تمركز قدرت و مشكل اوباما
در بررسی هر پدیده ای این الزام وجوددارد كه نگاهی چند بعدی و همچنین تحلیلی به صحنه داشته باشیم . اگر فقط به توصیفتكیه شود روابط علت و معلولی به چشم نمی آید و به همین روی فرصتی برای فهم پدیده وچرایی هویت یافتن آن پیدا نمی شود و اگر تنها از یك زاویه به موضوع نگریسته شودمحققا امكان درك پدیده حادث نمی شود كه این به معنای ناكامی در حل مشكلات وناتوانی در شکل دادن به چشم اندازهای متنوع و نوین است. اكثریت مردم آمریكا بر اینباور هستند كه جامعه در مسیری غلط در حال حركت است و اینكه جامعه در حیطه هایمختلف مخصوصا اقتصادی به گونه ای است كه امیدی به آینده ای بهتر و برجسته تر ازگذشته وجود ندارد. تمامی نظرسنجی ها به طور وضوح و كاملا محرز این دیدگاه را تاییدمی كنند. ناتوانی ساختار قدرت حاكم برای مدیریت نابسامانیهای اقتصادی و سرخوردگیهای اجتماعی منجر به این شده است كه نگاه منفی به باراك اوباما و كنگره شكل بگیرد.اهرمهای قدرت در دو سوی خیابان پنسیلوانیا در اختیار دموكراتها است و این پر واضحاست كه چرا چنین تصویری از حزب دموكرات و رهبران آن ترسیم شده است.
جمهوریخواهانتنها 41سناتور و 179نماینده مجلس را در كنترل دارند و این بدان معناست كه فاقدكمترین شانسی برای كند كردن و یا تغییر دادن سیاستهای اعلام شده و تصویب شده ،هستند. حاكمیت تك حزبی در واشنگتن سبب شده است كه تمامی مسئولیتها چه مثبت و چهمنفی به نام دموكراتها رقم بخورد. تمركز قدرت دموكراتها را قادر ساخته استكه بدون هراس اولویتهای سیاسی خود را به تصویب برسانند و آنها را پیاده سازند. هدفهر حزبی كسب قدرت و به صحنه آوردن برنامه های مورد نظر پایگاه حزبی می باشد. اینفرصت برای دموكراتها وجود دارد كه قدرت در اختیار را در سویی حركت دهند كه ملاحظاتحزبی و فردی دموكراتها چه در بین رهبران و چه در بین مردم عادی فرصت تجلی بیابند.اصولا شرایط ساختار قدرت سیاسی به گونه ای است كه داشتن اكثریت مطلق در سنا و مجلسبرای یك حزب و در اختیار داشتن ریاست جمهوری در همان زمان كمتر پیش می آید. پسمشخص است كه دموكراتها از داشتن این پنجره باز كوتاه مدت، حداكثر استفاده را بكنندو خواستهای خود را به تصویب برسانند. از سوی دیگر تمركز قدرت باعث می شود كهرهبران حاكم ضرورتی برای مصالحه و بده وبستان نیابند. كمتر حزب و رهبری حاضر استزمانی كه می تواند خواست و سیاست خود را پیاده كند برای اینكه حزب مخالف آرام گیردتن به مصالحه بدهد. این به ضرورت انحصار سیاسی و بی توجهی به مشكلات در پیش رو ونادیده انگاشتن واقعیات فرای قدرت است. پیروزی در انتخابات كنگره در سال 2006 كهاكثریت را نصیب دموكراتها كرد و تداوم این پیروزی در سال 2008 كه به همراه خودریاست جمهوری را نیز به ارمغان آورد سبب شد كه جناح لیبرال حزب دموكرات كه در سنا،مجلس و كاخ سفید حاكم است سریعا به سوی پیاده سازی سیاستهای بیان شده به وسیلهلیبرالها كه در طول سالهای گذشته پایگاه حزبی خواهان آن بود حركت كنند. از نظرقدرت اجرایی و اهرمهای قانون گذاری، لیبرالها قادر بودند كه مخالفتهای بیان شده بهسیاستها را چه در صحن كنگره و چه در گستره كشور نادیده بگیرند و آنان در واقع نیزچنین سیاستی را دنبال كردند. اما هزینه ای كه در راستای این خط مشی شكل گرفته استهمانا گستردگی نارضایتی در رابطه با رهبران سیاسی مستقر در كاخ سفید و كنگره است.به دلیل انباشت قدرت و عدم نیاز به توجه به چرایی مخالفتها و مدیریت مدبرانه فضایحاكم ، دموكراتها از خواندن جو روانی مردم و از پیش بینی راه حل برای مقابله باانفجارهای اجتماعی غافل ماندند.
برای اینكه سیاستها موفق شوند و آن چیزیرا كه مورد نظر بوده است اجرا شود لازم است یك ائتلاف گسترده برای حمایت از هرسیاستی شكل بگیرد. این كار خیلی راحت تر انجام می شود زمانی كه قدرت تصمیمگیرندگان فزاینده است، زیرا آنان می توانند در حالیکه سیاست خود را تصویب می سازندسیاستمداران و گروههایی را كه خشنود نیستند با اعطای امتیازات سیاسی و به بازیگرفتن ، آنها را به حاشیه برانند و از انباشت خصومت سیاسی جلوگیری كنند. دموكراتهابه رهبری نانسی پلوسی و هاری رید و موافقت رسمی باراك اوباما در مسیر تحققخواستهای خود، ضرورت مصالحه را احساس نكردند. آنان سیاستها را تصویب اما نیروهایخفته اجتماعی و سیاسی را احیا كردند و این عناصر كه در بسیاری از مواقع اصولاغیرسیاسی بودند به یكباره به یكدیگر پیوستند و دموكراتها را در شرایطی قرار دادهاند كه عملا به معنای پایان تمركز قدرت و برخورداری از انحصار داشتن تمامی اهرمهایقدرت در سطح فدرال، ایالتی و محلی است. باراك اوباما برخلاف فرانكلین روزولت بهاین واقعیت توجه نكرد كه اجماع نظر اجتماعی است كه خط مشی ها را نهادینه می سازد واین نیز نیازمند جذب بیشترین تعداد رای موافق از سوی گروههای ناخشنود نسبت به سیاستهااست. این نیز به راحتی قابل تحقق است بالاخص زمانی كه قدرت قانون گذاری طرف مقابلبه شدت محدود شده است. امروزه بیشترین نارضایتی نسبت به باراك اوباما و رهبری حزبو نمایندگان و سناتورهای دموكرات در كنگره جلوه دارد كه محققا در بلند مدت ازتحققمطلوب سیاستهای مورد نظر باراك اوباما جلوگیری خواهد كرد
نویسنده
حسین دهشیار (ناظر علمی)
حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.