

بنیان های بحران درکرکوک

منطقه کرکوک به مرکزیت شهر کرکوک یکی از 18 استان عراق است که مورد نزاع بازیگران داخلی عراق [بویژه اقلیم کردستان، عربهای سنی، عربهای شیعه ، ترکمن ها و آسوریان] و نیز کشورهای موثر در تحولات کرکوک [از قبیل ایالات متحده، ترکیه، عربستان سعودی، سوریه و ایران] می باشد. مشهور است که در علم سیاست بین الملل گفته می شود هرگاه بازیگران متعدد [ کشورهای و گروههای پر تعداد] و متعارض [دارای هویت ها و منافع مخالف و مخاصم] در منطقه ای درگیر شوند، منازعات آن منطقه به سادگی و به سرعت حل و فصل نمی شود. مرور هویت و منافع بازیگران داخلی و خارجی کرکوک نشان می دهدکه این منطقه، در موقعیت معماگونه خواهد ماند. برای درک ماهیت این معما ابتدا باید تاملی به صفحات تاریخ این منطقه داشته باشیم. در مرور و عبور تاریخی می توان تاریخ کرکوک را به پنج بر مستقل از هم تفکیک نمود:

 

اولین مقطع تاریخی به سالهای حیات امپراطوری عثمانی [قبل از سال 1920 میلادی] مربوط است. در این مقطع همه اقوام و ملل در چارچوب یک امپراطوری به حیات اقتصادی، عشیره ای و اعتقادی خود ادامه می دهند و به بار عالی، خراج می پردازند و بر دین خلیفه هستند. اسنادی که از مشخصات مالیات دهندگان به مأموران عثمانی منتشر شده نشان می دهند که در صفحات شمالی عراق فعلی، ترکمن های سنی و کردها و عربها به حیات محلی خود ادامه می دهند، قشونهایی در اختیار خلیفه گذارده اند و باج و خراج تعیین شده را پرداخت می کنند. طی این ایام نوعی اختیار محلی در حیات اقوام مختلف جاری است و هویت خواهی و مرزکشی سیاسی و جغرافیایی اساساً موضوعیت ندارند. پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی [بدلیل تحجر دینی، نابسامانیهای داخلی و البته فشار خارجی] از زهدان این بازیگر بیمار، فرزند عجیب الخلقه ای به نام عراق بیرون کشیده شد. در این مقطع [دوم] که از سال 1920 تا 1975 ادامه دارد، دولت مرکزی عراق آنقدر قوی نیست که بسان جمهوری نوپای ترکیه، ناسیونالیسم پیشه کند و ملت سازی کند. سلاطین حاکم بر عراق در واقع شکل کوچک شده امپراطوری عثمانی بودند. در این مقطع، سلطنت با بسط ارزشهای عربی نفی و طرد هویت کردی، تخم تنازع قومی را بارور می سازد، مخصوصاً که مطابق عهدنامه سور(Sever) نوعی خودمختاری محلی برای کردها لحاظ شده بود که در عهدنامه بعدی یعنی لوزان نادیده گرفته شد. کردها مدعی اند منشأ منازعه برای خودمختاری و استقلال، توافقهای پنهانی دولتها در سالهای پس از جنگ جهانی اول است. گفته می شود صاحبان رای در آن توافق همگی ضد کرد بوده اند. در این مقطع که تا برآمدن حزب و حکومت بعثی ها در عراق ادامه دارد، کردها به خیزش های پراکنده ای به رهبری ملا مصطفی بارزانی، اسماعیل آقا سیمکو در عراق و ایران مبادرت می ورزند. اما پیوند امنیتی بازیگران مسلط منطقه ای، مجال تحرک را از چریکهای کرد می ستاند. ارتش ترکیه و ایران در مقطع مزبور از اقتدارقابل توجهی برخوردارند. توجه داشته باشیم که ارتش ترکیه طی 90 سال اخیر، غیراز درگیریهای کوتاه مدت در جنگ کره و موضوع یونان، روی تحرکات کردها متمرکز بوده است. طبیعی است یکی از از لوازم تحرک اثربخش، ضعف رقیب و مهیا بودن منطق حاکم بر منطقه است و این دو هیچکدام در راستای خواست کردها نبود.

 

نزاع برای هویت قومی از اواخر دهه 1970 م و همزمان با برآمدن بعثی ها شدت می گیرد. حزب بعث به رهبری حسن البکر و عمدتاً صدام حسین، ماهیت شدیداً قومی و ناسیونالیستی داشت. صدام حسین به حکم ساختار شخصیتی خود، تنگنای ژئوپلیتیک عراق و البته عایدات حاصله از رانت نفت، شدیداً تجدید نظر طلب بود. او کوشید در کوتاه زمانی، مناطق نفتی و عربی ایران را تصرف کند، اقلیت های ناراضی و ناهمسو را با اکثریت جایگزین سازد، با تهدید اسراییل به رهبر خلق عرب مبدل شود و عراق را سریعاً به بازیگر ممتاز خاورمیانه و جهان عرب و مسلمین مبدل سازد. اما این قبیل رهبران تندرو عمدتاً ناکام شده اند و جامعه برای سالیانی مدید، هزینه گزاف ادعاهای آنان را پرداخته است. از سال 1978 تا 1991 یعنی تسلیم شدن صدام در قبال نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده، کردها تاریک ترین دوران حیات را سپری می کنند. طی این 13 سال دو دستگی کردها به اوج خود می رسد و تفرقه همیشگی سبب تحریک قدرتهای خارجی می شود. وی برای قطع همکاری کردها با ایران سلسله عملیاتهای انفال را به اجرا گذارد و طی آن صدها روستای کردها با خاک یکسان شدند، هزاران هکتار زمین حاصلخیز تخریب و مصادره گردید و حدود دو میلیون کرد آواره، راه ایران و ترکیه را در پیش گرفتند. طی همین سالها بود که سیاست تعریب یا عربی سازی شهر کرکوک در دستور کار قرار گرفت و تعداد قابل توجهی عرب شیعی و سنی در منازل و اراضی متروک کردها، مالک شدند.

 

مقطع چهارم به 12 سال بعد یعنی از سال 1991 تا 2003 را شامل می شود. در این مقطع، آمریکاییها در جستجوی جانشین مناسب برای صدام هستند. آنها در غیاب این گمشده (آلترناتیو صدام حسین) او را در مرکز عراق محبوس کردند. آمریکا طی این مدت به مدد و حمایت اروپاییها (بویژه فرانسه) قانون پرواز ممنوع در بالای مدار 36 درجه را به اجرا گذارد. این مقطع را می توان دوران گشایش و امنیت شمال عراق نامید. کردهای عراق از اردوگاهها به مزارع و کاشانه خود باز می گردند و تنشهای پنهان بین کردها و عرب ها (بین شیعه و سنی) رشد می نماید. مهمترین کانون این تعارض و تنش، کرکوک است که با سیاستهای صدام، عربی شده بود.در سراسر این مقطع کردها به بازیابی و بازسازی استانهای سلیمانیه، اربیل و دهوک می پردازند و می کوشند شهر و حومه کرکوک را در اختیار بگیرند. بالاخره با جنگ 2003 و سقوط و اعدام صدام، بهار آزادی کردهای شمال عراق آغاز می گردد. در این مقطع، هم رهبران دو جبهه کلان (اتحادیه میهنی ـ حزب دموکرات) کردها یعنی جلال طالبانی و مسعود بارزانی خرد پیشه می کنند و پس از چندین سال نبرد ناکام به شکوه صلح سر تعظیم فرود می آورند و هم بازیگران دخیل به تشکیل منطقه ای خودمختار در شمار عراق رضایت می دهند. با رسمی شدن خودمختاری اقلیم کردستان و زبان کردی [در کنار زبان عربی]، نگاهها مجدداً به کرکوک دوخته می شود که به دلیل مرز مشترک با دو استان سنی نشین صلاح الدین و نینوا و همچنین به دلیل ذخایر نفتی اش [حدود 40 میلیاردبشکه] اعتباری حیاتی می یابد و کردها در ادامه سلسله موفقیت های خود می کوشند کرکوک را به اقلیم کردستان که در حال حاضر شامل سه استان دهوک، اربیل و سلیمانیه است ملحق نمایند.

 

موقعیت سرزمینی و جمعیتی کرکوک

استان کرکوک بین استانهای کردنشین سلیمانیه و اربیل در شرق و دو استان نینوا (به مرکزیت موصل)و صلاح الدین (به مرکزیت سامراء) در غرب و جنوب قرار دارد. کرکوک به دلیل استقرار در مناطق مرکزی عراق [منطقه کرکوک با هیچ یک از کشورهای ترکیه، ایران و سوریه مرز مشترک ندارد] و نیز برخورداری از تأسیسات پالایشگاهی، ذخایر نفتی، جمعیت مناسب (حدود 800 هزار نفر) و نیز منابع آبی و اراضی کشاورزی نقش ممتازی در توسعه و تحول اقتصادی دارد. رود دجله که مستقیماً از کوههای ترکیه سرچشمه گرفته و پس از عبور از دهوک و موصل و سامرا روانه بغداد می شود، مرز غربی کرکوک و نینوا را تشکیل می دهد. تراکم و ترکیب جمعیت در شهر و منطقه کرکوک متفاوت است. طی سالیان پس از جنگ دوم جهانی (مشخصاً در سال 1975) اکثریت جمعیت شهر کرکوک با ترکمن ها بود و پس از آن ترکمن ها و عربها (ی شیعه و سنی) به ترتیب بیشترین جمعیت را به خود اختصاص داده بودند، در منطقه کرکوک، که اکثریت جمعیت از آن کردها بود و پس از آن عربها و ترکمن ها قرار داشتند. در حال حاضرعمده آمارهای اعلامی را باید با دیده تردید نگریست. درک و حدس نگارنده این است که رهبران اقلیم کردستان عزم خود را بر الحاق کرکوک به اقلیم کردستان جزم کرده است. زمان هم به نفع کردها پیش می رود. آنها سیاست جمعیتی جامعی را طراحی کرده اند؛ صدور شناسنامه های جدید برای کردهایی که از خارج وارد اقلیم کردستان می شوند و مهاجرت پنهان و پیدای عربهایی که به منطقه گسیل شده بودند، همگی اکثریت شهر و حومه کرکوک را به نفع کردها رقم می زنند. مهمترین مدافع عربی کرکوک یعنی حزب بعث و بعثی ها از صحنه سیاسی عراق حذف شده اند. اکثریت مذهبی جمعیت عراق یعنی شیعیان هم به تعمیم فدرالیسم به تمام عراق بی تمایل نیستند. از دید شیعیان مقاومت در قبال اداره فدرالی عراق، توجیه استراتژیک ندارد.

 

همین همسویی تاریخی بین کردها و شیعیان عراق سبب پیچیدگی و معماگونگی موضوع کرکوک شده است. هر دو طرف به حل و فصل موضوع کرکوک در سالیان آتی و با مراجعه به همه پرسی رضایت داده اند و این امر در قانون اساسی عراق تلویحاً لحاظ شده است. اما آنچه در سیاست بین الملل اعتبار تعیین کننده دارد درک منطقه و آهنگ قدرت است. ملاحظه استراتژیک نشان می دهد که اکنون کردها سهم و اقبال بیشتری برای شکل دادن به آینده کرکوک دارند. اگر قرار است طی سالیان آتی جمعیت کرکوک در مورد آینده کرکوک تصمیم گیری نماید، سیاست گذاران کرد اکنون درصدد تأمین و آموزش این جمعیت هستند. البته این بدان معنا نیست که گروههای دیگر کاملاً بی اختیار و معطل هستند. در عراق هیچ کس معطل نیست.گروههای مختلف طیفی از گزینه ها را در اختیار دارند: از ترور و کشتار تا چانه زنی و نهاد سازی. منطق سیاست و قدرت ایجاب می کند که ولایت های مختلف در دست راست خود شمشیر آخته و در دست چپ خود کتاب قانون را علم کنند. در حال حاضر هرکدام از گروهها در عین آنکه خواهان صلح و امنیت ملی عراق هستند نیروی مسلح ویژه ای را تدارک دیده و تجهیز می کنند.

 

استدلال های کردها، ترکمن ها و عربها درخصوص کرکوک

طرفهای مختلف دخیل در موضوع کرکوک هرکدام استدلالهای ویژه ای اقامه می کنند. اما در علم سیاست ادعا مهم نیست. اصل و حرف حساب، طرح ادعای موجه و مهمتر از آن قابلیت توجیه و عملی ساختن ادعاهاست. تاریخ، لبریز از رهبران پر مدعایی است که سخنان پر شوری گفته اند و هیجان شورمندانی را برانگیخته اند. اما سازندگان کیفی تاریخ، متأسفانه یا خوشبختانه، بیشتر اهل اندیشه و تأمل بوده اند تا مشتاقان فریاد و جیغ و داد.

با این وصف، کردها چهار استدلال دارند و معتقدند براساس این چهار استدلال کرکوک بخشی از اقلیم خودمختار کردستان است؛

 

یک. استدلال جغرافیایی و زمین شناختی

براساس این استدلال از اربیل تا کرکوک هیچ مانع کوهستانی، آبی و اقلیمی کرکوک را ازمناطق کردنشین منفک نمی کند. تنها متفاوت قابل ملاحظه را در مناطق نفت خیز کرکوک می توان دید که امری طبیعی نیست و پروژه ای است نو پدید و دست ساخت بشر.

 

دو. استدلال جمعیتی

براساس استدلال رهبران و مطبوعات کردی تا پیش از دست کاری و مهندسی جمعیت در منطقه و شهر کرکوک اکثریت از آن کردها بود. سیاست صدام در عربی ساختن کرکوک سبب کوچاندن اجباری کردها از موطن شان شد و کاشانه آنها در اختیار عربهای کوچانده شده از جنوب عراق قرار گرفت. از این منظر دست کاری جمعیت کرکوک در زمان حکومت خاندان هاشمی و در سالهای پیش از حکومت صدام حسین هم وجود داشت. بعدها حکومتهای غیرکرد از طریق استخدام عربها و ترکمن ها در صنعت نفت کرکوک عملاً جابجایی هوشمند جمعیت را در عرصه های کشاورزی و صنعت به اجرا نهادند. اخراج زورگویانه کردها از منطقه مصادف بوده است با اعطای تسهیلات و مشاغل و اختیارات فوق العاده به مهمانان تازه وارد. صدام حسین در ادامه عربی سازی حتی اسم کرکوک را با واژه ناسیونالیستی تمیم (Tamim) جایگزین نمود تا برای همیشه به هستی کردها در منطقه خاتمه دهد و کرکوک را به منطقه ای عربی مبدل نماید.

 

سه. استدلال تاریخی

براین اساس، منطقه و نه شهر کرکوک، طی 200 سال اخیر کانون ساختار و نهادهای متعدد تمدنی بوده است که همگی کرد زبان بوده اند. بطوری که هیچ نماد تمدنی غیر کردی را نمی توان در کرکوک شناسایی نمود. براین اساس، اقلیت های غیر کردی امپراطوری عثمانی نباید کردها را حذف نمایند. حکومتهای محلی کردی در منطقه هیچ وقت با اقلیت عرب یا ترکمن به سبک بعثی ها رفتار نکرده اند.

 

چهار. استدلال اخلاقی

تامل اخلاقی کردها در معرفی کرکوک به عنوان بخشی از اقلیم کردستان این است که معادلات استراتژیک نباید ملاحظات اخلاقی را تحت الشعاع قرار دهد. جنگهای ناعادلانه و ستمگریهای بعثی ها، مرارت تاریخی کردها را به اوج رسانده است و نمی توان همه مواضع را براساس واقعیت های عینی تعریف و تفسیر نمود. نکات متعددی وجود دارد که قابل طرح در قالب تاریخ و جغرافیا نیست. سیطره غیرکردها بر اراضی و صنایع کرکوک، هیچ یک توجیه اخلاقی نداشته و صرفاً در قالب سیاست طرد و تحقیر کردها از سوی یک حکومت نامشروع قابل فهم است.

 

براساس استدلال ترکمن ها، آنان بصورت تاریخی اکثریت جمعیت شهر کرکوک را در اختیار داشته اند و در کارنامه خود سیاست تبعیض آمیزی علیه اقوام دیگر اعمال نکرده اند و این که صدام حسین به عربی ساختن کرکوک پرداخته است، ارجحیتی بر کردها در قیاس با ترکمن ها در پی نمی آورد. عربهای شیعه نیز استدلال می کنند که اولاً تعداد و تراکم کردها در کرکوک آنگونه که کردها ادعا می کنند نبوده است و منطقه بین النهرین همواره کانون تمدنهای غیرکردی بوده است. علاوه بر این معاودین یا عربهایی که اجباراً در منطقه اسکان داده شده اند استدلال می کنند که کوچاندن اجباری آنها ادامه سیاست بعثی از سوی مسئولان و فعالان اقلیم کردستان است.

 

 

به هر حال با مرور استدلالهای متعارض می توان باز به عبارت نخست این مبحث بازگشت که امنیت منطقه استراتژیک کرکوک ماهیت و آهنگ معماگونه دارد و هر تدبیری پتانسیل ویژه ای دارد که به ضد خود تبدیل شود.

 

چشم انداز آتی کرکوک

برای درک و تخمین آینده پیش روی مناطق حیاتی به ویژه منطقه کرکوک باید به منابع و موانع سخت و نرم افزاری یک روند متمرکز شد. به عبارت روشن باید به این پرسش پاسخ یافت که منابع (ظرفیت ها) و دشواریهای عینی و ذهنی تولد یک وضعیت نوپدید کدامند؟ بر این اساس من فکر می کنم اندیشه الحاق کرکوک به اقلیم کردستان دشواریهای مهمی پیش رو دارد اما اندیشه کردزدایی از کرکوک یا غیر کردی کردن آن دشوارتر و شاید محال شده است. نیروهای هوادار کردی شدن کرکوک منابع ممتازی در اختیار دارند که عمده آنها عبارتند از:

آگاهی قومی فزاینده کردها و تبدیل گشتن آنها از اقلیت مطرود به اقلیت مشروع

خرد رهبری فعالان کردی در عراق و اجتناب ورزی آن از مزدوری کلاسیک

تعداد و تراکم جمعیت کردها )به عنوان سرباز، شهروند و فعال اقتصادی(

پیشینه تلاش و مبارزه قومی )که خودمنجر به کادر سازی و عمق یافتن افقی و عمودی آگاهی قومی شده است(

درگیری قدرتهای مخالف کردها در پروژه های دیگر

 

همسویی مطالبه کردها باگفتمان مسلط بین المللی [از قبیل حقوق شهروندی، حقوق اقلیت ها، آزادی سرزمینی]

ناتوانی مخالفان کردها در داخل عراق

مجموعه عوامل فوق سبب شده اند کردها، کرکوک را در قامت «اورشلیم کردستان» بنگرند و به این منطقه اعتبار و آبرویی فرا محلی و فرامادی قائل شوند. این در حالی است که عربهای سنی مخالف کردها، عملاً ابزاری جز زور و ترور در اختیار ندارند و مشروعیت ادعاهای کنونی خود را تحت الشعاع ستمهای نامشروع گذشته می بینند.

 

نباید فراموش کرد که منابع فوق، برای تحقق خود با موانعی هم رویارو هستند: محاصره شدن کردها از سوی نیروهای ناهمسو، آنها را به سمت کشورهای فرا منطقه ای سوق می دهد. بازیگرانی مانند آمریکا و اسراییل نیز شکوفایی و گسترش کردستان را در راستای فشار بر بازیگران معارض می شمارند. شاید بتوان اسراییل را بزرگترین برنده معادلات مربوط به شمال عراق دانست. عجیب این است که شعف اسراییل از گسترش اقلیم کردستان به زیان کردها تمام می شود. برای اینکه معارضان کردها شباهت زیادی بین کردها ـ صهیونیستها یافته و هر دو را آماج خشونت قرار می دهند.


نویسنده

قدیر نصری (رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه)

قدیر نصری از شهریور 1399 رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه ، ناظر علمی گروه مفاهیم و متن های اساسی در خاورمیانه شناسی است. نامبرده دانش آموخته اندیشه سیاسی از دانشگاه تربیت مدرس و هم اکنون دانشیار اندیشه سیاسی کاربردی در دانشگاه خوارزمی تهران است.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد