قدرت مانورفزاینده کره شمالی در برابر آمریکا
شرایط در شبه جزیره کره به گونه ای رقم خورده است که کمترین قدرت مانور را برای تصمیم گیرندگان در واشنگتن بوجود آورده است. این دقیقاً همان چیزی است که باراک اوباما دولت قبلی حاکم در کاخ سفید را به خاطر آن سرزنش می کرد. این شرایط خواستی است که پکن و پیونگ یانگ حادث شدن آن را در تعارض با خواستهای خود نمی یابند . در چارچوب منافع آمریکا می بایست بحران شبه جزیره به گونه ای مدیریت شود که در نهایت یکپارچگی کره به تحقق برسد. اما آنچه از نظر آمریکا یک ضرورت است از دید رهبران کره شمالی از چنین ویژگی برخودار نیست. رهبران کره شمالی وقوف کامل به این واقعیت دارند که مطلوبترین چارچوب برای تضمین بقای آنها تداوم شرایط بحران است. رهبران کره شمالی بازیگرانی هستند که به شدت برخوردار از عقلانیت هستند هر چند که این عقلانیت با نیازهای رهبران کاملاً متمایز است. باز کردن آتش توپخانه به جزیره واقع شده در نزدیکی نقطه مرزی دریایی دو كره که در پایان دوران تعیین جانشین برای رهبر کره شمالی انجام شد تا جشن صعود به قدرت کیم جونگ اون پرتلالو جلوه گری کند محققاً بر پایه یک سری از ملاحظات بود که کاملاً در تطابق به الزامات ساختار قدرت باید در نظر گرفته شود، همانطور که حمله نظامی کره شمالی به کشتی جنگی چه اونان (Che Onan) در اوایل سال 2010 در نزدیکی مرزهای دریایی مورد اختلاف بر آمده از الزامات تحمیل شده به رهبران کره شمالی بود. رهبران کره شمالی متفاوت از رهبران آمریکایی موضوع بحران در منطقه و هزینه های تداوم آن را ارزیابی می كنند.
دولتمردان آمریکایی ظاهراً از اینکه این بحران همچنان بعد از 57 سال آنها را درگیر نگه داشته راضی و خشنود نيستند زيرا نقطه آغازین تصمیم گیری برای رهبران مستقر در واشنگتن به دنبال پایان جنگ سرد به گفته خود آنان خلاصي از درگیري بوده است. به این دلیل بود که مادلین آلبرایت وزیر خارجه دولت کلینتون حتی قرار گرفتن در کنار رهبر کره شمالی را پذیرا شد و آن را هزینه آور نیافت. دولت جورج دبلیو بوش هم در همین راستا گام برداشت. باراک اوباما در طول دوران انتخاباتی تداوم بحران شبه جزیره را پیش از آنکه برخاسته از واقعیات حاکم در منطقه بداند مرتبط به عملکرد دولت در واشنگتن قلمداد می کرد. اما او امروزه به این نکته کاملاً وقوف یافته است که تنها وجود میل و اراده برای حل و فصل بحران در یک سوی معادله چند مجهولی را نميتوان به عنوان تنها شرط لازم و يا حتی شرط کافی مطرح کرد. رهبران کره شمالی کاملاً آگاهی به توانمندیهای خود و به همان میزان وقوف به محدودیت های آمریکا دارند. این همان برجستگی است که کیم جونگ ایل را متمایز می کند. نگرش تداوم بحران است که ذهنیت ریسک کردن را برای رهبران کره شمالی به شدت مهم ساخته است. این ذهنیت به رهبران کره شمالی قدرت مانور فراوان می دهد و آنان حاضر هستند به هر ریسکی دست بزنند .
محاسبه سود و زیاني که کیم جونگ ایل و همكارن نظامی او انجام می دهند به شدت متفاوت محاسبات باراک اوباما می باشد. رهبر آمریکا متوجه است که بحران می تواند پیامدهای متعددی برای آمریکا داشته باشد و امريكا باید گزینه ای را انتخاب كند که نزدیکترین تطابق را با منافع منطقهای و جهانی آمریکا و کمترین هزینه سیاسی در داخل را نیز برای باراک اوباما به همراه بیاورد. این باعث می شود که محاسبه سود و زیان برای باراک اوباما در چارچوبي متفاوت در مقام مقایسه با رهبر کره شمالی انجام پذیرد. او برخلاف رهبر کره شمالی تصمیمات خود را باید با توجه به الزامات سیاسی داخلی آمریکا، ملاحظات منطقه ای، ارزیابیهای بین المللی و مهمتر از همه تأثیر آن بر روابط آمریکا و چین و و اکنش رهبران پکن شکل دهد. رهبر کره شمالی تنها می بایستی توجه به نیازهای و منافع چین و به گونه ای رفتار و تصمیم گيري كند که منافع منطقه ای چین و جایگاه جهانی این کشور لطمه نبیند. تلاش کره شمالی برای متشنج ساختن، شرایط هزینه های غیر قابل مدیريتي را برای این کشور بوجود نمی آورد ولي در عوض آمریکا را در شرایط بسیار نامساعدی قرار می دهد. گزینه های آمریکا برای پاسخگويي به این اقدامات بيثباتكنند، کره شمالی پاسخ دهد بسیار محدود است زيرا کره شمالی بدون اطمینان خاطر از حمایت چین هیچگاه خود را در موقعیتی قرار نخواهد داد که منافع حیاتی آمریکا و پرستیژ این کشور را خدشه دار سازد. آمریکا نیز به این موضوع وقوف دارد که تنها از طریق چین است که قادر خواهد بود رهبران کره شمالی را وادار کند تا بحران سازی نکنند. دولت آمریکا به ضعف خود به عنوان یک قدرت بزرگ برای پاسخگویی به کره شمالی آگاه است. بنابراین چاره ای جز این برای خود نمی یابد که خواهان کمک های چینی باشد.
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.