11 سپتامبر و موج جديدی از اسلام ستيزی
برگزاری مراسم سالگرد حمله تروریستی به برج های دو قلو در منهتن نیویورك این بار از ویژگی خاصی برخوردار شد و آن به راه انداختن موج تازه ای در زمینه اسلام ستیزی بود كه غول های رسانه ای امریكا در آن مهمترین نقش را ایفا كردند.
از آنجا كه ایجاد این موج جدید مستلزم جنجال آفرینی رسانه ای بود، از مدتها پیش مشاهده شد كه رسانه ها از طرح بنای یك مسجد در نزدیكی مكان خالی برجهای مركز تجارت بین المللی سخن می گویند. این تبلیغات به شیوه ای بسیار زیركانه این برداشت را القا می كرد كه مسلمانان مسئول حملات تروریستی در مركز تجارت بین المللی هستند و اینك با یك دهن كجی تازه می خواهند در همان محل یا در نزدیكی آن مسجدی بنا كنند و این نوعی بی حرمتی به حدود 3 هزار انسان بیگناهی است كه در حملات 11 سپتامبر به برجهای نیویورك جان خود را از دست داده اند.
به میزانی كه به سالگرد 11 سپتامبر نزدیك می شود بر شدت تبلیغات افزوده می شد: برنامه های گسترده خبری، مصاحبه ها، راه انداختن تظاهرات موافق و مخالف، میزگردهای تلویزیونی و در یك كلام هیاهوی بسیار برای هیچ ! غول های رسانه ای در این تبلیغات به شكلی رسوا و بدور از تعهد حرفه ای، حقایق را بصورتی مسخ شده به خود و میلیون ها مخاطب كم اطلاع و ساده دل دادند و تا توانستند، كوشیدند احساسات دینی و ملی آنان را تحریك كنند، در حالیكه واقعیت چیز دیگری بود.
آنچه قرار است ساخته شود نه یك مسجد بلكه یك مركز فرهنگی بسیار گسترده به صورت یك ساختمان 13 طبقه است كه تنها یك طبقه آن به نمازخانه مسلمانان اختصاص می یابد و بقیه طبقات به فعالیت های مختلف فرهنگی و اجتماعی اختصاص دارد بطوریكه حتی برای انجام مراسم عبادی پیروان دیگر كیش ها نیز اماكن ویژه ای در این مركز در نظر گرفته می شود. در واقع این پروژه یك اقدام مهم فرهنگی – تمدنی برای گسترش تفاهم و تسامح بین انسان ها و پیروان ادیان مختلف است و نه یك مسجد. در حالیكه شبكههای خبری و تلویزیونی با كتمان این حقایق مرتباً كلمه «مسجد» Mosque را در تبلیغات بكار بردند و نگفتند كه این مركز فرهنگی در جای برجهای منهدم شده ساخته نمی شود بلكه چهار خیابان با آن فاصله دارد.
جنجال دیگری كه كاملاً به شكلی تعمدی و شیطانی برانگیخته شد مربوط به تصمیم یك كشیش برای سوزندان نسخه هایی از قرآن كریم در سالگرد 11 سپتامبر بود. كشیشی ناشناس و فرومایه به نام «تری جونز» كه در یك شهر كوچك و دورافتاده در ایالت فلوریدا كلیسای كوچكی را اداره می كند كه بیش از 50 نفر پیرو ندارد ناگهان مورد توجه شبكه های جهانی قرار گرفت و تنها دو هفته قبل از سالگرد 11 سپتامبر، مهمترین بخش های خبری و تحلیلی این رسانه ها را به خود اختصاص داد. به گذشته این كشیش كه نگاه می كنیم چیز مهمی نمی بینیم. تا چند سال پیش مدیر یك هتل كوچك بوده و این كار را رها كرده تا به فعالیت دینی بپردازد. روزگار را از طریق خرید و فروش وسائل خانگی دست دوم می گذارند و 50 نفر پیروانش اغلب كسانی هستند كه در برابر دستمزد اندكی در فروش این وسائل به وی كمك می كنند. چنین شخصی كه نه در دین مسیح مطالعاتی دارد و به گفته خودش هرگز قرآن را نخوانده است، ناگهان در محیط كلیسایش تابلویی نصب می كند كه «اسلام ساخته و پرداخته شیطان است!» و وی می خواهد بخاطر انسانیت و مبارزه با شیطان مراسم قرآن سوزی به راه اندازد!
مسئولان سیاسی و نظامی امریكا یكی پس از دیگری، یا روی اعتقاد و یا به دلیل ترس از عواقب این كار، آن را تقبیح می كنند و از این كشیش می خواهند از این كار صرف نظر كند. فرمانده نیروهای امریكایی در افغانستان فریاد برمی آورد و هشدار می دهد كه این كار جان سربازان امریكایی را به خطر می اندازد. وزیر امور خارجه به همه سفارتخانه های امریكا هشدار می دهد كه مواظب حملات تروریستی احتمالی باشند. ناگهان این كلیسای كوچك در آن شهر دورافتاده به كعبه شبكه های خبری و ماهواره ای تبدیل میشود. تیم های خبری با تجهیزات كامل شامل اتومبیل پخش مستقیم و بشقاب های ماهواره ای و گزارشگران میكروفن به دست در آنجا گرد می آیند و لحظه به لحظه خبر مخابره می كنند: می سوزاند یا نمی سوزاند؟! همه در حالت انتظار به سر می برند. كشیش نادان، همه درخواستها و التماس های مسئولان سیاسی و نظامی را نادیده می گیرد و همچنان در اجرای تصمیم خود پافشاری می كند در حالیكه همه رسانه های بین المللی را در اختیار گرفته است.
در آخرین روزها، این جنجال به روشی بسیار شیطنت آمیز به جنجال مربوط به « مسجد نیویورك» گره می خورد و كشیش پس از یك مصاحبه مشترك مطبوعاتی با یك امام جماعت مسلمان مدعی می شود كه پذیرفته است برنامه قرآن سوزی را لغو كند به شرطی كه مسلمانان از ساختن «مسجد» در نزدیكی برجهای ویران شده منهتن خودداری كنند!
ساده اندیشی است اگر تصور كنیم كه كشیش یادشده فقط برای كسب شهرت چنین جنجالی را آفریده! و مگر هر طالب شهرتی می تواند به آسانی شبكه های جهانی و غولهای تبلیغاتی را در تسخیر خود درآورد؟! بنابراین سئوال این است كه این جریان از كجا آب می خورد و چه اهدافی را دنبال می كند؟
نیازی نیست وارد تئوری توطئه شویم. همه می دانند كه غولهای رسانه ای در امریكا توسط صنایع نظامی و محافل فشار صهیونیستی كنترل می شوند. اگر قرار باشد ملت های جهان از طریق تفاهم و گفتگو با یكدیگر در صلح و صفا به سر برند، صنایع عظیم نظامی باید تعطیل شود و میلیون ها نفر بیكار شوند. این در شرایطی است كه دولت ایالات متحده به دلیل شكست در عراق و گیركردن در باتلاق افغانستان استراتژی خروج را اجرا می كند و توان ورود به ماجراجویی های جدید را ندارد.
در همین حال،افكار عمومی امریكا به دلیل تلفات بالای امریكائیان در عراق و افغانستان و نیز به دلیل بحران اقتصادی هیچ ماجراجویی تازه ای را نمی پذیرد. بنابراین، از آنجا كه پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، قرار شده است كه «اصولگرایی اسلامی» و بعبارتی «اسلام» به عنوان دشمن معرفی شود، لذا چاره ای نیست جز آنكه هر از چند گاه، با ایجاد یك جنجال به روحیه «اسلام ستیزی» در جامعه امریكا دامن زده شود.
سایت اینترنتی « براسچك تی وی» (Brascheck tv) در سانفرانسیسكو كه ید طولایی در افشاگری اینگونه توطئه ها دارد ضمن پخش یك رشته مدارك ویدئویی به نكته مهمی اشاره می كند و می گوید: غولهای خبری در پخش نكردن بسیاری از خبرها تخصص دارند. بطور مثال، شما سعی كنید توجه آنها را به جزئیات یك تقلب یا كلاه برداری بزرگ در وال استریت، مثلاً در مورد صنایع غذایی، یا خدمات بهداشتی جلب كنید، محال است موفق شوید. آنها هرگز چنین ماجراهایی را مورد توجه قرار نمی دهند، در حالیكه این ماجراها با سلامت ملت امریكا سر و كار دارد، اما می بینید كه همه این غول های خبری در اطراف یك كشیش بی سواد جمع شده اند.
به عقیده گردانندگان سایت یادشده، غول های رسانه ای به اشاره اربابان شان هدفهای مشخصی را دنبال می كنند كه شاید بتوان برخی از آنها را چنین برشمرد:
1. منحرف كردن افكار عمومی از اخبار واقعی
2. گسترش دادن احساسات اسلام ستیزی در امریكا و در جوامع مسیحی.
3. تحریك احساسات دینی مسلمانان به این امید كه آنها دست به عملیات خشونت آمیز تروریستی بزنند تا در نتیجه، افكار عمومی امریكا عملیات نظامی در جنوب غرب آسیا را بپذیرد و نسبت به ضرورت این عملیات قانع شود، بخصوص كه اینك مسئله خطر برنامه هسته ای ایران نیز مطرح است و تهدید به عملیات نظامی نباید توخالی جلوه كند!
در نهایت افكار عمومی در امریكا باید به گونه ای توجیه شود كه كشتار مسلمانان و «جنایات ارتش امریكا» را بپذیرد. در كنار این هدفها، باید به مطلب مهم دیگری اشاره كنیم و آن آغاز مذاكرات به اصطلاح صلح بین رژیم اسراییل و تشكیلات خودگردان فلسطینی است كه چندی پیش طی مراسمی در واشنگتن كلید خورد و قرار است بزودی نخستین دور مذاكرات در شرم الشیخ مصر برگزار شود. واضح است كه دولت باراك اوباما مصرانه می كوشد در این زمینه كاری بكند و به دستاوردی برسد در حالیكه دولت لیكودی نتانیاهو مجبور به ورود در این مذاكرات شده و نه تنها اعتقادی به صلح ندارد بلكه با وضع شرایطی از جمله ادامه شهرك سازی و اصرار روی این درخواست كه فلسطینی ها باید اسراییل را به عنوان دولتی برای یهودیان بپذیرند عملاً می كوشد این مذاكرات را به شكست بكشاند بطوری كه طبق گفته یك مسئول صهیونیستی، این مذاكرات نه فقط در مدت یك سال، بلكه تا سی سال آینده هم به نتیجه ای نرسد. از اینجاست كه ردپای نومحافظه كاران امریكایی یعنی همان صهیونیست های مسیحی، در این جنجال جدید كاملاً دیده می شود. شایعات مربوط به مسلمان بودن باراك حسین اوباما، و سپس انتقاد از موافقت اوباما با ساختن مركز فرهنگی اسلامی در نزدیكی برج های دوقلوی ویران شده و در مجموع حجم وسیعی از تبلیغات آنها در روزنامه ها و میزگردها و مناظره های تلویزیونی همه حكایت از آن دارد حزب لیكود و صهیونیست های مسیحی امریكا در پشت این جنجال های ساختگی به شدت فعالیت می كنند.
در مجموع، این وقایع نشان می دهد كه هر چند نو محافظه كاران از صحنه سیاسی امریكا خارج شده اند، اما آنها همچنان در پشت صحنه سرگرم فعالیت اند. این خرافه پرستان كه پیوسته منافع اسراییل را بر منافع امریكا ترجیح می دهند همچنان امیدوارند كه با ایجاد جنگ تمدن ها و رساندن اسراییل به اوج قدرت زمینه را برای «آرماگدون» و ظهور مسیح رهایی بخش آماده كنند.
نویسنده
محمد علی مهتدی (ناظر علمی)
محمد علی مهتدی پژوهشگر ارشد , و ناظر علمی گروه جامعه و سیاست در لبنان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای مهتدی مطالعات خاورمیانه و مسائل جهان عرب می باشد.