نخبگان و شهروندان

نوع مطلب: مقاله

از شروع دوره ریاست جمهوری باراک اوباما آنچه بيش از هر چيز جلوه گري كرده است تفاوت بين خواستهاي نخبگان حاكم سياسي و اكثريت مردم مي باشد. به دليل مخالفت گسترده مردم با حضور نيروهاي آمريكايي در عراق و خواست آنان براي خروج هرچه زودتر سربازان شرایط ویژه ای شکل گرفته است. ركود اقتصادي بي سابقه سالهای اخیر در ایالات متحده بویژه در دوره ریاست جمهوری بوش، نگاه به شدت منفي در گستره جامعه نسبت به تصمیمات روسای جمهور منتخب جمهوری خواه ایجاد کرده بود.

 

روسای ساكن در كاخ سفيد كه از نظر مردم مسئوليت در مقام فرمانده كل قوا ، رئيس دولت و حكومت شرايط نامطلوب كشور را داشتند، بنابراین جايگاه به شدت حقيري در ديدگاه مردم پيدا كرده بودند. به دلیل همين واقعيت بود كه اصولاً محافظه كار و يا طرفدار حزب جمهوريخواه بودن به يك موضوع منفي تبديل شده بود. در چنين فضايي در سال 2008 انتخابات رياست جمهوري انجام شد و جان مك كين به عنوان كانديداي حزب جمهوريخواه در چنين فضايي در برابر باراك اوباما قرار گرفت. به دليل شرايط حاد جامعه چه از بعد اقتصادي و چه از جنبه سياست خارجي روشن است كه این نگاه به شدت منفي در رابطه با كانديداتوري مك كين، نمی توانست بدون توجه به ظرفيت ها و پيشينه او در منظر راي دهندگان حيات يابد.مخالفت با رهبر حزب جمهوريخواه و رئيس جمهور مستقر در واشنگتن تركش هايي داشت كه مهمترين آن ارزيابي منفي راي دهندگان نسبت به نامزدی مك كين بود. روي ديگر سكه نيز همانا ارزيابي مثبت مردم از باراك اوباما در این انتخابات بود.



 اوباما بعد از سه سال حضور در سناي آمريكا با وجود اندک تاثیر در قانون گذاري و يا ارتباط با تصویب يك قانون خاص در شرایطی قرار گرفت که از مردم خواسته شد كه به ارزيابي او بپردازند . به این معنی که وی شايستگي مقام رئيس جمهوري را دارد و يا فاقد آن است؟ بنابراین مردم به رغم توجه به عدم وجود سياستگزاري و يا ايفاي نقشي  از سوی وی در تدوين لوايح، به یک ارزيابي انعكاسي روي آوردند و به عبارتی توجه معطوف به اين نبود كه خود او چگونه عمل كرده است بلكه نگاه معطوف به ارزيابي کار هشت سال گذشته کشور شد. كسي به گفته ها و ارزشهاي باراک اوباما از نقطه نظر سياسي توجه نکرد. البته تيم انتخاباتي باراك اوباما نيز حداكثر تلاشش را كرد تا چندان به جزئيات نظرات و اعتقادات سياسي و يا برنامه هاي او براي آينده پرداخته نشود بلكه خط مشي که پي گيري شد، این بود كه در سطح كلي به موضوع سياست ها و برنامه هاي او پرداخته شود. پس در طول انتخابات باراك اوباما ، موضوعات با انتزاع بیان شد و راي دهندگان عملاً به ترسيم تصويري از باراك اوباما پرداختند كه به واقعيت داشتن آن علاقمند بودند. آنها به ناديده گرفتن چيزهايي پرداختند كه در فضاي انتخاباتي تيم مقابل بيان مي شد.

 

راي دهندگان ناخشنود از اوضاع حاكم خواهان تغيير شرايط در حيطه هاي داخلي و خارجي بودند. ارزيابي آنها از حكومت به شدت منفي بود و در مقطعي، تنها 34 درصد مردم در نظر سنجي ها نگاه مثبت به ساكن كاخ سفيد ابراز كردند و بيش از دو سوم مردم در نظر سنجي ها نیز اعتقاد داشتند كه كشور در مسير غلط حركت مي كند. در اين چارچوب راي دهندگان جان مك كين را شايسته پيروزي ندانستند چرا که حزب و یا رهبر این حزب از نظر آنان شايستگي لازم را نداشت. پس به دليل چنین ارتباطی، مك كين مورد ارزيابي منفي قرار گرفت. روي ديگر سكه آن بود كه باراك اوباما به پيروزي رسيد و 53 درصد آرا را بدست آورد. اما آنچه مدتی بعد از انتخابات شکل گرفت كاهش فزاينده محبوبيت باراك اوباما بوده است. 



در سال 2008 نزديك به هفتاد درصد مردم آمريكا نگاه مثبت و ارزيابي مساعدی در خصوص او داشتند. اما كانديدا بودن محققاً با رئيس جمهور بودن فرق دارد. حال به عنوان يك رئيس جمهور او در مقام تصمیم گیری قرار دارد و باید بين راه حل ها به انتخاب بپردازد. آنچه در طول انتخابات مردم به آن توجه نكردند ماهيت ارزشها و اعتقادات كانديداها بود که به یک جايگاه كليدي در تمام ارزيابيها و محاسبات برای انتخابات محسوب می شود، زیرا كه انتخابات بر اولويت ها ، گزينه ها ، معيارها، ارزشها و دغدغه ها تکیه دارد. بعد از انتخابات باراك اوباما به ضرورت به بيان اعتقادات و ارزشهاي خود به شكل كامل پرداخت که او بايد به تصميم گیری بپردازد و مردم متوجه شده اند كه مبناي فكري او دقيقاً چیست. در حالیکه در طول انتخابات ضرورتي براي توجه به آن نمی یافتند چون تنها خواهان تغيير بودند. آنان خواهان تغيير افراد تصميم گيرنده در کاخ سفید بودند و به همين روي توجه چندانی به مباني عقيدتي توجهي نكردند. حال شايد قابل فهم باشد كه چرا چنين تفاوتي در بدنه جامعه بين تصميم گيرندگان و شهروندان به چشم می خورد. امروزه محبوبيت باراك اوباما در نظرسنجي ها حدود 45 درصد است كه در مقایسه با دوسال اول حكومت از نظر تاريخي چندان درخشان نمي باشد.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.